چهارشنبه ۵ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۰
ارائه سوبسیدهای کلان و رشد قارچ‌گونه ناشران

بهروز عطایی‌فرد در نشست تاریخ شفاهی کتاب گفت: متاسفانه زمانی سوبسیدهای کلان و غیرضروری در اختیار ناشران قرار گرفت. تعداد ناشران رشد قارچ‌گونه‌ای پیدا کرد، ویترین کتاب و اعتماد مخاطب کم شد، فضای مجازی گسترش پیدا کرد و این عوامل باعث شد سطح مطالعه کاهش پیدا کند و تیراژ کتاب‌ها به 100 و 200 نسخه برسد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) بیست و سومین نشست تاریخ شفاهی کتاب، سه‌شنبه چهارم مهرماه با حضور بهروز عطایی‌فرد، مدیر انتشارات عطایی و نصرالله حدادی، تهران‌پژوه در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد.
 
بهروز عطایی‌فرد خود را این‌گونه معرفی کرد: هشتم مرداد 1331 در منطقه لرزاده جنوب تهران به دنیا آمدم. فرزند دوم خانواده هستم و دو خواهر بزرگتر و دو برادر کوچکتر از خودم دارم. پدرم احمد عطایی، بنیانگذار انتشارات عطایی و مادرم اکرم رضوی، خانه‌دار بود. پدرم محافل ادبی زیادی داشت و گرداندن این محافل با مادرم بود که خود نیز دارای طبع شعری بوده و به فردوسی علاقه فراوان داشت و همیشه اشعارش را زمزمه می‌کرد.
 
وی ادامه داد: دبستان را در خیابان نیروی هوایی و مدرسه فلاح پشت‌سر گذاشتم. در ادامه تحصیل در دبیرستان مروی با کتاب بیشتر آشنا شدم. در این دوران پس از مدرسه پیش پدر می‌رفتم و در آنجا با کارهای روزمره پدر آشنا و نویسندگان و شاعران بسیاری را می‌دیدم. در سال 50 دیپلم گرفتم و به سربازی رفتم. سال 52 وارد دانشگاه و سال 56 با مدرک مهندسی مکانیک از دانشگاه علم و صنعت فارغ‌التحصیل شدم. پس از دانشگاه در اوایل سال 57، برای کمک به پدر به کتابفروشی رفتم. در آن دوران مردم به شدت عطش کتاب داشتند و به دلیل تحولات و رویدادهای جامعه، کتاب‌ها با جلد سفید چاپ می‌شدند.

ما در انتشارات عطایی کتاب‌های جلد سفید چاپ نکردیم، ولی کتاب‌های انقلابیه مانند خاطرات آیت‌الله طالقانی و کتاب‌هایی همچون «زردهای سرخ» اثر هانری مارکانت با ترجمه دکتر هوشنگ منتصری را که درباره انقلاب چین و مائو بود به چاپ ‌رساندیم. آن کتاب از سوی شهربانی توقیف شد و تمام نسخه‌های کتاب را جمع‌آوری و بردند. این موضوع را به مترجم کتاب که آن موقع استاندار همدان بود اطلاع دادیم که بعد از چند روز شهربانی کتاب‌ها را بازگرداند. پدر هیچگاه سروکارش به ساواک نیفتاد. در آن سال‌ها مثل امروز نیازی به گرفتن مجوز نبود و فقط سه نکته کلی در قالب قانونی به همه ناشران ابلاغ شده بود: 1- به شخص اول مملکت یعنی شاه توهین نشود و علیه او چیزی ننویسند. 2- خلاف دین اسلام کتابی نوشته نشود. 3- کتاب‌های چپی و کمونیستی چاپ نشود.
 
این ناشر پیشکسوت در بازگشتی به گذشته درباره سابقه نشر خاندان عطایی گفت: پدرم در ابتدا با برادرانش در ناصرخسرو کار کتاب می‌کردند. بعدها عمویم، محمود عطایی انتشارات آسیا را بنیان گذاشت و با نویسندگان خوبی مانند جلال آل احمد نیز کار کرد. پدرم همیشه هوای نویسندگان جوان را داشت که از آن‌جمله می‌توان به دکتر پیروز مجتهدزاده که آن موقع دانشجو بود، اشاره کرد. از وی کتاب «شیخ‌نشین‌های خلیج فارس» را در سال 49 چاپ کردیم. انتشارات عطایی به مدیریت پدرم در تمام زمینه‌ها کتاب چاپ می‌کرد از دستور زبان فارسی، تعلیمات دینی و منتخب کشف‌الآیات قرآن تا ارژنگ نقاشی، رسم‌الخط و موسیقی.
 
وی افزود: یکی از پرفروش‌ترین و به‌روزترین کتاب‌های ما، «جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل» از سرهنگ غلامرضا نجاتی بود که در یک سال بارها تجدیدچاپ شد. به تشویق دکتر صاحب‌الزمانی، درباره زبان اسپرانتو هم حدود 10 عنوان کتاب در قالب‌های فارسی به اسپرانتو، اسپرانتو به فارسی، اسپرانتو به اسپرانتو، اسپرانتو به قرآن، کتاب درسی و گرامری با عنوان «زبان دوم» چاپ کردیم، ولی این زبان به دلایل مختلف در ایران رونق پیدا نکرد.

این ناشر ادامه داد: از دیگر کتاب‌های مهم و پرفروش ما، «تست گرامر انگلیسی» بوده که بیش از 50 بار تجدیدچاپ شده و هنوز هم چاپ می‌شود، ولی امروز به دلیل تغییر روش‌های آموزش زبان انگلیسی، با افت تیراژ مواجه شده است. به جرأت می‌گویم یکی از معدود ناشرانی هستیم که کتاب‌های طب سنتی را منتشر کردیم. حدود 10 عنوان کتاب در این زمینه چاپ کرده‌ایم که از آن‌جمله می‌توان به «طب الکبیر» و «طب‌الصادق» اشاره کرد. یکی دیگر از پرفروش‌ترین کتاب‌های ما نیز کتاب «نغمه‌‌های آسمانی، مناجات زمینی» بود که بعد از انقلاب به دلایلی دیگر به چاپ نرسید. تمامی کتاب‌های دکتر صاحب‌الزمانی نیز در انتشارات عطایی چاپ و منتشر شده است.
 
عطایی‌فرد عنوان کرد: بیشتر همکاران پدر به خیابان انقلاب و جلوی دانشگاه نقل مکان کردند، ولی پدر اهل ریسک و مسائل مادی نبود و همیشه به همان چیزی که داشت، بسنده می‌کرد، ولی من فکر می‌کنم اگر این انتقال مکان رخ می‌داد، بهتر بود. یکی دیگر از دلایل عدم علاقه پدر به کتابفروشی ناصرخسرو این بود که آنجا نوعی پاتوق و پایگاهی برای حضور افرادی مانند بیژن ترقی، تورج نگهبان، احمد معیری، باستانی پاریزی و دکتر صاحب‌الزمانی بود.
 
تبدیل مسکن آشیانه به «آشیانه کتاب»

مدیر انتشارات عطایی درباره انتشارات «آشیانه کتاب» نیز گفت: در سال‌های 61 یا 62 در شرکت آشیانه واقع در خیابان گاندی که تهیه مسکن آشیانه در دل آن قرار داشت، با 100 هزار تومان سرمایه، سهمی خریداری کردم و پس از چند سال عشق و علاقه به کتاب و نشر باعث شد که سهم دو شریک دیگر را نیز بخرم و تهیه مسکن آشیانه به «آشیانه کتاب» تبدیل شد. این محل، دومین کتابفروشی ما بعد از عطایی بود. کتاب‌های زیادی در آشیانه کتاب چاپ کردیم که بیشتر در قالب رمان بودند.

از جمله بهترین کتاب‌ها نیز می‌توان از «هنر آشپزی گیلان» نام برد. پس از سال‌ها تصمیم گرفتیم هر کدام از برادرها مستقل کار کنیم و با شرایطی، انتشارات «عطایی» به من و «آشیانه کتاب» به برادرم مجید واگذار شد. پس از 1386 آشیانه کتاب در گاندی تخلیه شد و برادرم به خیابان انقلاب نقل مکان کرد و به دلیل کسالت و مشغله تقریبا سال گذشته کتابفروشی را کنار گذاشت و در حال فروش کتاب‌های موجود در انبار است. محل «آشیانه کتاب» در گاندی نیز به یکی از دوستان فروخته شده و با همکاری من آنجا ساختمان پزشکان ساخته شد.
 
وی در ادامه سخن درباره معیارهای امروزی در حوزه نشر اظهار کرد: توجه به دو موضوع مهم و ضروری است؛ نخست اینکه بازار چه می‌طلبد و خواننده مشتاق چه آثاری است و دوم اینکه ناشر باید ببیند جامعه امروز به چه چیز نیاز دارد تا بتواند آنچه را منتشر می‌کند به جامعه تحمیل کند. خط‌مشی ما هم این دو محور بوده است. در حال حاضر معیارهایمان تغییری نکرده، معیار همان است، ولی با احتیاط بیشتری عمل می‌کنیم، چون متأسفانه علاوه بر کاهش سطح مطالعه، با مسائل دیگری نیز روبه‌رو هستیم که نویسنده و ناشر را دلسرد می‌کند.
 
عطایی‌فرد درباره معیارهای ارزیابی و قیمت‌گذاری کتاب افزود: در گذشته معیار ارزیابی و قیمت‌گذاری کتاب ساده‌تر بود و امروز این موضوع کمی پیچیده شده است. نخست به این دلیل که ممکن است امیدی به فروش کتاب نباشد و دیگر اینکه پخش کتاب دیگر دست ناشر نیست و 35 تا 40 درصد به توزیع‌کننده می‌رسد و در بسیاری موارد چک‌های مدت‌دار به ناشر می‌دهند. براساس معیارهای امروزی، به‌طور متوسط کتاب چاپ نخست صفحه‌ای بین 70 تا 80 تومان است. البته محتوا و موضوع و میزان زحمتی که روی کتاب کشیده شده روی قیمت‌گذاری تاثیر دارد. به‌طور میانگین سود ما امروز بین 15 تا 20 درصد است.
 
پیوستن به کنوانسیون برن برای جلوگیری از کتاب‌دزدی

این فعال پیشکسوت حوزه نشر با اشاره به موضوع پیوستن به کنوانسیون برن نیز گفت: در دوره گذشته، معاون اتحادیه ناشران و کتابفروشان بودم و بیشترین دغدغه ما موضوع پیوستن به کنوانسیون برن بود، ولی به دلایل متعدد هنوز به این کنوانسیون نپیوسته‌ایم. من و تعدادی از همکارانم برای چاپ کتاب‌های خارجی با نویسنده کتاب ارتباط برقرار کرده و حق رایت کتاب را پرداخت می‌کنیم. اگر این قانون در کشور ما رعایت می‌شد، جلوی کتاب‌سازی و کتاب‌دزدی و ضایع شدن حق مولف و ناشر نیز گرفته می‌شد. به‌نظر می‌رسد در دهه‌های اخیر، جایگاه اتحادیه ناشران و کتابفروشان درباره حل این مشکلات تا حدودی ضعیف شده است. اتحادیه در حال حاضر نیز کارش را انجام می‌دهد، ولی در برخی امور دستش بسته است و برای بهبود اوضاع، مراجع دیگر مانند اماکن و نیروی انتظامی نیز باید همکاری لازم را داشته باشند.
 
وی در ادامه درباره حضور ناشران دولتی در نشر کشور بیان کرد: مفهوم وجود ناشر یا نشر دولتی را متوجه نمی‌شوم. این بخش از نشر هیچگاه نمی‌تواند مانند ناشر خصوصی دلسوزی کند و همه مسائل و زوایا را درنظر بگیرد. ناشر دولتی این دغدغه را ندارد که کتابش اگر فروش نرود در انبار می‌ماند، در حالی‌که ناشر خصوصی باید مشقت بکشد تا از بین ده‌ها کتابش یک مورد گل کند و به فروش خوبی برسد.
 
عطایی‌فرد درباره بازار پررونق کتاب‌های کمک‌آموزشی در بازار نشر کشور ادامه داد: در گذشته کتاب‌های کمک‌درسی مفهومی که به رشد و اعتلای دانش‌آموز کمک می‌کرد، چاپ می‌کردیم و این با کتاب‌های حل‌المسائل که امروزه دانش‌آموزان و دانشجویان را تنبل می‌کند، متفاوت است. متاسفانه در رواج این‌گونه کتاب‌ها مسئولین نیز مقصر هستند.
 
مدیر انتشارات عطایی در ادامه با اشاره به پدیده‌های جدیدی مانند شهر کتاب و باغ کتاب نیز گفت: در این زمینه‌ها، باید واگذاری با صلاحدید اتحادیه ناشران صورت گیرد تا حقی از ناشر و کتابفروش ضایع نشود. اگر باغ کتاب تبدیل به نمایشگاه کتاب شود نه فروشگاه، اوضاع بهتر می‌شود. نمایشگاه بین‌المللی کتاب نیز بیشتر فروشگاه کتاب است تا نمایشگاه. همه نهادها از جمله شهرداری، اتحادیه ناشران و وزارت ارشاد باید دست به دست هم بدهند تا ویترین‌های کتاب و کتابفروشی افزایش پیدا کند. همچنین سیستم توزیع کتاب باید طوری سامان یابد که معظل چک و اسناد طولانی‌مدت از بین برود. تا وقتی ناشر نقدینگی نداشته باشد، دلخوش به 10 روز نمایشگاه کتاب است. اگر نمایشگاه‌های استانی نیز بیشتر وجهه نمایشگاهی داشته باشند برای کتابفروشان شهرستانی بهتر است و تشویق می‌شوند.
 
رشد قارچ‌گونه ناشران غیرفعال

وی درباره افت شمارگان کتاب‌ها نیز اظهار کرد: متاسفانه زمانی سوبسیدهای کلان و غیرضروری در اختیار ناشران قرار گرفت و در آن زمان بسیاری از افرادی که تحصیلات و تجربه و تخصصی در زمینه نشر نداشتند، برای دریافت تسهیلات به‌سوی نشر و دریافت مجوز روی آوردند. تعداد ناشران رشد قارچ‌گونه‌ای پیدا کرد، در حالی‌که برخی از آن‌ها در طول سال حتی یک عنوان کتاب نیز منتشر نمی‌کنند. ناشران غیرفعال زیاد شده‌اند، ویترین کتاب کم شده، اعتماد مخاطب کم شده، فضای مجازی گسترش پیدا کرده و همه این عوامل باعث شده سطح مطالعه کاهش پیدا کند و تیراژ کتاب‌ها از پنج هزار و 10 هزار نسخه به 100 و 200 نسخه برسد.
 
بهروز عطایی‌فرد در پایان درباره کتاب‌های مورد علاقه خود گفت: به کتاب‌های حوزه ادبیات و رمان برای مطالعه علاقه زیادی دارم. اولین کتابی که خواندم کتاب «شورش» اثر پرویز قاضی سعید بود. امروز بیشتر کتاب‌هایی که به سیاست مرتبط باشند را مطالعه می‌کنم، ولی هنوز هم به رمان‌های کلاسیک و احساسی علاقه‌مندم. به کسانی کتاب هدیه می‌دهم که به آن علاقه‌مند باشد و بخوانند نه اینکه از کتاب به‌عنوان دکور استفاده کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها