سه‌شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۷
روایتی از شخصیت مبتلا به بیماری آلزایمر

داستان «الیزابت، گم شده است»، اثر اما هیلی به روایت زندگی شخصیتی می‌پردازد که به بیماری فراموشی مبتلاست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سارا اسلامی، زندگی قهرمان کتاب «الیزابت، گم شده است» در فراموشی‌های کوچک و بزرگی می‌گذرد، او خودش و اطرافیانش را آزار می‌دهد. «ماود» هشتاد و چند ساله، حرف‌های دیگران و اتفاق‌های اطرافش، کارهایش را روی یادداشت می‌کند تا یادش بماند و فراموش نکند. بعضی از یادداشت‌ها  را در جیب یا کیف‌اش می‌گذارد، برخی را به در و دیوار خانه یا روی اشیاء منزل‌اش می‌چسباند اما باز هم وقایع و بایدها و نبایدهایی گفته شده توسط دختر و پرستارهایش  را  از یاد می‌برد.

«اما هیلی»، شخصیت نخست داستان «الیزابت گم شده است» را با الهام زندگی مادربزرگ‌هایش  خلق کرده است. یکی از آن‌ها به زوال عقل مبتلاست و دیگری هم در قصه‌هایش غرق شده است.
داستان «الیزابت، گم شده است» را نشر آموت با ترجمه شبنم سعادت و ویراستاری بهنام ناصح در ۳۷۶ صفحه منتشر کرده است. چاپ نخست کتاب، زمستان ۱۳۹۵ و چاپ دوم آن بهار امسال در ۱۱۰۰ نسخه به بازار آمد. نویسنده در یادداشت آغاز کتاب، از ترجمه کتابش به زبان فارسی ابراز خرسندی می‌کند و از فارسی به عنوان زبان «واقعا غنی و ادبی» یاد کرده است.

هیلی با این اثر توانست به یکی از نویسندگان پرفروش بدل شود. «الیزابت گم شده است» در سال 2014 جایزه کاستا را نیز برای این نویسنده به ارمغان آورده است. این اثر همچنین یکی از نامزدهای نهایی جایزه‌های نشنال بوک برای کتاب داستانی محبوب و نویسنده نوپای سال در 2014 و همچنین دزموند الیوت در سال 2015 شد.

«الیزابت گم شده است» از آن دست رمان‌هایی است که می‌توان آن‌ها را در یک بعد از ظهر آرام آغاز کرد و تا شب به پایان رساند؛ داستانی روان، پرکشش و جذاب که امکان همذات‌پنداری خواننده را با شخصیت‌های آن فراهم می‌کند.

شخصیت محوری رمان گاهی نام اشیاء را فراموش می‌کند یا حتی دختر یا نوه‌اش را نمی‌شناسد. به فروشگاه می‌رود اما معنای کلمه‌ها یا شکل ظاهری چیزهایی را که در فهرست خریدش  نوشته است را یاد نمی‌آورد و نمی‌داند چه می‌خواهد. غذا می‌خورد و یادش می‌رود. میز او پر است از استکان‌های چایی که می‌ریزد اما فراموش می‌کند آن‌ها را بنوشد. کاری را بارها انجام می‌دهد و هر دفعه فراموش می‌کند. پرسشی را چندین و چند بار می‌پرسد اما نه طرح آن در خاطرش می‌ماند و نه پاسخی را که شنیده به ذهن می‌سپارد.

با وجود همه این‌ها اواطمینان دارد، صمیمی‌ترین و قدیمی‌ترین دوستش گم شده است؛ این را از همان کاغذهای یادداشتی می‌داند که در جیب و کیفش می‌گذارد. ماود تلاش می‌کند بفهمد چه بلایی سر الیزابت آمده است و نمی‌داند چرا همه او را از ادامه راه منع می‌کنند. او باید بداند دوستش کجاست؛ این پرسش در مورد الیزابت نباید فراموش شود یا بی‌پاسخ بماند؛ همان اتفاقی که در مورد «سوکی» یکی دیگر از شخصیت‌های داستان رخ داد .

اِما هیلی، نویسنده جوان رمان «الیزابت گم شده است» در دل اثرش  دو معما را طرح می‌کند و حل آن‌ها را به دست کسی می‌سپارد، به بیماری آلزایمر مبتلاست. «ماود»، راوی داستان، جزئیات اطرافش را فراموش می‌کند؛ ترتیب برخی وقایع زندگی‌اش را به درستی به یاد نمی‌آورد و گاهی نزدیکانش را نمی‌شناسد اما تلاش می‌کند بفهمد برای دوستش الیزابت در زمان حال و خواهرش، سوکی که سال‌ها پیش گم شده، چه اتفاقی رخ داده است.

روی جلد این کتاب، در زیر عنوان آن می‌خوانیم: «چطور می‌شود معمایی را حل کنید، وقتی سرنخ‌ها را به یاد نمی‌آورید؟» و این دقیقا اتقاقی است که برای ماود، رخ می‌دهد. او هر بار حقایق و نشانه‌هایی را در مورد الیزابت به دست می‌آورد اما آن‌ها را فراموش می‌کند به همین دلیل گاهی مسیری را برای یافتن او چند بار دنبال و اقدامی را بارها تکرار می‌کند.
ماود به موازات آنچه در زمان حال از سر می‌گذارند، وقایعی را از گذشته در مورد خانواده‌اش و به ویژه سوکی به یاد می‌آورد؛ این خاطره‌ها سرنخ‌هایی از آن‌چه که بر آن دختر گم‌شده، گذشته را در اختیار خواننده قرار می‌دهد.

هلن دختر ماود، یگی دیگر از شخصیت‌های کلیدی داستان است. او مادرش را دوست دارد اما نگهداری از او برایش سخت و طافت‌فرسا شده است و گاهی کارهای ماود، او را از کوره در می‌برد. هلن که تا میانه‌های داستان تلاش می‌کند جلوی مادر را برای ادامه جست‌وجو در مورد الیزابت بگیرد، از جایی به بعد در می‌یابد ماود در واقع به دنبال پاسخ پرسش دیگری است؛ سرنوشت سوکی. در نهایت گره این معما به دست هلن باز می‌شود. هر چند آنچه خواننده  قرار است درصحنه گشایش معمای سوکی دریابد، از اواسط کتاب قابل پیش‌بینی بود و شاید عده‌ای این موضوع را نقطه ضعف اثر بدانند اما باز هم توصیف و پردازش ماجرا به گونه‌ای است که مخاطب را در لحظه موعود تحت تاثیر قرار می‌دهد.

اِما هیلی، در نخستین اثرش توانسته است به خوبی طنز و تراژدی را با هم ترکیب و در بستر آن اثری معمایی را خلق کند. این داستان قدم به قدم خواننده را برای رسیدن به پاسخ پرسش‌های موجود در ذهن راوی فراموشکار آن پیش می‌برد. با وجود پراکندگی‌های ذهنی شخصت نخست اثر و تکرار چندباره برخی نکته‌هایی که او آنها را فراموش می‌کرد، روایت داستان، خسته‌کننده نیست. هیلی توانسته است اثری را خلق کند که خواننده می‌تواند شخصیت‌ها و دغدغه‌های‌شان را درک و با آن‌ها همذات‌پنداری کند.

«الیزابت، گم شده است» یک کارکرد جانبی هم دارد؛ این کتاب خوانندگان را با دنیای ذهنی افراد مبتلا به بیماری‌هایی چون آلزایمر و زوال عقل و رنج‌هایی که  آنها می‌برند، آشنا و به مخاطب‌ها یاد می‌آوری می‌کند که باید با چنین بیمارانی مهربان‌تر رفتار کرد.
در این اثر عشق، علاقه و انسانیت هم جایگاه مهمی دارند؛ شخصیت‌های اصلی این کتاب به هم علاقه‌مندند، اگرچه گاهی ممکن است همدیگر را آزار دهند یا به هم آسیب بزنند اما آنها «انسان» هستند با همه نقاط ضعف و قوتش و رنج‌هایی که به دلایل مختلف در زندگی باید تحمل کنند.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها