املی نوتومب، نویسندهی فرانسویزبان، در آستانه 50 سالگی در گفتوگویی از سالها یکودکی خود پرده برداشته و چگونگی نویسنده شدنش را توضیح داده است.
او این اظهارات را در گفتوگو با روزنامه فرانسوی لوموند به مناسبت انتشار بیست و ششمین رمانش کرده و در آن گفتوگو نکتههای بسیاری را از سالهای کودکی، دلایل نویسنده شدنش و پنجاه سالگیاش به زبان آورده است.
نوتومب یکی از دلایل نویسنده شدن خود را همین بیخوابیهای شبانهای میداند که برای سرگرم کردن خود به داستانپردازی روی میآورده است: «بیصبرانه منتظر بودم شب فرا برسد تا من بتوانم داستانهایم را برای خودم تعریف کنم؛ داستانی درباره دو پسر رها شده که به فضانورد تبدیل میشوند یا قصه شاهزادهای زیبارو که از جانب شاهزادهای بدخو و زشت شکنجه میبیند.»
این نویسنده فرانسوی گفته که بعد از بیخوابی درگیر بیاشتهایی شدیدی شده که ارتباطش را با جامعه تا حد زیادی قطع کرده بود و سالها با آن مبارزه کرده است و در نهایت توانسته شکستش دهد.
او همین اختلال بیاشتهایی را در جایگاهی که امروز در آن قرار دارد موثر میداند، گرچه فکر میکند اگر این بیاشتهایی نبود قطعا آدم بهتری میشده است.
املی نوتومب در گفتوگو با روزنامه لوموند گفته تا 17 سالگی جز نوشتن نامه چیزی ننوشته بوده است.
او و خواهر و برادرش ملزم بودهاند که هفتهای یک نامه به پدربزرگشان که در بروکسل زندگی میکرده بنویسند؛ اما نوشتن را زمانی به طور جدی شروع کرده که کتاب «نامههایی به یک شاعر جوان» اثر ریلکه را دیده بوده است.
املی گفته، با دیدن این کتاب جرقهای در درونش ایجاد شد و همین جا بود که نوشتن برایش مثل کاری قدرتمند و حیاتی و حتی چیزی شبیه به معجزه نمود پیدا کرده است.
نویسنده رمان «سفر زمستانی» اشاره کرده در ابتدا نوشتههایش با بیاعتمادی به خود همرا بوده و قبل از این که جسارت کند نخستین اثرش را با عنوان «بهداشت قاتل» به ویراستار و ناشر بسپارد ده کتاب دیگر نوشته بوده است.
او در مورد 50 سالگیاش گفته به شدت نگران از دست دادن پدر و مادرش در این سن و سال است و هر روز این نگرانی برایش دشوارتر میشود.
عشق بین مادر و دختر موضوع اصلی آخرین کتاب اوست و نوتومب گفته اگر این عشق و محبت با مادرش در زندگیاش وجود نداشت حالا این جا نبود.
نوتومب در این گفتوگو خود را محصول یک کودکی شاد و یک بزرگسالی به تاراج رفته میداند.
املی نوتومب نویسنده فرانسویزبان است که سال 1966 در بروکسل به دنیا آمد. او هر سال حدود 4 رمان مینویسد که تنها یکی از آنها را به چاپ میرساند.
رمانهای «سفر زمستانی» با ترجمه بنفشه فریسآبادی، «آنته کریستا» با ترجمه محبوبه فهیمکلام، «خرابکاری عاشقان» با ترجمه زهرا سدیدی از جمله رمانهایی هستند که از او در ایران ترجمه و منتشر شدهاند.
نظر شما