شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۳
عاشق کتاب‌های قدیمی‌؛ از همدان تا تهران

حاج‌حسن غیبی اهل همدان، مرد نام‌آشنایی در پاساژ ایران است. همه او را مردی آرام و صبور می‌شناسند که سال‌های سال است با تکیه بر اخلاق حرفه‌ای در طول چندین دهه توانسته است به اسم و رسم خوبی در میان فروشندگان کتاب‌های دست دوم برسد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ ساره گودرزی: از جنس همان آدم‌های نابی است که وقتی پای حرف‌هایش می‌نشینی، کلماتش رنگ و بوی گذشته‌ها را می‌دهد، از جنس واژه‌های سه ـ چهار دهه پیش. خاطرات شفاهی‌اش را به خوبی حفظ کرده و از نسل کتابفروشانی است که دنیا دنیا حرف دارد برای من و نسل من...
 
کوچه چتری‌ها در میدان انقلاب، به واسطه چترهای وارونه‌اش یکی از کوچه‌های معروف تهران شناخته می‌شود،‌ جایی که پاساژ ایران در نبش آن قرار دارد و یکی از قدیمی‌ترین ساختمان‌های فروش کتاب دست دوم به شمار می‌آید، جایی که وقتی به آن وارد می‌شوی، هیچ وقت با خودت فکر نمی‌کنی که روزگاری جمعی از خیاط‌های تهران در آنجا جمع بودند، خیاط‌هایی که بیشتر از دو دهه می‌شود جای خود را به کتابفروش‌ها داده‌اند.
 
حاج حسن طبقه اول پاساژ ایران، کتابفروشی دارد، در چوبی قهوه‌ای رنگ را که باز می‌کنی انگار شخصیت‌های کتاب‌هایی که خوانده‌ای یکی یکی روبرویت صف می‌کشند؛ شازده کوچولو با گل سرخش، رافائل تروخیو دیکتاتور دومینیکن کتاب «سور بز» با لباس نظامی‌اش و زری و یوسف خوشبخت «سووشون»، همه‌شان در کنار هم می‌ایستند و گویی با هم به گفت‌وگو نشسته‌اند.
 
 
اینجا همان مکانی است که هر روز پاتوق تعداد زیادی از پژوهشگران و تاریخ‌نگارانی است که به دنبال کتاب‌های قدیمی و زیرخاکی می‌گردند. کتاب‌هایی از سه ـ چهار دهه قبل تا کتاب‌های چاپ سنگی و خطی. کافی است، نامش را به حاج حسین بگویید، او روی فهرست کتاب‌هایش تمرکز کند و بعد از دقایقی به شما بگوید که این کتاب را دارد یا نه. البته خودش می‌‌گوید «نه» معنی ندارد و هر کتابی بخواهید داریم.
 
شروع کار با دستفروشی
حاج حسن از آن دسته نوجوان‌های عشق کتابی بوده که دوران کودکی را با کتاب‌های خواندنی زیادی سپری کرده است اما کمی بعد برای تامین مخارج خانواده تصمیم می‌گیرد با پس‌اندازی که در چند ماه جمع کرده بود، کتاب بفروشد و از آنجایی که اجاره مغازه بالا بوده، مجبور می‌شود کتاب‌ها را کنار خیابان بفروشد. خودش می‌گوید:‌ «شهریور سال 57 بود که تصمیم گرفتم کتاب بفروشم، آن موقع‌ها 16 ساله بودم و  هنوز همدان زندگی می‌کردم، به پیشنهاد یکی از دوستانم شب‌ها به تهران می‌آمدیم و از کتابفروشی‌های عارف،‌ امیرکبیر یا اقبال میدان بهارستان کتاب می‌خریدیم، بعد شبانه برمی‌گشتیم همدان.»

میدان امام، پاتوق دستفروشی روزهای نوجوانی حاج حسن بود. کتاب‌های پرفروشش را که از تهران خریده بود، روی یک تکه پارچه بزرگ پهن می‌کرد و منتظر می‌ماند تا مخاطبان کتاب‌هایش از راه برسند،‌کتابی بفروشد و با پول آن دوباره کتاب بخرد. سال 57 اما سالی پرمخاطره و پردردسر بود، لابلای خبرهای ریز و درشت پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش گروه‌های مختلف فکری.

