شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۰
پیشنهاد برگزاری جشنواره‌های ادبی و سینمایی درباره جنگ بوسنی

نویسنده ایرانی و برگزیده جایزه جلال آل‌احمد در جریان گفت‌وگوی فرهنگی بین نويسندگان ایرانی و بوسنیایی، پیشنهاد برگزاری جشنواره‌های ادبی و سینمایی درباره جنگ بوسنی را مطرح کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به نقل از روابط عمومی بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان، هر ساله آيين پیاده‌روی صلح موسوم به «مارشِ میرا» از منطقه نزوک تا پوتوچاری سربرنيتسا در بوسنی و هرزگوين برای بزرگداشت جانباختگان و قربانيان نسل‌کشی جنگ بالكان انجام می‌شود. اين آيين در سال‌های اخير به گردهمايی نويسندگان، فعالان صلح و روشنفكران از سراسر جهان تبدیل شده است تا در آن نسبت به جنگ و كشتار بی‌گناهان و غيرنظاميان ابراز انزجار شود که امسال، بنياد شعر و ادبيات و داستانی ايرانيان، جمعی از نويسندگان را در این مراسم جهانی شركت داد.

يكی از برنامه‌های جنبی اين حضور، نشست مشترك نويسندگان ایرانی با جمعی از اندیشمندان بوسنايی با عنوان «گفتگوی فرهنگی» بود كه پس از برگزاری مراسم پیاده‌روی و زیارت قبور شهدای نسل‌کشی سربرنیتسا در قبرستان پوتوچاری در سالن یونیتیک شهر سارایوو برگزار شد.
 
مقاومت فرزندان بوسنی فراموش نشود
 
اين نشست با سخنان المير باشوويچ، نويسنده بوسنيايی آغاز شد. باشوويچ در سخنانش به بيان تأثير هنر در زندگی مسالمت‌آميز انسان‌ها پرداخت و تأكيد كرد: اجتماع نويسندگان، هنرمندان و اهل قلم و فكر و انديشه، از بروز وقايعی مانند نسل‌كشی سربرنيتسا جلوگيری می‌كند.

در ادامه نوبت به مریم برادران، نويسنده کتاب «ر»، برگزیده نهمین جایزه جلال آل‌احمد رسید. او گفت: در اين راهپيمايی، افرادی شركت داشتند كه تفاوت‌هايی اساسی باهم داشتند؛ اما در كنار يكديگر حضور يافته بودند تا پيام صلح خود را به جهانيان مخابره كنند.

وی ادامه داد: حدود ٧ سال پيش، تحقيقی را برای نگارش كتابی با موضوع جنگ بوسنی آغاز كردم كه ٤ سال به طول انجاميد و بعد، يك سال زمان برد تا كار نوشتن آن به اتمام برسد كه در حال حاضر در بوسنی در حال ترجمه و چاپ است. تجربه نوشتن اين كتاب، سبب شد تا در اين راهپيمايی حضور داشته باشم و وقايع جنگ بالكان را بهتر بشناسم؛ هر چند لمس واقعيت آنچه در سربرنيتسا گذشته است، هيچگاه برای ما قابل درك نخواهد بود؛ چون ما نويسندگان ايرانی، ترس، حس ناامني و گرسنگی و نسل‌كشی را در دوران معاصر درك نكرده‌ايم.

وی در پايان ابراز اميدواری كرد كه بتواند در آثار بعدی خود، تجربه تعاملات به دست آمده در اين راهپيمايی را به مخاطبانش انتقال دهد.

ادامه بحث را شفکا بگوویچ لیچینا، نویسنده کتاب «دل و پروانه» و نگارنده فرهنگ لغت «زبان سنجاکی» پی گرفت. وی درباره فرهنگ خاطره و نگهداری خاطرات سخن گفت و نقشی كه خانواده‌ها در اين خصوص دارند.

لیچینا اظهار داشت: هميشه سعی می‌كنم به عنوان يك همسر، يك مادر و ... در حفظ و نگهداری خاطره‌ها نقش ايفا كنم. به همين دليل همه ساله و به همراه همسر و ٥ فرزندم در اين مراسم شركت می‌كنم، اين نقطه را به فرزندانم نشان می‌دهم و دردناك‌ترين نقطه سرزمينم را به آنها معرفی می‌كنم.

وی تأكيد كرد: شرح و درك آنچه در سربرنيتسا گذشته را بايد از خانواده‌های خود شروع كنيم و سپس به جامعه بكشانيم.

اودو حسینویچ، كارگردان و مستندساز بوسنيايی كه در دانشكده صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران تحصيل كرده است، ديگر راوی خاطرات قربانيان كشتار سربرنيتساست. او كه فيلمی مستند درباره اين واقعه در دست ساخت دارد، گفت: فيلم سربرنيتسای من درباره فردی است كه از آلمان به شهرش بازگشته است. من به اين دليل به سمت مستندسازی رفته‌ام كه تا وقتی به توليد اين فيلم‌ها می‌پردازيم، مردم آن جنايات را فراموش نخواهند كرد.

حسینویچ تاکید کرد: نبايد مظلوميت مردم بوسنی فراموش شود. گاهی شاهد اين هستيم كه واقعه نسل‌كشی به درستی روايت نمی‌شود و انگار مبارزه‌ای در ميان نبوده و عده‌ای ترسو به جنگل‌ها فرار كردند و يا زن‌ها و بچه‌ها بدون مقاومت تسليم شدند. در حالی که لازم است بُعد شجاعت قهرمانان بيشتر به نمايش گذاشته شود. اين شجاعت را می‌توان در قالب مستند معرفی كرد؛ با اين توضيح كه شاهدان عينی در حال گذران عمر هستند و نبايد فرصت‌ها را از دست داد.
 
بوسنیایی‌ها از تجربه نویسندگان جنگ ایران بهره‌مند شوند
 
ديگر فعال فرهنگی اهل بوسنی، سخنانش را با اين تأكيد آغاز کرد: اميدوارم گفت‌وگوها برای تبادل تجربيات و تعاملات فرهنگی، علمی شوند و در قالب جلسات معمولی باقی نمانند.

جو آدوویچ همچنين با اظهار اينكه مرگ، معلم زندگی است، ادامه داد: تمام ٣٦٥ روز سال را بايد درباره مرگ به صحبت بنشينيم. هنوز مادران سربرنيتسا هر روز می‌گريند و درد و غم آنها هميشگی است. آيا واقعاً از اين معلم زندگی ياد می‌گيريم؟ پس چرا حركتی از ما سر نمی‌زند؟

اين نويسنده و فعال فرهنگی بوسنيايی افزود: حفظ سيستماتيك خاطرات، وظيفه ماست. پس اين سئوال را مطرح می‌كنم؛ در حالي كه فرهنگ فراموشی تبليغ می‌شود و اينكه هر روز و همه جا شاهد خلق يك سربرنيتسا هستيم، وظيفه و نقش ما چيست؟

آدوویچ اظهار داشت: از دوستان ايرانی خواهش می‌كنم به ما كمك كنند تا آثارشان در بوسنی ترجمه شود. تاكنون كتابی نديده‌ام كه از زبان فارسی به بوسنيايی ترجمه شده باشد؛ در حالي كه مردم اين كشور قطعاً از ادبيات ايرانی استقبال خواهند كرد.

در ادامه دوباره نوبت به مریم برادران، نويسنده كشورمان می‌رسد. وی درباره ادبيات دفاع مقدس توضيحاتی ارائه و پس از آن ادامه داد: جنگ عراق عليه ايران، قصه‌های بسياری را در دسترس نويسندگان ايرانی قرار داد. اين وقايع در قالب شعر، داستان، رمان، مستندنگاری و خاطره‌نويسی و بيشتر به صورت شخصيت‌محور به مخاطبان انتقال داده شدند.

او افزود: نويسندگان در ايران، نوشتن درباره دفاع مقدس را امری مقدس می‌دانند و نمی‌توان گفت كه تنها ايدئولوژی خاصی به اين موضوع پرداخته است. انبوه آثار ادبيات دفاع مقدس و كيفيت بالايی كه در اختيار دارند و نقد ادبی رايج آن، تجربه بزرگی است كه بايد در اختيار نويسندگان بوسنيايی برای شرح وقايع سربرنيتسا قرار بگيرد.
 
دعای خیر مردم بوسنی پشت ایرانیان است
 
در ادامه این نشست، حسن نوهانوویچ، نويسنده بوسنيايی گفت: در قرن like و click زندگی می‌كنيم؛ قرنی كه كمتر كسی كتاب به دست می‌گيرد. با اين حال، نيازمند ارتش قدرتمند نويسندگانيم تا بتوانيم حقايق را بازگو كنيم.

وی اظهار داشت: در ابتدا پياده‌روی سربرنيتسا را برای ٣ تا ٤ سال برنامه‌ريزی كرديم كه اين اتفاق، يازدهمين دوره خود را سپری كرد؛ اقدامی خوشايند كه با همكاری و مشاركت فعالان صلح از سراسر جهان محقق شد.

اين نويسنده كه خود شاهد زنده فجایع سربرنیتساست و ٥ داستان واقعی از آن درباره تجاوز جنسی، مصائب كودكان، اسرای بوسنيايی و ... نوشته و منتشر كرده است، در پايان گفت: اگر ارتش مردمی بوسنی و كمك‌های مردم ايران نبود، اتفاق‌های رخ داده در جريان نسل‌کشی سربرنيتسا دردناك‌تر بودند. به همين دليل از خداوند برای مردم ايران طلب خير می‌كنم.

رادمان رسولی مهربانی، شاعر ايرانی شركت‌كننده در اين نشست، موضوع فرهنگ را ميان كشید و گفت: هرگاه صحبت از روابط ايران و بوسنی به میان می‌آید، ارتباط ديرپای فرهنگی بين اين دو سرزمين به ذهن متبادر می‌شود. از جمله تأثير دين مانوی بر فرقه مسيحيت خاص بوسنی، حكومت عثمانی‌ها و رواج زبان فارسی در بوسنی. در گذشته، روابط بين ايران و بوسنی هميشه با وجود یک ميانجی به نام عثمانی صورت می‌گرفت؛ اما امروز اين نشست بدون حضور عثمانی‌ها و با حضور شاعران و نويسندگانی از ايران و بوسنی انجام می‌شود و فرصتی به ما می‌دهد تا بتوانيم تجربيات خود را مبادله كنيم.

وی افزود: پيش از آغاز سفر به بوسنی، كتاب‌هايی كه از بوسنيايی به فارسی ترجمه شده بودند از جمله «خاطرات علی عزت بگوويچ» (رييس جمهور فقيد بوسنی) و ... را مرور كردم؛ اما وقتی در راهپيمايی مارش ميرا حضور يافتم، معنی اين ضرب‌المثل فارسی «شنيدن كی بود مانند ديدن» برای من كاملاً روشن شد. در طول راهپيمايی اين سئوال، مرتب در ذهنم ايجاد می‌شد كه چرا خاطرات مادران و رزمندگان را كه شاهد جنايات جنگ بالكان بودند، در كتاب‌ها و فيلم‌های بوسنيايی‌ها نخوانده و نديده‌ام.

اين شاعر جوان كشورمان در پايان با يادكرد از ترجمه آثار عرفای ايرانی قرون گذشته به زبان بوسنيايی، ابراز اميدواری كرد كه مترجمان بوسنی، آثار معاصر را نيز ترجمه كنند؛ زيرا اين امر به نزديكی بيشتر فرهنگ‌ها منجر خواهد شد.
 
بوسنی در نگارش تاریخ خود عقب مانده است
 
ادمیر جانکو، نويسنده و مستندنگار بوسنيايی هم با بيان اينكه كشورش در حوزه ادبيات جنگ پركار نبوده و آثار سينمايی محدودی با موضوع جنگ توليد كرده است، گفت: دولت بوسنی، رويكرد سازمان‌يافته‌ای برای اين موضوع ندارد و فعالان حوزه كتاب و سينما خودشان به اين موضوع ورود كرده و می‌كنند.

وی تأكيد كرد: در حالی آثار ما محدود است كه داستان‌های واقعی بسياری داريم كه حتی قابليت تبديل شدن به فيلم‌های سطح اول جهانی را دارند. با توليد اين فيلم‌ها می‌توان در جهان اثر گذاشت و بايد به اين موضوع مهم توجه كرد.

فواد كواچ، دندانپزشك، روزنامه‌نگار و نويسنده بوسنيايی هم كه وقايع سربرنيتسا را از نزديك شاهد بوده، خود را جزو آوارگان جنگ معرفی كرد و گفت: ٢٥ سال پيش ما ٧ شبانه‌روز راه رفتيم تا از جنايات صرب‌ها در امان بمانيم. يادم هست كه گروهی صد نفره بوديم. جمعی تسليم و سپس كشته شدند؛ اما ما راه را ادامه داديم و الان اينجا هستيم.

وی در ادامه گفت: سربرنيتسا، منطقه جالبی است. زمانی در سال ١٩٨٢ رمانی در اين شهر با نام «چاقو» منتشر شد كه به تشديد كينه صرب‌ها انجامید. آن زمان وقتی بچه‌های مسلمان به مدرسه می‌رفتند، می‌ديدند كه صرب‌ها روی نيمكت‌های كلاس نقش چاقو كشيده‌اند.

اين روزنامه‌نگار ادامه داد: با مطالعه و تحقيق درمی‌يابيم كه تا چه اندازه از تاريخ خود كم می‌دانيم و در مدارس به ما چيزی نياموخته‌اند. در مقابل، پسران صرب‌ها كار پدرانشان را می‌كنند و كرده‌اند و از اين بابت نگرانم. ما در آموختن تاريخ، عقب هستيم و نهاد علمی معتبری كه كار تخصصی در اين باره به خصوص برای سال‌های ٩٢ تا ٩٥ ميلادی انجام دهد، نداريم.
 
جنگ بوسنی بالاتر از جنگ بود
 
خانم آدويچ كه از مباحث ارائه شده در اين نشست، احساسی شده بود، سخن بهت‌آوری به زبان آورد و خطاب به نويسندگان ايرانی شركت‌كننده در آيين پياده‌روی گفت: در ٩ سالگی قرار بود در همانجايی كه شما ديروز آن را بازديد كرديد، كشته شوم؛ اما الان اينجا در كنارتان هستم.

آدويچ در ادامه با گفتن اين سخن كه «آنان كه در اين راهپيمايی شركت می‌كنند، شايد چند روزی مصائب سربرنيتسا را درك كنند، اما من آن جنايات را به چشم ديده‌ام و هر روز با اين مصائب زندگی می‌كنم»، گفت: من نويسنده نيستم؛ بلكه نويسندگی داروی روح من است. اين نوشتن برای من رحمت است و نه پيروزی. رحمتی كه شفای جان من است و نيرويی كه بتوانم احساسم را به ديگران انتقال دهم. دليل زنده ماندنم بعد از اين همه سال زيستن با آن همه خاطرات تلخ، تنها نوشتن من است.

وی سپس تأكيد كرد: همه از گفتن وقايع فراری هستند؛ اما ما بايد به ندای قلب خود گوش دهيم و به ريسك خوانده شدن و يا نشدن آثارمان با موضوع جنگ بوسنی نينديشيم. بر اين اساس، نوشتن را هديه الهی و مسئوليتی سنگين می‌دانم.

حسنوويچ، ديگر نويسنده حاضر در اين نشست هم با بيان اينكه مردم بوسنی سال‌هاست كه مورد تجاوز قرار گرفته‌اند، گفت: متأسفانه از بيان تاريخ خودمان منع شده‌ايم. طبق آمار، حدود ١١ درصد مسلمانان بوسنی در جنگ جهانی دوم كشته شدند؛ ولی كسی درباره آن چيزی نخوانده؛ چون جايی نوشته نشده است. اين كشتار در دهه ٩٠ ميلادی هم تكرار شد.

وی ادامه داد: جنايات رخ داده شده در جنگ بوسنی به من اين امكان را می‌دهد تا عنوان كنم؛ جنگ بوسنی بالاتر از جنگ بود و نه فقط سربرنيتسا كه تمام بوسنی محل نسل‌كشی بود. سازمان ملل اما تنها نسل‌كشی در سربرنيتسا را پذيرفته است؛ در حالي كه حرف درباره بوسنی بسيار زياد است.
 
نسل‌کشی سربرنیتسا در بوسنی انکار می‌شود
 
پس از آن حسن حبیب‌زاده، نويسنده و مستندنگار كشورمان اظهار داشت: درباره جنگ عراق عليه ايران، هزاران كتاب نوشته و صدها فيلم ساخته شده و می‌شود. با اين حال رهبر معظم انقلاب اسلامی فرموده‌اند كه اگر درباره دفاع مقدس صد سال هم كتاب نوشته و فيلم ساخته شود، باز هم كم است. چرا كه روايت است كه ملت را زنده نگه می‌دارد. هر ملتی روايت نداشته باشد، ملت مرده‌ای است.

وی در ادامه خطاب به گروه نويسندگان بوسنيايی شركت‌كننده در اين نشست گفت: اگر نتوانيد درباره جنگ بوسنی و نسل‌كشی آن روايت كنيد، ادامه همان نسل‌كشی اتفاق خواهد افتاد. من منع تاريخ‌نگاری از جنگ بوسنی را درك نمی‌كنم. اگر نتوانيد اين قصه‌ها را روايت كنيد، اتفاقات تلخ گذشته باز هم رخ خواهد داد و اين از خود نسل‌كشی سربرنيتسا بدتر است.

وی در پايان تأكيد كرد: اگر شما تاريخ خودتان را روايت نكنيد، دشمنانتان تاريخ شما را روايت و شما را در سربرنيتسا متهم خواهند كرد.

ولید بایراموویچ، سخنران بعدی نشست كه زمانی سرباز ارتش بوسنی بود هم جيران (Dzeva) را بزرگ‌ترين قهرمان بوسنی معرفی کرد و گفت: هزاران نفر مانند جيران شاهد وقايع نسل‌كشی بودند؛ اما فقط جيران كتاب «لبخند من؛ انتقام من» را نوشت كه بزرگ‌ترين پيروزی وی هم محسوب می‌شود. جيران در كتاب خود توضيح می‌دهد كه ما زنده‌ايم و پيروز اخلاقی هستيم و واقعيت اين است كه ما از ديگران نفرت نداريم و ما به خودمان اجازه تنفر نداديم.

وی تأكيد كرد: برای آنكه وقايع آنچنان كه بودند به نسل‌های بعدی منتقل شوند، بايد نسبت به ثبت آنها اقدام كنيم. شايد امروز اين كتاب‌ها خوانده نشوند، اما در آينده مورد مطالعه قرار خواهند گرفت. مانند شاهنامه فردوسی و حماسه هومر كه فرهنگ سرزمينش را حفظ كردند.

صباح‌الدين شاریچ، نويسنده مشهور بوسنيايی هم با ابراز اينكه ايرانی‌ها مشتاق به انجام همكاری هستند، ولی ما از اين اشتياق بهره‌برداری نمی‌كنيم، سخنان خود را اينگونه آغاز کرد: بايد بر چند موضوع تأكيد كرد. فرهنگ حفظ خاطره، مسأله زيباشناسی نيست؛ بلكه رابطه مستقيمی با موجوديت ما دارد و اگر از قبل چنين می‌كرديم، می‌فهميديم در جنگ اخير چه اتفاقاتی رخ می‌دهد.

وی سپس با بيان اينكه جنايات سربرنيتسا حاصل ايدئولوژی ضدمسلمان و خشن صرب‌ها بود و اين ايدئولوژی همچنان در آداب صرب‌ها زنده است، ادامه داد: ما هنوز اسامی كشته‌شدگان را نداريم و اين مربوط به خود ماست و نه صرب‌ها. همچنين نبايد انتظار داشته باشيم كه خود قربانيان دست به قلم شوند. بايد از تجربه ايرانی‌ها در مستندنگاری وقايع جنگ استفاده كنيم.

شاریچ در پايان با ابراز تأسف از این کوتاهی‌ها گفت: بوسنی مؤسسه تاريخ‌نگاری دارد؛ اما تلاش می‌كند كه نسل‌كشی را انكار كند.
 
جنگ، میدانی برای ثبت تجربیات است
 
مرتضی قاضی، مستندنگار و پژوهشگر تقدیرشده و محقق و نویسنده کتاب‌هایی چون «تنهای تنها» در این نشست در سخنانی با بيان اينكه ٢ تن از برادرانش در جنگ عراق عليه ايران به شهادت رسيده‌اند و به همين دليل با بازماندگان جنايت سربرنيتسا احساس نزديكی می‌كند، گفت: پيكر پاك يكی از برادران شهيدم را سال‌ها پس از پايان جنگ يافتند و به ما تحويل دادند. به همین دلیل، حس شما را خوب درك می‌كنم كه هنوز منتظريد و اين احساس دردناك را داريد كه شايد گمشده شما در جنايت نسل‌كشی پيدا شود و همچنان انتظار می‌كشيد.

قاضی سپس به منظور ارائه تجربيات خود در خصوص نويسندگی جنگ گفت: حدود ١٥ سال است كه درباره جنگ تحقيق می‌كنم و ٧ كتاب درباره آن نوشته‌ام. اولين تجربه من، جمع‌آوری خاطرات مادرم به عنوان مادر ٢ شهيد بود كه اين خاطرات توسط خانم ثابتی نگارش شد. حال می‌خواهم اين را تأكيد كنم؛ اینکه شخصی سراغ زندگی مادر و برادر خود می‌رود تا جنگ را بشناسد، روشی است برای شناخت گسست بين نسل‌ها. حال شايد اين سئوال مطرح شود كه نسل جديد نمی‌خواهد درباره جنگ چيزی بداند، در اين لحظه بايد گفت؛ نگاه به عقب ممكن است ما را از تكرار اشتباهات احتمالی برحذر دارد.

وی در پايان، ورود تاريخ‌نگاری جنگ در كتاب‌های درسی را از راه‌های فرهنگ‌نگاری و تاريخ‌نگاری جنگ در بوسنی اعلام کرد و گفت: جنگ، اساساً زمينه‌ای برای بروز استعدادهای انسانی است و من جنگ را ميدانی برای ثبت تجربيات و دانش می‌دانم.
 
داستان مقاومت بوسنیایی‌ها را منتشر کنید
 
در ادامه اين نشست، حامد عسگری ابياتی از اشعار خود را خواند و پس از آن مجید قیصری، برگزیده هشتمین دوره جایزه جلال و نویسنده آثار تحسین‌شده‌ای چون «نگهبان تاریکی»، «شماس شامی»، «سه کاهن» و «سه دختر گل‌فروش» با بيان سخنانی در خصوص اينكه چرا بايد درباره جنگ بنويسيم، گفت: ايران و بوسنی، وجه مشترك بسياری دارند. يكی از اين وجوه مشترك، محاصره در جنگ است. در جنگ بالكان شهرهای بوسنی محاصره بودند و در دفاع مقدس هم تمام كشور ايران از سوی متحدان ارتش بعث عراق در محاصره قرار داشت.

وی در ادامه سخنانش با اظهار اینکه باور ما اين است كه جنگ، سرباز خودش را پيدا می‌كند، گفت: در ايران و در سال‌های بعد از دفاع مقدس ديديم كه سربازها به نويسندگان جنگ تبديل شدند. خود من روزی به عنوان داوطلب در جنگ شركت داشتم. آن زمان حتی نمی‌دانستم رمان چيست و داستان چيست؛ اما حالا ٢٢ سال است كه می‌نويسم. با توجه به اين تجربه، تأكيد می‌كنم كه تمام افراد بايد دست به دست هم بدهند و درباره هولوكاستی كه در سربرنيتسا رخ داده است، بنويسند.

قیصری در پايان سخنانش پيشنهاد برگزاری فستيوال‌های ادبی و سينمايی را در حاشيه پياده‌روی مارش ميرا برای اثرگذاری بيشتر ارائه داد.

محمدرضا شهیدی‌فرد، فعال فرهنگی حاضر در جنگ بوسنی، کارگردان مستندی با عنوان «بهانه بوسنی» و کارشناس برنامه‌هایی چون «مردم ایران سلام» و «پارک ملت»، آخرین سخنران اين نشست بود که در سخنان خود با تأكيد بر اينكه از مشاهداتش در بوسنی به اين نتيجه رسيده كه مشتركات بسياری بين سال‌های دفاع مقدس در ايران و جنگ بوسنی وجود دارد، گفت: بين ما اعتقادات و حوزه‌های تاريخی مشترك وجود دارد. اين اشتراكات با ديگران هم هست؛ اما اين همه صميمت بين ما و آنها نيست، ولی بين مردم ايران و بوسنی وجود دارد.

وی ادامه داد: هر اثر ادبی و هنری كه در خصوص جنگ در ايران و بوسنی توليد شده، به كار هر دو كشور می‌آيد.

شهيدي‌فرد اظهار داشت: زمان جنگ بالكان مدتی را در بوسنی گذراندم. ميزبانان خوبی در اين كشور از من پذيرايی كردند و از اين بابت خود را مديون بوسنيايی‌ها می‌دانم. حالا بعد از ٢٢ سال به اين كشور آمده‌ام تا ببينم می‌توانم دين خود را ادا كنم يا نه. آماده‌ام تا قصه قهرمانی‌های شما را بشنوم. تا الان، صحبت از غم و اندوه بود؛ در حالي كه شهادت می‌دهم كه مردم شما ٤ سال مقاومت و پيشروی كردند و تماميت ارضی خود را از دست ندادند.

وی در پايان پيشنهاد کرد: كتاب‌هایی درباره جنگ بوسنی از سوی نويسندگان بوسنيايی معرفی شوند تا اقداماتی برای ترجمه آنها به زبان فارسی آغاز شود.
 
نويسندگان روابط فرهنگي كشورها را رقم مي‌زنند
 
علي‌اصغر عامري، رايزن فرهنگي ايران در بوسني هم سخنان كوتاه خود را به روابط فرهنگي نخبگان فرهنگي دو كشور اختصاص داد و گفت: عليرغم علاقه مردم بوسني به ايران، شناخت كافي از فرهنگ و تمدن ايراني در اين كشور وجود ندارد. در حالي شاهد اين وضعيت هستيم كه ميراث فرهنگي عميق بين دو ملت شايسته شناخت بيشتر و تلاش بيشتر براي حفظ اين ميراث مشترك است.

وي ادامه داد: در سال‌هاي گذشته، ادباي بزرگي در بوسني بودند كه هم به فارسي شعر مي‌گفتند، هم به فارسي كتاب مي‌نوشتند و هم اشعار شعراي ايراني را به فارسي تفسير مي‌كردند.

عامري در ادامه با تأكيد بر اينكه مسئوليت نخبگان، هنرمندان و نويسندگان براي ايجاد ارتباطات گسترده فرهنگي بين دو كشور بسيار است، گفت: رايزني‌هاي فرهنگي ايران در كشورهاي مختلف پلي بين نوادر و شخصيت‌هاي فرهنگي هستند و اگر اين شخصيت‌ها را به هم ارتباط دهند، كار خود را به درستي انجام داده‌اند.

وي همچنين با اشاره به حضور در ايام بيست ‌و دومين سالروز نسل‌كشي سربرنيتسا، هدف از برگزاري اين نشست را رسيدن به راهكاري براي چگونه ثبت و ضبط كردن وقايع جنگ بوسني دانست تا از تكرار آن در آينده جلوگيري شود.
 
قلم خود را براي رساندن صداي مظلوميت مردم بوسني به كار مي‌گيريم
 
محسن رضواني، شاعر و نویسنده رمان «گچ‌پژ» هم كلام خود را با اين جمله آغاز كرد: وقتي در راهپيمايي مارش ميرا، تابوت‌هاي اجساد كشف ‌شده را مي‌ديديم، بيش از نمايندگان ديگر كشورها غمگين مي‌شديم؛ چون سنگيني غم و اندوه اين واقعه را درك كرده‌ايم. هنوز هم بعد از گذشت 30 سال از جنگ، اجساد پاك شهداي جنگ تحميلي عراق عليه ايران به خاك وطن می‌آید و داغ مادران شهدا تازه مي‌شود. هنوز هم مادراني منتظر پيكر پاك فرزندان خود هستند.

رضواني سپس با بيان اينكه ما اين درد بزرگ را مي‌فهميم و خودمان را شريك اين غم جهاني و انساني مي‌دانيم، ادامه داد: تا وقتي كه شكارها نويسنده و مورخ ندارند، تاريخ هميشه از پيروزي شكارچيان تمجيد مي‌كند. براي اينكه اين مظلوميت در صفحات تاريخ گم نشود، بر همه كساني كه هنر و قلم دارند از هر نژاد و مذهبي، واجب و ضروري است كه زبان گوياي مظلومان باشند؛ كساني كه مدافعي ندارند كه تاريخ آنها را ثبت و ضبط كنند.

وي تأكيد کرد: برگزاري مراسمي همانند راهپيمايي مارش ميرا، سبب مي‌شود كه ما از تاريخ شما بهره‌برداري كنيم و آنچه بر ملت گذشته اطلاعات كسب كنيم و در كنار هم اجازه ندهيم كه چنين كشتارهايي بار ديگر در جهان اتفاق بيفتد.

این شاعر خاطرنشان کرد: وقتي مردم را از عمق فاجعه اين كشتارها آگاه سازيم، مردم تصميم خواهند گرفت تا از تكرار چنين جنگ‌هاي خانمان‌براندازي جلوگيري كنند.
 
مهدیان: با مردم بوسنی همزادپنداری کردم
 
افروز مهديان، ديگر نويسنده ايراني حاضر در راهپيمايي مارش ميرا هم در ابتداي سخنراني خود در اين نشست با اشاره به اينكه تحقيقات و مطالعات بسياري در خصوص بوسني انجام داده است، گفت: هيچ‌ كدام اين پژوهش‌ها به اندازه حضور در ميان مردم و جامعه بوسني مفيد نبودند.

وي ادامه داد: در اين سفر با مردم بوسني همزادپنداري كردم؛ چون خودمان درگير جنگ بوديم و به نوعي تمام مصائبي كه بر ملت بوسني رفته است را درك كرده‌ايم. شهداي ما در مناطق جنگي باقي مانده بودند. با سختي بسيار آنها را تفحص كرديم و مادران شهدا بعد از 20 سال تنها استخوان‌هاي فرزندانشان را در آغوش گرفتند.

مهديان تأكيد كرد: آگاهي از اين شرايط ما را به اين سمت هدايت مي‌كند كه قلم خود را براي رساندن صداي مظلوميت مردم بوسني به كار گيريم. در اين سفر، مسئوليت سنگيني روي دوش خود احساس كردم و به دنبال اين هستم كه با قلم خود اين رسالت را انجام دهم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها