به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین، سال 2017 میلادی رو به پایان است و به زودی پرونده کتابهای داستانی، غیر داستانی و جوایز ادبی سال بسته میشود. در این مطلب نویسندگانی چون جورج ساندرز، آلی اسمیت، جون مکگرگور، گوردون براون و هیلاری منتل از آثار موردعلاقه خود در سال 2017 میلادی میگویند.
گوردون براون: «لینکلن بین مرگ و زندگی دوباره»، «پاییز»، «میراث جاسوسها» و «جرئت ندارم راه را طولانیتر کنم»
گوردون براون:
امسال را صرف نوشتن کتاب خودم کردم. همین موضوع سبب شد از نزدیک با چالشهایی که پیش رو نویسندگان است، روبهرو شوم. در آثار منتشر شده در سال 2017، با رمان جورج ساندرز ارتباط ویژهای برقرار کردم، زیرا سطح و اصالت «لینکلن بین مرگ و زندگی دوباره» بسیار بالا است. «پاییزِ» آلی اسمیت نیز بسیار تأثیرگزار بود و بسیار مشتاقم داستان «زمستانِ» این نویسنده را بخوانم. «میراث جاسوسها» نوشته جان لوکاره نیز شگفتانگیز است. در بخش اتوبیوگرافی نیز کتاب «جرئت ندارم راه را طولانیتر کنم» را انتخاب میکنم. داستان زندگی نلسون ماندلا همیشه برای من الهامبخش است. البته کتاب اول زندگینامه وی تحت عنوان «راه دشوار آزادی» جذابتر است، اما کتاب جدید موانعی را آشکار میکند که تاکنون بر سر راه آزادی کشور آفریقای جنوبی قرار گرفته است. البته کتاب «نابرابری جهانی: راهی جدید در عصر جهانی شدن»، که به زبانهای مختلفی ترجمه شده نیز، دیدگاه خاصی از دنیایی که در آن زندگی میکنیم به ما ارائه میدهد و در زمانهای که امیدواری نیاز جامعه است به ما نشان میدهد چگونه میتوانستیم دنیای خود را به شکلی دیگر بسازیم!
جون مکگرگور: «اتفاقات زیادی رخ میدهد که حوصلهاش نیست»، «کتاب سفید»، «چیزهای زیباتر از بیانسه در دنیا وجود دارد»
مکگرگور:
یکی از زیباییهای عصر دیجیتال تجدید حیات مقالهنویسی است. مجموعه مقالات بسیار جذابی در سال 2017 میلادی منتشر شده است. بسیاری از آنها مقالاتی هستند که برای نخستینبار به صورت آنلاین منتشر شدهاند. مقالههایی که به من روشی جدید برای تعمق و تفکر و حتی نوشتن درباره دنیا را آموزش داد. مجموعه مقاله «اتفاقات زیادی رخ میدهد که حوصلهاش نیست» توسط نویسندگان متفاوتی نوشته شده است و بسیار جذاب است. الان در حال خواندن داستان «کتاب سفیدِ» هان کانگ هستم و از همین الان میتوانم بگویم یکی از آثار خوب امسال است. بسیار قوی، منظم و متفکرانه نوشته شده است و از آن دست کتابهایی است که دوست دارم کمکم بخوانم. بسیاری معتقدند حوزه شعر در سالی که گذشت بسیار ضعیف عمل کرده است. «چیزهای زیباتر از بیانسه در دنیا وجود دارد» نوشته مورگان پارکر از ریتم بسیار شاعرانهای برخوردار است که خواننده را به وضعیت شعر امیدوار میسازد. خواندن آن را به دیگران پیشنهاد میکنم.
جورج ساندرز: «محلیها»، «مخزن 13»، «چطور در جمع رفتار کنیم»، «همه استانداردها را از بین ببر»
ساندرز:
«محلیها» نوشته جان دی کتابی دلسوزانه درباره طبقه متوسط آمریکا و اتفاقات و مشکلات سر راه آنهاست. «مخزن 13» نوشته جون مکگرگور نیز کتابی اصیل و قدرتمند است که در آن نویسنده سرعت بسیار خوبی در روایت دارد. «همه استانداردها را از بین ببر» در یک شب اطلاعات زیادی درباره وقایع سیاسی اخیر به من داد. اطالاعاتی که شاید با ساعتهای متمادی تماشای تلویزیون به دست نمیآوردم.
آلی اسمیت: «خیابان شرقی-غربی»، «روزهای بیپایان»، «آتش خانه»، «به من بگو چگونه پایان مییابد»
اسمیت:
امسال بسیار پربار بود. «خیابان شرقی غربیِ» فیلیپ سندز اهمیت و معنی زندگی را به یادآوری کرد؛ یکی از بهترین کتابهایی که در عمرم خواندهام. «روزهای بیپایان» نوشته سباستین بارری و «خانه آتش» نوشته کامیلا شمسی نیز بسیار خوب بودند و خوشحالم که این دو نویسنده در زمان حیات من زندگی میکنند. «به من بگو چگونه پایان مییابد» مقالهای در باب انسانیت است و جملات آن چنان واقعی است که درون من را پر از امید یأسآلودی کرد.
هیلاری منتل: «در باب تعادل»، «گم شدن فِی»
خواندن «در باب تعادل» در اوقات کریسمس بسیار مناسب است. مجموعه شعری از سینیاد موریسی که انسان را به فکر فرو میبرد و به یاد آرزوهای نافرجام و خاطرات گذشتهاش میاندازد. مجموعه شعری که از شعر فراتر میرود و بزرگی خود را با کلمات به دیگران اثبات میکند. «گم شدن فِی» نوشته آدام تورپ داستان گم شدن نوجوانی در انگلستان است و بسیار هنرمندانه و هوشمندانه به نگارش در آمده است.
نظر شما