آنچه پرویز شهریاری را در همان دیدار نخستین از بسیاری کسان متمایز میکرد رفتار نرم همراه با متانت و گفتار ملایم او بود. موقعشناسی هوشمندانه و اعتمادبهنفس خالی از تکبر او سبب میشد تا تحسین و اعتماد دیگران را برانگیزد.
فقر خانواده و از دست دادن پدر در خردسالی، زندان و محدودیت سیاسی نتوانست مانع پیشرفت او شود. او بیش از ۶۰ سال معلمی کرد و بیش از ۷۰ سال نوشت. صدها مقاله، بیش از ۱۵۰ کتاب و چندین مجله منتشر کرد، در ایجاد چندین مدرسه و مؤسسۀ انتشاراتی شرکت فعال داشت. هرگز از هدف خود دور نشد، هرگز به آرمان خود پشت نکرد، هرگز موجب گرفتاری کسی نشد، هرگز نخواست از ایران برود. در راه آرمانش هرکار از دستش برمیآمد کرد، بیآنکه آن را بهزبان آورد و به نمایش بگذارد.
او در سال ۱۳۵۵ چهل و چند روزی به زندان افتاد. جرمش این بود، یکی از شاگردانش که در دانشگاه اهواز پذیرفته شده بود، تمکن مالی برای ادامۀ تحصیل نداشت و شهریاری به او کمک مالی میکرد. این دانشجو بهخاطر داشتن کتابی دستگیر میشود (تعجب نکنید. در نظام آریامهری خواندن کتابهایی که به تأیید ساواک نرسیده بود، جرم بود) و مقامات از کمک شهریاری به او خبردار میشوند و شهریاری را به جرم داشتن ارتباط با او زندانی میکنند. در سال ۱۳۶۲ هم او به خاطر عضویت در هیئت مدیرۀ شورای نویسندگان و هنرمندان ۲۳ ماه زندانی بود، ولی بهمحض رها شدن از زندان انتشار مجلۀ چیستا و ترجمه و نوشتن کتابها و تدریس در مدرسه را از سر گرفت و تا واپسین روزهای زندگی کوشید جامعه را با علم و فرهنگ آشنا کند.
شاید بتوان گفت هیچکس در ایران بهاندازۀ پرویز شهریاری در ترویج ریاضیات سهم نداشته است. این او بود که با انتشار کتابهای درسی و غیردرسی ساده و جذاب سیمای واقعی ریاضیات را به نوجوانان و جوانان شناساند و نشان داد ریاضیات مفهوم مجرد دور از واقعیات زندگی نیست، بلکه جلوههایی از زندگی روزمره است و همۀ ما هر روز با ریاضیات سروکار داریم.
او نه ریاضیدان بزرگی بود و نه مترجم بسیار توانایی، ولی آنچه را آموخته بود و میدانست برای جامعه ما غنیمت بزرگی بود و او آن را با گشادهدستی و سختکوشی شورانگیزی در اختیار جامعه میگذاشت و این کرامت بزرگی بود. او معلمی توانا و نویسندهای پرکار بود که خوب و روان مینوشت.
عظمت کار و جایگاه شهریاری در چشم مردم چنان بود که سرانجام مقامات از کژتابی با او پشیمان شدند، به او دکترای افتخاری و لوح تقدیر دادند و در شمار چهرههای ماندگارش درآوردند. ازآن پس گدایان نام و شهرت به گردش حلقه زدند و کوشیدند او را بهصورت شخصیتی محفلی و نمایشی درآورند.
در سالهای آخر گاه در نشستهای یکشنبهشبهای ما حاضر میشد، در بحثها شرکت میکرد و از دوستان میخواست برای چیستا مقاله بدهند.
شاید هیچکس بیعیب نباشد. تفاوت انسانهای بزرگ با دیگران این است که کارهای بزرگشان عذرخواه عیبهاشان است. اصلاَ بزرگی هرکس بهخاطر کار بزرگ اوست. اما آدمهای حقیر و پست که قادر بهانجام دادن کار بزرگی نیستند، با سر فروبردن در زندگی خصوصی بزرگان و بیرون کشیدن عیبها و خطاهای بوده یا نابودۀ آنان برای خود شهرت و اعتبار گدایی میکنند و این تلاشی بیهوده، ناروا و شیطانی است.
بیشک پرویز شهریاری آنگونه که بود توانست سرمشقی برای بسیاری از جوانان جویای دانش و فرهنگ و عشق به میهن و مردم باشد و من بر این واقعیت شهادت میدهم.
نظر شما