مهدی منتظر قائم در گفتوگو با ایبنا:
بالابردن کیفیت محتوای کتاب مطالبه درستی است/ چرا صندوق ملی تالیفات دانشگاهی نداریم؟
مهدی منتظرقائم، عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران معتقد است بالابردن کیفیت کتابهای تالیفی و ترجمهای مطالبهای درست است اما ابعاد مختلفی دارد. به گفته وی ما صندوق ملی تالیفات دانشگاهی نداریم که بودجه 10 میلیاردی داشته باشد و بعد بر اساس آن استادان گرندهای میلیونی بگیرند و حاصل نهایی آن کتابی باشد که توسط نخبگان مورد تایید باشد.
بر اساس آماری که اخیراً در حوزه کتابهای علوم اجتماعی منتشر شده بود بیش از 550 کتاب به چاپ رسیده که از این تعداد 175 اثر ترجمه بوده است، ارزیابی شما از وضعیت کتابهای علوم اجتماعی چیست؟
بازار کتابهای علوم اجتماعی در مقایسه با سالهای قبل تکان خورده اما متاسفانه باز هم غلبه با آثار ترجمه است و کیفیت ترجمه و حتی کتابهای تالیف به لحاظ محتوایی، فنی، کاغذ، چاپ و... به شکل مطلوبی نیست اما با این وجود باز هم نسبت به قبل بهتر شده است.
ورود مولفان و مترجمان جوان که به دنبال تثبیت نام خود و حتی ارتزاق در این حوزه هستند باعث فرصتی شده است اما وقتی مکانیسمهای جدی برای کنترل کیفیت نداشته باشیم و از آن طرف تعداد بسیار زیادی از نیروها بخواهند وارد این فضا شوند طبیعی است که از کیفیت کاسته شود و حتی بعضاً عین عرصههای اقتصادی که به فساد منتهی میشود در حوزههای ترجمه کتاب نیز میتواند به فساد سازمان یافته بینجامد.
چه اقداماتی باید در سطح فردی و سازمانی صورت بگیرد که به لحاظ محتوایی کیفیت افزایش پیدا کند؟
انتشارات معتبر در دنیا نظام داوری و ویراستاری جدی دارد و کتابهای تالیفی و ترجمهای دست ویراستارانی داده میشود که فقط وظیفه ویراستاری نگارشی را ندارند بلکه به لحاظ محتوایی هم به مطالب احاطه دارند. این ویراستاران به آخرین منابع حوزه خود مسلط هستند بنابراین اگر کتابی مطلب جدیدی ندارد به آن اجازه نشر داده نمیشود مثلاً پشت جلد کتابی دو یا سه نفر توصیه نامه نوشتند که صاحب نظر آن عرصه هستند و ممکن است 30 سال در آن عرصه نوشته و مطالعه کرده باشند. طبیعی است که این فرد میداند که این کتاب حرف جدیدی برای گفتن دارد یا نه.
از سوی دیگر ناشران در کشورهای دیگر درجهبندی دارند و ساختارهایشان روشن است. در این کشورها نظام ویراستاری محتوایی وجود دارد و از ناشر عمومی انتظار نمیرود، کتاب تخصصی منتشر کند. اما در ایران چون ناشران دانشگاهی دولتی هستند و با بودجه رسمی اداره میشوند و معاش آنها به پول خاصی بستگی ندارد، نظام داوریشان هم تحت تاثیر آن، به سمت خواهش و فساد سوق پیدا میکند.
نظام ویراستاری در انتشارات دولتی و خصوصی ما به سمت ویراستاری زبانی سوق پیدا کرده است. در حالی که انتشار هر چیزی به معنای آن است که کار جدیدی باید در آن صورت گرفته باشد اما در ایران چنین چیزی صورت نگرفته است. در ایران کتابی تالیف میشود که ماهیتش ترجمه است و شاید بهتر بود به جای آن کتابی را انتخاب میکردیم که ترجمه بود به جای اینکه ادعای تالیف کند.
در ایران شاید مثل سینما که فیلم اولیها بازارشان با حرفهایها درهم آمیخته میشود در عرصه کتاب هم موضوعاتی وجود دارد که اساسا نباید توسط نویسندگان مبتدی نوشته یا ترجمه شود. به طور مثال هر رشتهای مبادی مرکزی و ساختاری دارد که یک دانشجو نمیتواند آن تفاوتهای جزئی را درک کند که بتواند کتابی را در این حوزه ترجمه یا تالیف کند. در حالی که ما ناشرانی داریم که اینگونه کتابها را چاپ میکنند. دانشجو هم نگاه میکند ببیند قیمت تمام شده این کتاب چند است.
یکی دیگر از مشکلاتی که در این حوزه وجود دارد قدیمی بودن منابع درسی است و بیشتر نظریههای به طور مثال در حوزه ارتباطات متعلق به سال 1980 و قبل از آن است. این خلاء برای ترجمه و تالیف منابع باید از سوی چه کسانی پر شود؟
ما هر پدیدهای را باید از اضلاع مختلف آن بررسی کنیم، من به عنوان یک معلم میگویم ما در ایران یک مشکل داریم و آن این است که وقت لازم برای درک ابعاد مختلف پدیدهها را نداریم بنابراین همه یاد گرفتیم که حرفهای درست بزنیم اما این حرفها به نتیجه درست منتهی نمیشود چون در میدان عمل به این برمیخوریم که این عمل در سر جای خودش حرف درستی است. شما میگویید کتابهای دانشگاهی کیفیت لازم را ندارند. آیا قدیمی بودن به معنای اشتباه بودن است؟ این را چه کسانی باید تشخیص بدهند. افرادی که باید این خلاءها را پر کنند وقت کافی و انگیزه و امکانات کافی دارند؟ آیا آن استاد دانشگاه بلد است که چه کند و در چنین فضایی تربیت شده است؟
ما یاد گرفتیم فقط مطالبه کنیم. این حرف غلطی نیست اما یک تکه از حقیقت است درست است که استادان ما باید منابع به روزتری تالیف یا ترجمه کنند اما استادانی که مجبورند در هفته 12 ساعت تدریس کنند در سال باید چهار مقاله بنویسد، سخنرانی ارائه بدهد و ارزیابی خوبی داشته باشد مقاله ISI هم چاپ کند، این استاد وقت تالیف کتاب دارد؟
در دنیا برای تالیف کتاب یک یا دو سال با حقوق مکفی به یک استاد دانشگاه ماموریت میدهند که در کتابخانهای مطالعه کند تا یک کتابی را تالیف کند. بنابراین با فرد قرارداد تالیف کتاب بسته میشود و هزینه زندگیاش داده میشود تا کتاب بنویسد ما چنین شرایطی را فراهم کردیم تا فرد منابع را متمرکز بخواند و محصولی را تولید کند که حالا نه بالاتر از منابع دیگر ولی حداقل واجب امهات منابع موجود باشد؟
پس اینجا اشکال به سیستمی وارد است که فقط یاد گرفته مطالبهها را تکه تکه مطرح کند و عقل سیستمی و توان ساختن و برساختن سیستم را ندارد به نحوی که این اجزاء به ظاهر درست بتوانند در کنار هم به خروجیهایی منتهی شوند که نتیجه کار خوبی باشند.
متاسفانه ما همواره در ایران تلاش کردیم برنامههای جامع و مدون تدوین کنیم اما هر روز وضعمان آشفتهتر میشود چون ما یاد گرفتیم الفاظ پیچیدهتر به کار بگیریم اما روش درستی استفاده نکنیم. ما در مقام مطالعه، سیاستگذاری و اجرا تبدیل به ملت بی حوصله و مقطعی شدیم و یاد گرفتیم دست و پای فیل را لمس کنیم، ما انگیزه نداریم تجاربمان را کنار هم بگذاریم و به تصور کلی از فیل برسیم.
راهکارتان برای حل مشکل و درک درست از مساله چیست؟
ما در درک جمعی مشکل داریم. سوژه ما هر چه باشد از امنیت ملی گرفته تا تالیف و ترجمه کتب با نقصان معرفت سیستمی و با فقدان سیستمی که بتواند این معرفت را تولید کرده و به نتیجه برساند روبهرو است. بالابردن کیفیت کتابهای تالیفی و ترجمهای مطالبهای درست است اما ابعاد مختلفی دارد اما به جای اینکه من دانشجو را متهم کنم، دانشجو استاد را، استاد سیستم دانشگاهی را، دانشگاه دولت را و... باید این پدیده را در کلیت ببینیم و برای جایی که میتوانیم در آن تغییری ایجاد کنیم و برنامهریزی کنیم.
من یک سوال دارم؟ چگونه ما در ایران صدها هزار میلیارد بودجه برای هر چیزی داریم، اما صندوق ملی تالیفات دانشگاهی نداریم که بودجه 10 میلیاردی داشته باشد و بعد بر اساس آن استادان گرندهای میلیونی بگیرند و حاصل نهایی آن کتابی باشد که توسط نخبگان مورد تایید باشد. گاهی با سالی 50 میلیارد تومان میتوانید چندین قرارداد این گونهای ببندید و 10 سال بعد، مشاهده کنید سه هزار جلد کتاب درجه یک تولید شده است.
نظر شما