افسانه موسوی گرمارودی در نشست «داستانهای هشتسالگی» با بیان اینکه نوشتن برای گروه سنی «ب» بسیار سخت است، گفت: باید فاصلهمان را با بچهها کم کنیم و داستانهایی بنویسیم که آنها را برای ورود به زندگی آماده کند.
افسانه موسوی گرمارودی، سردبیر مجله رشد نوآموز، در این نشست به ارائه توضیحاتی درباره جلسات داستاننویسی برای گروه سنی «ب» که به مدت 8سال در تحریریه این نشریه برگزار شده است، پرداخت و گفت: همراهی و کار گروهی نویسندگان در طول هشتسالی که این جلسات داستاننویسی برگزار میشد، بسیار ارزنده بود. ما این گروهها را برای تأمین خوراک مجله تشکیل دادیم. البته ما در حوزه کودک، نویسنده خوب کم نداریم، اما متاسفانه داستان خوب برای این گروه سنی کم داریم. بهنظر میرسد وقتی اتفاقی در جامعه رخ میدهد، پرداختن زیاد به آن از سوی نویسندگان در مخاطبان نوعی دلزدگی ایجاد میکند. احساس کردم لازم است محتوای جدیدی به کار تزریق شود و از همان ابتدا از تعدادی از نویسندگان این حوزه دعوت کردم به ما کمک کنند و گروهی برای داستاننویسی برای گروه سنی «ب» تشکیل شد.
این نویسنده در ادامه به ویژگیهای داستاننویسی برای 8 تا 10سالهها اشاره کرد و گفت: طبق اساسنامهای که در این زمینه در مجله رشد نوآموز تعریف کردیم، ویژگیهای داستاننویسی برای این گروه سنی بسیار زیاد است، هرچه گروه سنی پایینتر میآید، دشواریهای کار هم بیشتر میشود و باید با دقت بیشتری به تولید محتوا پرداخت. بهعنوان مثال وقتی که از فانتزی استفاده میکنیم ناگزیریم محتوایی را درنظر بگیریم و اگر نتوانیم این فانتزی را مهار کنیم شاید هیچ وقت به محتوایی که مدنظر است نرسیم.
فاصلهمان را با بچهها کم کنیم
به گفته موسویگرمارودی، در گروه سنی «ب» قدرت تفکر کمکم در حال شکلگرفتن است باید بچهها را آماده کنیم برای ورود به زندگی. اگر قرار است ما حرفی برای گفتن در زندگی داشته باشیم و آن را به بچهها منتقل کنیم باید بهگونهای باشد که آنها پذیرای حرف ما باشند و برایشان جذابیت داشته باشد. ما میخواهیم به دور از نصیحت کردن، بچهها را آماده کنیم که چگونه وارد زندگی شوند و برای مشکلاتشان راهحل پیدا کنند و قدرت تفکر را بیاموزند و یاد بگیرند چگونه به چیزهای مختلف بیاندیشند و قدرت تجزیه و تحلیل داشته باشند.
وی با بیان اینکه نوشتن برای گروه سنی «ب» بسیار سخت است گفت: ما با کودکی مواجه هستیم که از خردسالی فاصله گرفته و بهتازگی خواندن و نوشتن آموخته است از سویی نمیتوانیم از زبان عامیانه استفاده کنیم و باید از زبان معیار استفاده کنیم چون بچهها باید زبان درست را فراگیرند. همچنین باید داستانها را بهگونهای بنویسیم که فاصلهمان را با بچهها کم کنیم.
تولید داستانهای یکخطی برای کودکان
موسویگرمارودی در ادامه به وجود فرهنگها و اقوام مختلف اشاره کرد و گفت: ما مخاطب میلیونی داریم و باید داستانها را بهگونهای بنویسیم که برای همه فرهنگها و قومیتها قابل قبول باشد. برهمین اساس به خاطر جذب همه مخاطبان، به فرمهای مختلف مانند داستانهای یکخطی و دوخطی فکر کردیم خیلی از افراد در ابتدا با خواندن داستانهای یکخطی میگفتند که اینها داستان نیستند و ما بارها این داستانها را در فرهنگسراهای مختلف برای بچهها خواندیم و آنها را تست کردیم تا به نتیجه مورد نظرمان رسیدیم و متوجه شدیم بچهها قدرت درک بالایی دارند.
وی افزود: از طرفی سعی کردیم به ادبیات کهن و فولکلورها نیز بپردازیم و در بخشی از کارمان نیز به هیچانهها پرداختیم که برای مخاطبان بسیار جالب و جذاب بود. همچنین تلاش کردیم بچهها را از طریق داستانکها با برخی از مفاهیم دینی، مذهبی، ورزشی، اجتماعی و ارزشهای اخلاقی آشنا کنیم و این کار بسیار سختی بود که بتوانیم داستانی برای هشتسالهها تولید کنیم که هم برایشان قابل فهم و جذاب باشد و هم ماندگار.
لزوم نیازسنجی قبل از نوشتن داستان
طاهره ایبد، مدیر جلسات داستاننویسی در مجله رشد نوآموز، نیز در این جلسه گفت: گروه سنی «ب» به تازگی خواندن و نوشتن را یاد گرفتهاند و باید مطالب بهگونهای باشد که عادت به مطالعه و خواندن را در آنها ایجاد کند. بر این اساس باید برای تولید داستانهایی برای گروه سنی «ب» نیازسنجی میکردیم و هم به علاقه و ذوق بچهها پاسخ میدادیم و هم بهعنوان بزرگتر چیزی به آنها میآموختیم. به همین دلیل نیاز داشتیم بچههای این گروه سنی را بیشتر بشناسیم.
این نویسنده و منتقد ادبی افزود: باوجود اینکه نگاه تربیتی نداشتیم اما باید کلمه به کلمه مضمون موردنظر را به مخاطب هشتساله منتقل میکردیم و علاوه بر داستانهایی که به صورت آزاد نوشته میشد سعی کردیم پروژهای را دنبال کنیم که ناگزیر از تحقیق در مورد این گروه سنی باشیم و هم اینکه این نسل را با ادبیات فولکلور پیوند دهیم. بسیاری از داستانها و متلها هستند که بچهها از خردسالی از طریق بزرگترها و والدین با آنها آشنا میشوند و بزرگ میشوند در واقع این متلها ارثهایی هستند که به ما رسیدهاند و ما در مجله سعی کردیم طرحهایی نو ایجاد کنیم و هیچانههایی را پیدا کنیم که برای بچهها جذاب باشد به همین لحاظ بررسیهایی روی متلها و هیچانههای کشورهای دیگر انجام شد و اینکه چرا هیچانهها برای بچهها جذاباند و ماندگار شدهاند. یکی از ویژگیهای این کار کمک به واژهسازی برای کودکان پیش از دبستان و همچنین تقویت قدرت تخیل کودکان و خردسالان بود.
داستانهای معمایی بچهها را پرسشگر بار میآورد
این نویسنده و منتقد ادبی در ادامه بیان کرد: بر همین اساس ما نمونههایی از هیچانهها را انتخاب کردیم و قرار شد همکاران در جلسات داستاننویسی مجله رشد نوآموز روی آنها کار کند و هرکدام داستانهایی را درباره هفت هیچانه مختلف بنویسند و حاصل این کار نوشتن داستانهایی متفاوت بود. طرح بعدی مساله نومثلها بود و به این پرداختیم که چرا یک مصرع و یک بیت تبدیل به مثل شده است. و در آن دوره نومثلهایی برای گروه سنی «ب» شکل گرفت.
ایبد با اشاره به اینکه چیستانها و معماها برای بچهها بسیار جذاب است، گفت: یک ویژگی چیستانها و معماها ایجاد پرسش در ذهن بچههاست. این گروه سنی در مرحلهای است که شخصیت آن در حال شکلگرفتن است و بچهها باید پرسشگر باشند به همین دلیل داستانهای معمایی در مجله شکل گرفت تا ذهن بچهها پرسشگر شود و بعد از خواندن داستانهایی با پایان باز بتواند نشانهها را کنار هم قرار دهد و به پایانبندی برای داستان برسند.
نوشتن برای هشتسالهها دشوار است
جعفر توزندهجانی، نویسنده کودک و نوجوان، نیز در این نشست، تجربیات 8سال نوشتن برای گروه سنی «ب» در مجله رشد نوآموز را اتفاق خوبی عنوان کرد و گفت: من توانستم در این جلسات داستانهای زیادی بنویسم. اصولا هرچه گروه سنی پایینتر میآید کار دشوارتر میشود. من کارم را با گروه سنی نوجوان شروع کردم و برگشتن به گروه سنی کودک برایم بسیار دشوار بود. زیرا این گروه سنی گروهی است که نوشتن را تقریبا یاد گرفته و شروع به خواندن کرده است و داستانها باید به گونهای باشد که مخاطب آن را درک کند و در حوصله خواننده باشد از طرفی باید قدرت تفکر او را افزایش دهد به همین دلیل باید به چرایی داستان توجه شود. خیلی تلاش کردم در این جلسات به زبان خاص کودکان مخصوص این گروه سنی برسم و احساس میکنم که توانستم موفق باشم.
وی افزود: در این جلسات تلاش کردیم داستانهای متون کهن را بهگونهای بنویسم که به افق فکری مخاطب امروزی و این گروه سنی نزدیک باشد تجربیاتی که در این جلسات داشتیم در حوزه داستان کوتاه بسیار ارزشمند بود من قبل از ورود به این جلسات دو داستان کوتاه داشتم ولی الان بیش از 100 داستان کوتاه دارم که میتوانم با اندکی ویرایش آنها را منتشر کنم.
مجله رشد نوآموز بیش از یک میلیون و 200 هزار مخاطب دارد
هدی حدادی نیز در این جلسه گفت: در این مجله دو نوع داستان چاپ میشد نخست داستانهایی که به طیف بچههای کلاس اولی نزدیکتر بود و باید به گونهای میبود که کودکانی را که تازه خواندن یاد گرفتهاند جذب کند. کودک تا قبل از این سن داستانهایی را از زبان پدر و مادر و مربیانش در مهد کودک یا مراکز پیشدبستانی میشنود و وقتی خودش تازه شروع به خواندن میکند باید به گونهای باشد که در حوصله او بگنجد و او را به مطالعه جذب کند.
این نویسنده و تصویرگر کتابهای کودک و نوجوان بیان کرد: دسته دوم داستانهایی بودند که به طیف پایان کلاس دوم نزدیک بودند. البته کار برای این گروه سنی راحتتر بود چون آنها خواندن را تجربه کرده بودند و باید در داستان روی قدرت تفکر آنها کار میشد و داستانهایی نوشته میشد که این ویژگی را تقویت کند. براساس اینکه مخاطبان مجله رشد نوآموز با تیراژ بیش از یک میلیون و 200 هزار نسخه مخاطبان میلیونی هستند باید تلاش میکردیم داستانها برای بچهها با فرهنگها و قومیتهای مختلف قابل قبول و جذاب باشد.
نظر شما