کتاب‌های جلد سفید و دستگیری حاج‌حسن
حاج حسن درباره خاطره روزهای اول کتابفروشی‌ا‌ش می‌گوید:‌ «در یک دوره‌ کتاب‌های جلد سفید فروش خوبی داشتند و استقبال زیادی از آن‌ها می‌شد، یک شب که با دوستانم به تهران آمدیم،‌ تعداد زیادی از این کتاب‌ها خریدیم و روز بعد وقتی مشغول فروش کتاب بودیم، دیدم چند مرد به سمتم آمدند و گفتند که چرا این کتاب‌های ممنوعه را می‌فروشی، حتما تو هم جزو این حزب‌ها هستی و من را به همراه کتاب‌هایم سوار ماشین کردند و بردند به شهربانی. خیلی ترسیده بودم اطلاع زیادی نداشتم که محتوای این کتاب‌ها چیست و به دلیل اینکه پرفروش بودند آن‌ها را خریده بودم تا سود بیشتری نصیبم شود. یکی از پاسبان‌ها که دوست پدرم بود من را شناخت و گفت که اهل اینجور موضوعات نیستم و فقط برای کمک به خانواده‌ام کتاب می‌فروشم، آن‌ها متقاعد شدند و بعد از گرفتن تعهد آزادم کردند.»

همان روزها بود که حاج حسن، تصمیم گرفت برای کار به تهران بیاید و از محله سنگ‌شیر همدان دل بکند، پس چند دست لباس برداشت و با اندک سرمایه‌ای که جمع کرده بود شبانه راهی تهران شد. از آنجایی که در تهران فامیل و آشنایی نداشت، بعد از اینکه روزها در میدان انقلاب کتاب دستفروشی می‌کرد، مدتی را شب‌ها در میدان آزادی می‌خوابید تا بتواند پول بیشتری جمع‌کند و کارش را توسعه دهد.

با 200 هزار تومان مغازه خریدم
این کتابفروش قدیمی درباره روزهای سختی که پشت سر گذاشت، می‌گوید:‌ «بعد از چند ماه توانستم پول خوبی جمع کنم و در حالی که روبروی دانشگاه تهران، کتاب دستفروشی می‌کردم، در اتوبان نواب یک اتاق برای خودم کرایه کردم، این وضعیت دو ـ سه سالی ادامه داشت و من بعد از سه سال توانستم در ارتباط با ناشران و کتابفروشان، تعامل و رابطه خوبی با آن‌ها داشته باشم. به مرور به انبار کتابفروشان می‌رفتم و کتاب‌های قدیمی آن‌ها را می‌خریدم، بعد جلوی دانشگاه آن‌ها را حراج می‌کردم و از این کار درآمد خوبی داشتم.»
 

چهارسالی می‌گذشت و  وضعیت کار و کاسبی حاج حسن روز به روز بهتر می‌شد، او حالا با همت مردانه و یقین به باورها و توانایی‌هایش توانسته بود روزانه درآمد خوبی داشته باشد. اوایل سال 61 بود که از همکارانش شنید در پاساژ ایران یک مغازه برای فروش گذاشته‌اند که با مبلغی که پس‌انداز کرده بود تناسب داشت. او در این زمینه برایم توضیح می‌دهد:‌ «این مغازه را که در طبقه سوم پاساژ ایران بود به قیمت 200 هزار تومان خریدم، همه پس‌اندازی که جمع کرده بودم. البته آن زمان، پاساژ ایران مختص کتابفروش‌ها نبود بلکه تعداد زیادی از خیاط‌ها در آن جمع بودند که به مرور رفتند. بعد از آن دیگر هرگز دستفروشی نکردم به دلیل تجربه‌ای که در کار کتاب‌های قدیمی و دست دوم پیدا کرده بودم، روی این حوزه تمرکز کردم. سال‌های بعد از انقلاب افراد زیادی از ایران رفتند، اغلب آن‌ها در منزلشان کتابخانه داشتند که برای فروش گذاشته بودند، بیشتر کتاب‌هایی که جمع کردم از کتابخانه‌های شخصی بود. بعد از چند سال مغازه‌ای در طبقه اول خریداری کردم و به کتابفروشی امروزم نقل مکان کردم.»

بخش عمده کار حاج حسن، خرید کتاب‌های قدیمی از کتابخانه‌های قدیمی و انبار ناشران و کتابفروشان است، او که عاشق کتاب‌های قدیمی است، درباره حال و هوای اینروزهایش می‌گوید:‌ «از سال‌ها قبل کتاب خواندن برایم جذاب بود، اما جنس کتاب‌های قدیمی و کهنه برایم متفاوت و لذت‌بخش است، وقتی هر یک از این کتاب‌ها را در دست می‌گیرم انگار به گذشته وصل می‌شوم و می‌روم در همان دوره. کتاب‌هایی با کاغذهای زرد و کاهی که حتی عطر و بویشان از کتاب‌‌های جدید و امروزی هم بهتر است. اینجا هم در طول همه این سال‌ها محل گذر استادان دانشگاه و دانشجویان نخبه و علم‌پروری است که برای جستجوی تاریخ به سراغ ما می‌آیند و این برای ما لذت‌بخش است.»

تلخ و شیرین‌های کتابفروشی
خرید کتابخانه‌های شخصی یکی از کارهایی است که حاج حسن به صورت روزانه و هفتگی انجام می‌دهد، کاری که به گفته خودش تلخ و شیرین‌های زیادی دارد. خودش می‌گوید: «گاهی وقت‌ها که یک کتابخانه‌ می‌خرم، هم خوشحال می‌شوم و هم ناراحت. خوشحال از اینکه می‌توانم کتاب را به دست مخاطبان و علاقه‌مندانش برسانم و ناراحت از اینکه چهره مغموم فروشنده را می‌بینم که در عین اینکه نمی‌خواهد،‌کتابش را می‌فروشد.»

اما در صحبت‌هایش به خاطره‌های خوب هم اشاره می‌کند و تعریف می‌کند: «خوب به یاد می‌آورم یکروز به خانه یک استاد دانشگاه در خیابان جمهوری رفته بودم تا کتابخانه‌اش را خریداری کنم، کتاب‌های بسیار خوب و ارزشمندی داشت که حدود 20 هزار جلد می‌شد، کتابخانه‌اش را 40 میلیون تومان خریدم و وقتی به مغازه آوردم و تورق کردم دیدم روی هم کتاب‌ها یادداشتی نوشته است. در ابتدای هر اثر، عیب و ایراد کتاب‌ها را نوشته بود و در صفحه 50 آن تاریخ خرید کتاب را ذکر کرده بود که به نظرم کار جالبی بود.»

 حاج حسن اما یک خاطره بد هم از کارش برایم می‌گوید: «پیرمردی مشتری من بود که خانه‌اش در هفت‌تیر بود. کتابخانه غنی و پرباری داشت که خیلی از کتاب‌هایش را از خود من خریده بود. یک روز به من گفت که کتاب‌هایم را بخر، تخمین زدم و 28 میلیون تومان برای کتابخانه‌اش پرداخت کردم. زمانی که مشغول جمع‌آوری کتاب‌هایش شدم دیدم غمی بزرگ در چهره‌اش نشست،‌ گاهی بغض می‌کرد، گاهی اشک در چشم‌هایش جمع می‌شد. هر کاری کردم نتوانستم خودم را راضی کنم. در حالی که بخش زیادی از کتاب‌هایش را بسته‌بندی کرده بودم، به او گفتم که پشیمانم و کتاب‌هایش را نمی‌خواهم. علت را از من جویا شد و گفتم تو به این کتاب‌ها انس و الفت پیدا کرده‌ای، آن‌ها مثل بچه‌های تو هستند می‌دانم اگر آن‌ها را ببرم، نمی‌توانی طاقت بیاوری. پیرمرد من را بوسید و گفت راست گفتی، من هم پشیمان شده بودم ولی خجالت می کشیدم به تو بگویم.»
 
از نسخه‌های چاپی تا خطی
امروز حدود 70 کتابفروش در پاساژ ایران مشغول فعالیت هستند که کتاب‌های قدیمی و دست دوم می‌فروشند و کتابفروشی حاج حسن یکی از آن‌هاست. با قدم زدن در کتابفروشی هنرمند، می‌توانم کتاب‌های کم‌یاب و نایاب زیادی را ببینم. از کتاب‌های چاپ پاییز 96 تا کتاب‌هایی متعلق به دهه 30. در اینجا اما خبری از کتاب‌‌های افست یا ممنوعه و خارج از عرف نیست، فقط کتاب‌های تاریخی و قدیمی که فروش آ‌ن‌ها مشکلی نداشته باشد را می‌توانید در این کتابفروشی پیدا کنید.
 

با حاج حسن به بخش دیگر کتابفروشی می‌روم، جایی که بیشتر کتاب‌های قدیمی و نسخ خطی را در آنجا قرار داده است. کتاب «مشارق الحق و الیقین» با کاغذ پاپیروس یکی از کتاب خطی‌های دیدنی اوست که متعلق به سال 1231 هجری شمسی است.  کتاب «حدیقه» نوشته علامه محمدتقی که متعلق به 200 سال پیش است یکی دیگر از این کتاب‌ها است که در کنار کتاب مقدس چاپ آلمان که سال 1846 منتشر شده است قرار دارد.

اما دیدن قفسه کتاب‌های چاپ سنگی هم خالی از لطف نیست، یکی از این آثار «شرایع الاسلام» یکی از کتاب‌های حوزه‌های علمیه است که به 120 سال پیش تعلق دارد یا چاپ سنگی کتاب نهج‌البلاغه امیرالمومنین (ع).

در میان کتاب‌های این کتابفروشی می‌توانید کتاب‌های مختلف قدیمی را پیدا کنید، او در این زمینه می‌گوید‌: «چندین بار که کتابخانه‌های قدیمی را خریده‌ام به آثار قدیمی و برجسته خطی برخورده‌ام، به عنوان مثال یکبار، کتاب خطی متعلق به دوره تیموریان را در یک کتابخانه دیدم، یا چند بار قرآن‌های خطی نفیس در میان آثار بود که آن‌ها را به کتابخانه ملی، کتابخانه مجلس و کتابخانه آستان قدس رضوی فروخته‌ام.»

حاج حسن درباره راکد بودن بازار کتاب در سال‌های اخیر، برایم تعریف می‌کند: «در فاصله سال‌های 62 تا 82 بازار کتاب خیلی خوب بود اما این بازار کم‌کم رو به کسادی رفت. خوب یه یاد دارم که در آن زمان هر هفته یک دوره کامل لغت‌نامه دهخدا می‌فروختم، اما شاید باورتان نشود که الان سالی یک دوره را هم نمی‌توانم بفروشم،‌ به خاطر اینکه خیلی‌ها ترجیح می‌دهند به جای این کتاب‌ها، یک سی دی پنج هزار تومانی بخرند تا نیازهایشان را از طریق آن مرتفع کنند.»
 
مشتریانی با تنوع سلیقه
مغازه حاج حسن همیشه نه اما اغلب اوقات از مشتریانی پر و خالی می‌شود که با انگیزه‌های مختلف سراغ خرید کتاب‌های دست دوم می‌روند، بعضی از آن‌ها استادان دانشگاه و علاقه‌مند به کتاب‌خوانی هستند، این افراد اغلب کتاب‌ها را برای تکمیل مجموعه‌‌های خود و افزایش دانش، کتاب خریداری می‌کنند.

گروه دوم اما کتاب‌بازها هستند که به دنبال کتاب‌های نفیس و قدیمی هستند، برای این گروه کتاب‌‌‌ هر چه قدیمی‌تر باشد، جذاب‌تر است. این کتاب‌بازها حاضر هستند برای تکمیل مجموعه خود مبالغ بالایی پرداخت کنند و بیشتر اوقات کتاب‌هایی که نیاز دارند را از قبل سفارش می‌دهند.

خریداران کتاب‌های قدیمی برای کارهای علمی و پژوهشی در گروه سوم این دسته‌بندی قرار می‌گیرند، جمعی استاد دانشگاه یا دانشجویان مقطع دکترا و کارشناسی ارشد رشته تاریخ که کتاب‌های زیرخاکی با اطلاعات قدیمی مناسب نیازشان است. دسته چهارم، دستفروشان و کتابفروشان هستند، افرادی که به دنبال کتاب‌های نایاب پرمشتری هستند و برای اینکه بتوانند آن‌ها را به دست بیاورند مبالغ نسبتاً خوبی می‌پردازند.
 

حاج حسین درباره مشتری‌هایش برایم می‌گوید:‌ «از میان همه مشتری‌هایم آن‌هایی که زنده هستند و از روی ناچاری مجبور هستند کتاب‌هایشان را بفروشند برایم خیلی دردناک است. استادان دانشگاه یا محققانی که سال‌ها عمر برای جمع‌آوری کتاب‌ها صرف کرده‌اند اما حالا به دلیل خرج بیماری همسر یا خودشان مجبور به فروش کتاب هستند. همیشه خرید کتاب از این گروه افراد برایم سخت بوده است.

کتاب‌هایی با قیمت نامشخص
حاج حسن اما لابلای حرف‌هایش می‌گوید که کتاب‌های قدیمی در چهارسال اخیر کمتر شده‌اند، چراکه خیلی از مردم از قیمت و ارزش این کتاب‌ها مطلع هستند و ‌آن‌ها را از کتابخانه‌ها برمی‌دارند تا با قیمت بالاتری بفروشند، برخی کتاب‌ها قیمت خوبی دارند و او در این زمینه می‌گوید:‌ «کتاب شاهنامه بایسنقری که سال 1355 به قیمت 1000 تومان فروخته می‌شد امروز با قیمتی حدود 13 میلیون تومان خرید و فروش می‌شود و مشتریان بالقوه زیادی هم دارد. البته گاهی قیمت واقعی یک کتاب را نمی‌دانستم و آن را به قیمت پایین فروختم  مثلا یک کتاب یک میلیون تومانی را به قیمت 4 هزار تومان فروختم و بعد از فروش متوجه شدم که چه قیمتی داشته است. البته این موضوع عادی و طبیعی است و ما حتی اگر دوبار هم به دنیا بیاییم و 100 سال هم عمر کنیم نمی‌توانیم ادعا کنیم که همه کتاب‌ها را می‌شناسیم.»

از میان‌ کتاب‌های روی میز یک کتاب برمی‌دارد، نشانم می‌دهد و می‌گوید:‌ «این کتاب دانشنامه علائی ابن‌سینا است که سال 1956 در استانبول به زبان فارسی چاپ شده است، قیمت این کتاب مشخص نیست و باید در صحبت با همکاران و بررسی جایگاه و ارزش کتاب قیمت آن را تخمین بزنیم.»

صحبت‌هایمان تمام می‌شود، حاج حسن من را تا در خروجی همراهی می‌کند، سر می‌گردانم در کتابفروشی هنرمند و به مردمی نگاه می‌کنم که با نگاه کاوشگرانه به دنبال زیر و رو کردن تاریخ هستند، به دنبال کتاب‌های قدیمی، بعد با خودم می‌گویم که چه خوب، چه خوب که هنوز مردمانی هستند که کتاب‌ را نه فقط برای پز روشنفکری و تجدد که برای افزایش دانش و اطلاعاتشان جستجو می‌کنند و چه خوب که در این کسادی بازار کتاب، هنوز هم این کتاب‌های قدیمی مشتری دارند...

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 4
  • رضایی ۱۷:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۵
    حاج حسن غیبی از لحاظ خوشنامی و نیکویی در ایران همتا ندارد. من او را از سال 1357 میشناسم. مردی متدین و خیر و باگذشت. من حاضر بودم که وی کتاب تاریخ نیکولا و تاریخ ادیان اسیای میانه از کنت دو گوبینو را به چهل هزار تومان فروخت. که در ان زمان یکمیلیون تومان می ارزید.ولی او با گذشت تر از این حرفها بود.خداوند یار و یاور او باشد.
  • محمد.احمدی ۱۲:۵۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۶
    سلام.من.یک.قران.چاپی.سنگی.دارم.نمیدانم.چاپی.کودام.کشوراست.عرزیشی.قدیمت.نمیدانم.راهنمای
  • صالح احمدی ۲۳:۵۷ - ۱۳۹۹/۰۵/۲۸
    سلام من چندتا کتاب سنگی و قدیمی دارم آقای حاج حسن میخرن
  • ۲۰:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۷/۱۵
    سلام استادخوبیدشماره تماس میخواستم درموردکتاب قدیمی میخوام ممنون
  • ۲۰:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۷/۱۵
    سلام حاجی خداقوت چندتاکتاب قدیمی میخوام چطوری باهاتون تماس بگیرم ممنون

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها