یک نویسنده و مورخ آمریکایی در روزهای گذشته در هنگام تخلیه منزلی در جزیره کیوست در هنگام توفان ایرما، داستان کوتاهی از ارنست همینگوی را پیدا کرده است. همینگوی این داستان را 98 سال پیش زمانی که هنوز 10 سال بیشتر نداشته، نوشته است.
به گزارش روزنامه نیویورک تایمز نویسنده و مورخ آمریکایی بروستر چمبرلین که در جزیره کیوست زندگی میکند، در هنگام تخلیه یکی از منازل قدیمی جزیره در بحبوحه توفان، در آرشیو صاحب خانه داستانی از نویسنده شهیر آمریکایی ارنست همینگوی پیدا میکند.
همینگوی این داستان را در 8 اکتبر 1909 میلادی، زمانی که هنوز 10 سال بیشتر نداشته به قلم گرفته است. جالب این است که طوفان آسیب جدیدی به آن خانه قدیمی وارد کرد اما قسمت انباری خانه که آرشیو در آنجا قرار دارد، هنوز بعد از توفان نیز سالم باقی مانده است.
این داستان کوتاه بینام 14 صفحه به طول میانجامد و موضوع جالب توجهی دارد!
همینگوی نوجوان، در نخستین داستان خود ماجرای مرد مردهای را روایت میکند که به زادگاهش ایرلند برگشته تا قلعه روس را از نوبنا کند و قبل از هرچیزی مهمانی بزرگی برپا میکند.
هر چند متن داستان قابل قیاس با دیگر آثار همینگوی نیست، اما نشان میدهد که این نویسنده بزرگ از نخست نیز در سبک بیان و انتخاب کلمات خود سبکی منحصربهفرد داشته است.
اما این که دفتر قهوهای قدیمی که داستان در آن قرار داشته چگونه به کیوست رسیده خود ماجرای دیگری دارد. همینگوی عادت داشت تا زندگی روزمره خود را یادداشت کرده و هرچیزی که برایش تداعیگر خاطرهای است از بیلط سینما گرفته تا قبض و مجله و تمبر را نگهدارد. برای همین پس از مرگش در هر شهر یا کشوری که مدتی زندگی کرده بود آرشیو جالبی کشف شد و هنوز نیز در حال کشف شدن است.
این دفتر قهوهای در دست همسر چهارم همینگوی، مری ولش بود. مری ولش که در تلاش بود آثار به جای مانده از همینگوی را جمع کند، روزی به دیدار دوستش در جزیره کیوست آمده و برخی از اشیا همینگوی را به دوستش توبی بروس میدهد تا در انباری یکی از رستورانهای مورد علاقه همسرش از آنها محافظت کند. در این دفتر عکسهای جدید زیادی نیز از همینگوی یافت میشود.
چمبرلین میگوید هنگامی که نخستین بار متن را دید فکر کرده که متعلق به یادداشتهای یک سفر است، اما با مشاهده متن و تاریخ درمییابد که این یک داستان کوتاه است. چمبرلین میگوید هنگامی که نخستین بار متن را دید گفت: « با خودم گفتم خدای من، این یک متن مهم است. این نخستین قدم همینگوی به دنیای داستان بوده است.»
پس از توفان ایرما مقامات محلی آرشیو و دیگر اشیا مهم را به منطقهای امن منتقل کردهاند.
نظر شما