در این نشست امیرحسین شبستریراد، حسین اسماعیلی، فاطمه ملاصالحی و ملیکا محمدهاشمی دربارهی دیدگاههای خود نسبت به شعر با تکیه بر مجموعه شعر نوجوان امروز سخن گفتند. این در حالی بود که فرهاد حسنزاده، انسیه موسویان، کبرا بابایی، حسین تولایی و زیتا ملکی از شاعران این حوزه در کتابخانه تخصصی کانون نقد و پیشنهادهای این مخاطبان را شنیدند.
سومین نشست «از ما بپرسید» در حالی آغاز شد که حسین اسماعیلی از مرکز تخصصی ادبی 15 کانون تهران نخستین سخنران آن بود. وی به بیان تاریخچه کوتاهی از شعر نوجوان پرداخت و به دو دورهی قبل و بعد از انقلاب اشاره کرد و یمینی شریف، باغچهبان و کیانوش را هنرمندان برتر دورهی اول خواند.
وی ادامه داد: «در دههی 60 باید به چهرههای شاخصی همچون مصطفی رحماندوست و جعفر ابراهیمی شاهد اشاره کنیم. پس از آن نیز قیصر امینپور پا در این عرصه گذاشت. با این حال در دو دههی اخیر بسیاری معتقدند که شعر نوجوان جایگاه خود را ندارد.»
او به مواردی که سبب ایجاد فاصله بین شاعر و مخاطب شده است، اشاره کرد: «شاعر باید با درک و فهم مخاطب پیش برود. این در حالی است که برخی شاعران میخواهند تفکر خود را قالب کنند. از طرفی آنها بایستی به انتخاب موضوعها دقت کنند. بعضی موضوعها ماندگارند و برخی نه. بعضی شعرها برای یک بار خواندناند و بعضی نه. آنها باید از شعرهایی که تاریخ مصرف ندارند، استفاده کنند.»
او با تکیه بر مجموعه شعر نوجوان امروز از شیوهی نگاه برخی شاعران گلایه کرد: «بعضی شعرها برای کودکاناند و بعضی شعرها برای بزرگسال و غیر قابل درک.»
امیرحسین شبستریراد سخنران بعدی این نشست بود. وی دربارهی چیستی و چرایی شعر نوجوان سخن گفت: «شعر نوجوان باید چه باشد و چه تفاوتهایی با دیگر شعرها دارد؟ شعر نوجوان باید به طرح دغدغههای او بپردازد. باید او را با جامعه آشنا کند. مسیرها را به او یاد بدهد و سبب یادگیری او شود. شعر میتواند فرصتها را به نوجوانان یادآوری کند.»
او به شاعران و مدیران پیشنهاد کرد که در انتشار این آثار فضا و موضوع واحد را فراموش نکنند: «هنگامی که موضوعهایی مثل امیدواری، تنهایی، دوستی یا هر چیز دیگری غالب موضوعهای یک مجموعه را تشکیل بدهد جذابیت آن برای مخاطب بیشتر میشود و او میتواند خود و دغدغههایش را در یکی از این شعرها بیاید و به همذاتپنداری برسد. اما مجموعهای با شعرهای پراکنده این امکان را فراهم نمیآورد.»
شبستریراد به خوانش اشعار بزرگسال مثل آثار امینپور و سهراب سپهری و یا اشعار کهن از سوی نوجوانان اشاره کرد و به خلاء وجود شعر نوجوان در کتابهای درسی اشاره کرد: «کتاب فارسی برای من جذابیت ندارد و هیچوقت نمیتوانم نمرهی کاملی بگیرم. اما من با شوق در کلاسهای ادبی کانون شرکت میکنم. چرا شاعران برای کتابهای درسی، شعر نوجوان نمیگویند؟»
ملیکا محمدهاشمی به لزوم انتشار آثار بیشتر در این حوزه پرداخت. وی سخنان خود را این چنین شروع کرد: «حوزه نوجوان یکی از بخشهای مهم ادبیات است که نیاز به توجه بیشتری دارد. تا چندین سال قبل خبری از مجموعه شعر نبود و این روزها هم ما فقط امکان مطالعهی 11 عنوان از این مجموعه را داشتهایم. هدف این مجموعه آشتی دادن مخاطب با شعر نو و نگاه جدید شاعران و در نتیجه دست به قلم کردن این نوجوانها است. پس با این هدف نباید فراموش کنیم که نیازمند انتشار کتابهای بیشتری در این زمینهایم.»
او به جای خالی شعر کهن و کلاسیک در این مجموعه اشاره و علاقهمندی نوجوانها را مورد توجه قرار داد: «شعرهای موزون علاوه بر جذابیت میتوانند بار آموزشی هم برای گروه سنی ما داشته باشند. ضمن اینکه بخشی از علاقهمندی ماست که به آن توجه نشده. زمانی که به سلیقهی مخاطب توجه نشود آن مخاطب از بین میرود.»
محمدهاشمی وجود موضوعهایی همچون عشق در این مجموعه را قابل تقدیر دانست و رویا و تخیل را از نکتههای مثبت این شعرها دانست. با این حال نزدیک شدن زبان شاعران به زبان نوجوان را خواستار شد: «مهم است که ما بتوانیم در غم و شادی شاعر شریک شویم. این موضوع در بعضی شعرها دیده میشود و در بعضی نه. نزدیکی زبان و افکار شاعر به مخاطب مهم است.»
فاطمه ملاصالحی دیگر نوجوان مهمان شصت و دومین نشست ترویج خواندن بود. وی به بخشی از دغدغههای نوجوانها پرداخت که خوب است شاعران به آن توجه کنند: «شناخت دنیا، روبرو شدن با حقایق و کنترل احساسها موضوعهایی است که برای نوجوانها مهم است و نیاز به آموزش در این زمینه دارند. اگر بعضی شعرها نیز به این موارد بپردازند خوب است و نوجوان زمانی به یک کتاب نزدیک میشود که بخشی از خود یا روزمرگیهایش را در این آثار ببیند. اما این اتفاق در چند جلدی از این مجموعه که خواندم نیفتاده بود.»
خوانش روان دیگر موضوعی بود که به آن پرداخته شد: «ویژگی خوب کتابها لحن ساده و امروزیشان بود که باعث خوانش راحت میشد.»
بخشی از این جلسه به نقد تصویرگری مجموعه اختصاص پیدا کرد. این مخاطبان نوجوان تصویر جلد را موضوع مهمی دانستند. چرا که مخاطب با دیدن جلد کتاب به آن علاقهمند میشود. از سویی آنها از کودکانه بودن برخی تصاویر گلهمند بودند: «ای کاش شاعر و تصویرگر با یکدیگر گفتوگو میکردند و تصاویر بر اساس تخیل شاعرها طراحی میشد و نه برداشت تصویرگر. حس و حال و تخیل برانگیز بودن تصویر مهم است اما برخی از تصویرها از ما نوجوانها دورند.»
در ادامه این نشست شاعران حاضر در جلسه فرصتی پنج دقیقهای یافتند تا در مورد نقد مخاطبان صحبت کنند و سوالها خود را مطرح کنند.
شاعر کتاب «زندگی با دور تند» از این نوجوانان سوالالهایی در زمینهی علاقهمندی آنان به شعر طنز مطرح کرد و آنها از این علاقهمندی سخن گفتند.
زیتا ملکی به جذابیت عنوان کتابها نیز اشاره کرد و گفت: این نوجوانها اشاره کردند که اسامی کتابها را دوست داشتهاند اما خوب است که عنوان یک کتاب برگرفته از ماهیت تمام شعرها باشد نه اسم یکی از شعرهای چاپ شده.
فرهاد حسنزاده به بیان شیوهی سرایش کتاب «وقتش رسیده کمی پسته بشکنیم» پرداخت و با طرح این سوال که آیا نوجوانان ضرورتی میبینند کتاب شعر نوجوان همراه با تصویر باشد، گفت: این نوجوانان به این نیاز اشاره کردند اما عنوان کردند که خوب است شاعر و تصویرگر نگاه مشترکتری داشته باشند.
انسیه موسویان شاعر کتاب «چهارشنبههای بستنی» ضمن تشکر از این مراسم به لزوم آشنایی هر چه بیشتر شاعران با دیدگاه مخاطبان اشاره کرد و این ارتباط را در بهبود کیفی آثار موثر خواند.
در ادامه نیز حسین تولایی به عدم توجه مسوولان و ناشران به شعر نوجوان اشاره کرد و با تاکید بر فاصلهی برخی شعرها با مخاطب به تعلل هشت تا 10 سالهی برخی ناشران در چاپ آثار پرداخت که سبب چنین رویدادهایی میشود.
کبرا بابایی نیز با بیان اینکه اعضای نوجوان این نشست ساعتهای متوالی به بحث دربارهی مجموعه پرداختهاند، فرصت اندک نشست را دلیلی برای عدم طرح بسیاری از دیدگاههای آنها دانست. با این حال از تجربهی خود در کشف دیدگاه مخاطبان سخن گفت که اغلب پسران به چهارپاره علاقهمندند و دختران شعر نیمایی را می پسندند.
در ادامه، سخنرانان نوجوان و دیگر اعضای کتابخانههای کانون که در این برنامه حضور داشتند فرصت یافتند به گفتوگو با شاعران حاضر در جلسه بنشینند.
نظر شما