در جشن تولد هفتاد و هفت سالگی محمود دولتآبادی عنوان شد: محمود دولتآبادی محبوب عام و خاص هست.
یارتا یاران مجری برنامه گفت: حضور مداوم محمود دولتآبادی در زندگی ما نشان دهنده اهمیت و قدرت ادبیات و فرهنگ است. افتخار هر سرزمینی نه سیاستمداران، نه خوشگلها و نه پولدارهای آن، بلکه هنرمندان و دانشمندان آن هستند. یاد هیچ زیبارویی از دوره فردوسی نمانده و هیچ فرد متمولی این فقط کلام فردوسی است که امروز باقی مانده و از آن یاد میشود. در میان تمام حرفههای هنری نوشتن معصومانهترین و سختترین است. معصومیت در اصل نوشتن است هر خواننده و مخاطب شعر و داستان در زمان مطالعه معصومانهترین چهره خودش را نمایان میکند. این مسئله هم ربطی به خود خواننده ندارد و از معصومیت نوشتن میآید. نویسنده نمیتواند هیچ دغل، دروغ و فریبی را در نوشتن وارد کند.
سیاستمداران مدیریت مرگ کردهاند و هنرمندان مدیریت زندگی
شمس لنگرودی در جشن تولد محمود دولتآبادی گفت: شاید دقت نکرده باشیم اما تاریخ بشر با جنگ شروع شده و ادامه دارد. از قتل قابیل توسط هابیل تا امروز که داعش و خونریزیهای آن را میبینیم. در تمام این مسیر سیاستمداران مدیریت مرگ کردهاند و هنرمندان مدیریت زندگی. کار سیاستمداران سرگرم کردن ما و توجیه مرگ انسانها است. در ایران هم از اول مشروطه به امروز خیلیها آمدند و رفتند. در جای محترم هم هستند؛ اما از صادق هدایت تا محمود دولتآبادی هنر آفرینهایی که از طرف مردم پذیرفته شده باشند به اندازه انگشتان دست هم نیستند. آقای محمود دولتآبادی شما زندگی را مدیریت کردید.
وی افزود: در هر دوره تفکری در جامعه رواج دارد مثل این روزها بحث پست مدرن است. در دوره جوانی من مارکسیست رواج داشت و من هم درگیرش بودم. درک و فهم برخی از واژههای مربوط به این تفکر برایم سخت بود. برای مثال من هرچه تلاش کردم، معنای کلمه «دیالکتیک» را متوجه نشدم اما محمود دولتآبادی با داستانهایش معنای روشن این کلمه را به من آموخت و فهمیدم چگونه یک دلیل باعث آن یکی ماجرا میشود. ما به شما افتخار میکنیم آقای دولتآبادی و به قول نیچه اگر هنر نبود واقعیت ما را خفه میکرد.
این شاعر مطرح در اشاره به ویژگیهای محمود دولتآبادی گفت: مگر چند داستاننویس توانستهاند با آثارشان در ما همدلی ایجاد کنند. صادق چوبک باغم سنگین در آثارش و محمود دولت آبادی در کتابهایش میخواهند بگویند این درد و رنج زندگی نام ندارد. آقای دولتآبادی ممنون که به دنیا آمدید و خوشحالم که گرفتاریهای زندگی تجربهاش برای شما نگارش چنین آثاری است.
این دهه، دهه دولت آبادی است
جواد مجابی دیگر سخنران این نشست درباره دولتآبادی اظهار کرد: داستانهای محمود دولتآبادی محبوب خاص و عام است. گاهی نویسندهها برای طیف مشخصی مثلا عوام یا خواص محبوب میشوند اما دولتآبادی این بخت را داشته تا در عین جلب توجه خواص ادبی و فرهنگی عامه مردم نیز کارهایش را دوست دارند. این دهه به نظر من دهه دولت آبادی است.
دولتآبادی پرچم و نماینده روح جمعی داستاننویسی امروز ماست
حسین سناپور نیز با اشاره به بیانیه حمایت داستاننویسها از حسن روحانی در جریان انتخابات اظهار داشت: آنهایی که احوالات داستاننویسی را دنبال میکنند، میدانند که به تازگی حدود ۱۵۰ داستاننویس بیانیهای برای بیان مطالبات و اعلام حمایت از حسن روحانی را امضا کردند. یکی از بندهای این بیانیه بر خلاف دیگر بندها کلی و عمومی نبود و مشخصا به دولت آبادی و کتابهای در محاق مانده او اشاره داشت. دوستی حین امضا علت این کار را جویا شد. به او توضیح دادم دولت آبادی یک شخص نیست و این بند برای یک فرد درخواست نمیکند و دولت آبادی یک پرچم و نماینده روح جمعی داستاننویسی امروز ما است. در این بند خواستهای عمومی و همگانی مطرح شده است.
وی ادامه داد: دولتآبادی به سادگی به چنین جایگاهی نرسیده است. این جایگاه نتیجه رفتار، آثار، گفتوگوها و مقالههای او هست که در مواجهه با انواع مسائل اجتماعی روح جمعی ایرانی را نمود میبخشد. او با صبر و سخت کوشی به اینجا رسیده و حتی در مواردی که عصبانیاش کردهاند و مخصوصا در مسئله در محاق ماندن کتاب کلنل درست تصمیم گرفته است.
این نویسنده در توضیح شخصیتپردازی در آثار دولت آبادی و اثر «جای خالی سلوچ» گفت: در این کتاب از شخصیتهای زیادی استفاده شده است که نشان میدهد محمود دولتآبادی بسیار خوب شخصیت میسازد. به نظرم زمانی یک نویسنده میتواند شخصیت بسازد که تمام آن آدمها را درون خود داشته باشد و اگر نداشته باشد نمیتواند شخصیتی خلق کند. به نظر من دولتآبادی یکی از چند نویسندهای است که بسیاری از آدمها را در وجود خود داشته و آن را پرورانده و در داستانهایش به ما نشان داده است.
محمود معتقدی در این بخش از مراسم شعری به نام کلیدر را خواند.
شرایط فرهنگی روند منطقیای را طی میکند
محمود دولت آبادی در پایان این مراسم با تشکر از حضور علاقهمندانش در این مراسم اظهار کرد: دوستانی که در این مراسم حضور داشتند، لطف داشتند و همه از ویژگیهای مثبت و خوب من سخن گفتند اما اگر کسی بخواهد از روی دیگر ویژگی من صحبت کند، همسرم مهرآذر است. هر کاری برای خواندن، نوشتن و آموزش توانستهام انجام دادم. باعث این جمع من نبودم و تنها بهانهاش هم هستم. هرچند اگر سالن هم تقاضا میشد قطعا در اختیار میگذاشتند.
دولت آبادی همچنین با اشاره به شکلگیری انجمن داستاننویسان تهران بیان کرد: اخیرا به بچههای ادبیات امکانی داده شد تا دور هم جمع شوند، شاهد هستیم تئاترهای مختلف روزبه روز افتتاح میشوند. ما خواهان همین گشادگی، ملایمت و روند منطقی در زندگی اجتماعی هستیم. تمام رنجهایی که تحمل کردیم با آرزومندی یک زندگی توام با مدارا و انسانیت بود و همچنان هم آرزومندیم تا شرایط همین طور رو به بهتر شدن برود.
وی ادامه داد: برای جوانان آرزو دارم در جامعهای زندگی کنند که مردم علیه خودشان نباشند و مردم امکان داشته باشند تا همدیگر را دوست بدارند. جامعه ما تلخ خو شده و سو ظن و شک شرایط خوبی را خبر نمیدهد. آرزو دارم به سمت نوعی از زندگی حرکت کنیم که رفاقت و حسن ظن جاری باشد تا سوءظن و کتمان همدیگر. هیچ دلیلی برای دشمنی نمیبینم. یکی از شانسهای زندگیام این است که میتوانم همه را در جای خود دوست بدارم و این رمز خلاقیت است. انسان اگر نتواند دیگری را دوست بدارد و به دیگری احترام بگذارد هیچ توفیق فرهنگی و هنری نخواهد داشت. من مثل خاک کشورم هستم و مثل نسیم.
پایان بخش این مراسم هم نمایش فیلم مستند کوتاهی درباره محمود دولتآبادی و اجرایی زنده موسیقی توسط علیاکبر شکارچی هنرمند موسیقی محلی لر بود.
نظر شما