مراسم اختتامیه نخستین جایزه ادبی احمد محمود عصر دوشنبه 4 دی ماه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این مراسم لیلی گلستان، ابراهیم حقیقی و محمود دولتآبادی سخنرانی کردند.
اجرای این مراسم به عهده حسن شهسواری، نویسنده و مدرس داستاننویسی بود. در ابتدا رجبی معمار از اینکه خانه هنرمندان ایران میزبان مراسم نخستین دوره جایزه ادبی احمد محمود است، ابراز خرسندی کرد و سپس ابراهیم حقیقی رئیس شورای عالی خانه هنرمندان درباره احمد محمود به سخنرانی پرداخت.
این گرافیست گفت: احمد محمود برای من بسیار گرامی بود او یکی از شریفترین انسانهایی بود که در طول زندگیاش حضورش را از نزدیک درک کردم. همکاری من با احمد محمود با طراحی جلد کتاب همسایهها شروع شد. من وقتی همسایهها را خواندم، واقعا حیرت کردم و پس از آن هر بار که قرار است مجموعهای از افتخارات کاریام را گردآوری کنم بی شک نخستین اثری که برای طراحی آن میبالم، طرح جلد کتاب همسایهها است. پس از راه اندازی آتلیه امیر کبیر همکاری من با احمد محمود برای طراحی جلد کتابهایش ادامه پیدا کرد. پس از انقلاب نیز تمام ناشرانی که کتابهای احمد محمود را منتشر کردند، طراحی جلد آثار او را به من سپردند. من همچنان معتقدم رمان نوشتن درباره جنگ یکی از سختترین کارهاست و احمد محمود بیشک یکی از بهترین نویسندگانی است که درباره جنگ و رنجی که ملت ایران به ویژه ساکنان جنوب کشور کشیدند، قلم زد. سختی این کار هنگامی است که درگیر آن هستی و احمد محمود در هنگامه جنگ نوشت و از جنگ نوشتن هنگامی که درگیرش هستی بسیار سخت است.
ابراهیم حقیقی در بخش پایانی صحبتهای خود از «درخت انجیر معابر» به عنوان یکی از بهترین کتابهای احمد محمود نام برد و از احمد محمود به عنوان یکی از انسانهای بزرگ دوران معاصر یاد کرد که نامش همیشه زنده خواهد ماند.
سپس شهسواری از بابک محمود پسر احمد محمود خواست تا به روی سن بیاید و درباره پدر صحبت کند. بابک محمود با احترام خاصی از پدر خود یاد کرد و گفت: پدرم شریفترین آدمی بود که به عمرم دیدهام. من شانس این را داشتم که با پدرم زندگی کنم او همواره به من میگفت بابک اگر روزی نتوانم بنویسم قطعا خواهم مرد. این جمله او هرگز یادم نمیرود.
سپس سارک محمود، دختر خالق مدار صفر درجه، داستانی کوتاه خواند که حال و هوای خاطرات او را با پدرش زنده میکرد. اجرای موسیقی توسط گروه پالت از میانبرنامههای مراسم بود و امیدنعمتی قطعاتی از آخرین آلبوم را برای حاضران به طور زنده اجرا کرد.
سخنران بعدی مراسم لیلی گلستان بود که کتابی به نام حکایت حال از مصاحبه وی با احمد محمود در بازار نشر موجود است. گلستان ماجرای انتشار این مصاحبه طولانی را برای حضار تعریف کرد و گفت: من احمد محمود را با کتاب همسایهها شناختم و از آنجا به نوشتههای ایشان دل بستم. پس از انقلاب کتابفروشی راهاندازی کردم و احمد محمود همواره به کتابفروشی من سر میزد و بین ما دوستی شکل گرفت. مدتی بعد کتاب مدار صفر درجه منتشر شد و من در اولین روز انتشار کتاب شروع به خواندن آن کردم و مطالعه آن یک ماه طول کشید. پس از پایان کتاب آن را بازخوانی کردم. وقتی تمام شد دوباره میخواستم که کتاب را از نو بخوانم. پس از این که کتاب را دوبار خواندم تصمیم گرفتم با احمد محمود گفتوگویی طولانی درباره کتاب مدار صفر درجه انجام دهم. شماره محمود را پیدا کردم و به او زنگ زدم و او خیلی راحت گفت که حاضر به گفتوگو نیست و من در حالی که بغض کرده بودم به او گفتم لطفا مدادی بیاورید و و شماره من را بنویسد شاید چند ماه دیگر نظرتان برگشت و حاضر به گفتوگو شدید.
گلستان ادامه داد: من تقریبا ناامید شده بودم که پس از سه ماه احمد محمود به من زنگ زد و گفت که حاضر به انجام گفتوگو است. پس از آن سه ماه، هر چهارشنبه ساعت ۱۰ به دیدارش میرفتم و با او گفتوگو می کردم. خانه احمد محمود بسیار ساده بود و وقتی به خانهاش رفتم انگار که سالها بود که در این خانه رفتوآمد داشتم، روی زمین نشستم و چای قند پهلو خوردم و گوش به صحبتهای او دادم. سه ماهی که به خانه احمد محمود رفتوآمد داشتم، روزهای بسیار خوب و دلنشینی برای من بود که هر آنچه از آن دوران بگویم، باز کم گفتهام. از محمود در این مدت بسیار آموختم. با او در این مدت درباره خیلی از موضوعات صحبت کردم و پاسخهای او همواره برای من حیرتآور بود. محمود همواره پس از چاپ کتابهایش دلش میخواست دوباره مداد بردارد و در کتابهایش تغییراتی به وجود بیاورد.
این مترجم افزود: احمد محمود هرگز برای رضایت کسی نمینوشت و میگفت هنگام نوشتن کتاب به تنها کسی که فکر میکند خودش است و تا زمانی که از متنی خشنود و راضی نبود آن را به چاپ نمیسپرد. احمد محمود آن چیزی که در رمانهایش میخواست بگوید، از زبان شخصیتهایش میگفت و برای همین مخاطب با شخصیتهای داستان ارتباط خوبی برقرار میکرد. یک بار از احمد محمود پرسیدم زمانی که عصر از نوشتن خسته میشوی آیا میدانی که فردا با چه جمله و صحنهای کار را ادامه خواهی داد؟ و او در پاسخ گفت: من تا زمانی که جمله نخستینی که فردا کتابم را با آن ادامه خواهم داد، نیابم هرگز دست از نوشتن برنخواهم داشت. روی میزش دوازده عدد مداد تراشیده و نوکتیز داشت و میگفت من نسبت به این مدادها حساسیت دارم، اگر روزی یکی از مدادها کم شود باید مدادی بتراشم جای آن بگذارم و بعد شروع به نوشتن کنم.
گلستان همچنین گفت: محمود هرگز هنگام نوشتن به سانسور تن نمیداد و آن چیزی را که در نظر داشت، کامل مینوشت و پس از آن اگر کتاب به اصلاحیه نیاز داشت، تغییرات را در کتابش اعمال می کرد.
گلستان در انتهای سخنان خود افزود: کلماتی مانند شرف و سعه صدر همواره مرا به یاد احمد محمود میاندازد.
سپس مهدی ربی داستان نویس و از اعضای هیئت داوران جایزه ادبی احمد محمود، بیانیه هیئت داوران را خواند و گفت: معیار اصلی ما برای داوری توانایی اثر در ارتباط با مخاطب داستان فارسی بود.
کامران محمدی دبیر نخستین جایزه احمد محمود درباره مراحل داوری آثار توضیح داد: پس از آنکه لیست رمانها و داستانهای کوتاهی که در سال ۱۳۹۵ منتشر شده بود را گردآوری کردیم، از ۵۰ نفر از روزنامهنگاران دعوت کردیم که به کتابها امتیاز بدهند و کتابهایی که بیشترین امتیاز را کسب کردند به مرحله دوم راه پیدا کردند و در مرحله دوم پیمان هوشمندزاده٬ مهدی ربی و کامران محمدی داوری داستانها را برعهده داشتند و سارا سالار٬ محمدحسن شهسواری و مهدی یزدانیخرم داوری بخش نهایی رمان را برعهده داشتند. پس از داوری آثار، پنج رمان و مجموعه داستان به مرحله نیمه نهایی راه پیدا کردند و در یک جلسه با حضور هیات داوران، برگزیدگان این دوره معرفی شدند که در بخش مجموعه داستان بیباد و بیپارو نوشته فریبا وفی و پیمان اسماعیلی با مجموعه داستان همین امشب برمیگردیم برگزیده شدند و در بخش رمان یک پرونده کهنه نوشته رضا جولایی انتخاب شد. بیشک هر جایزهای در نخستین گامهای برگزاری خود معایبی و محاسنی دارد ما به همه این موارد فکر کردیم و امیدواریم بتوانیم در سالهای آتی این مشکلات را برطرف کنیم.
در انتهای مراسم محمود دولتآبادی در حالیکه تشویق حضار وی را همراهی میکرد برای اهدا جوایز و سخنرانی به روی سن آمد. این نویسنده برجسته معاصر گفت: کماکان باید گفت خجسته باد تولد «همسایهها» در ادبیات و فرهنگ ایران. خودبودگی مهمترین چیز برای احمدمحمود بود و برخوردهای سیاسی و انگ زدنها برای محمود هیچ اهمیتی نداشت.
در ادامه دولتآبادی از قاچاق کتاب و عدم برخورد با این پدیده و ممیزی انتقاد کرد و گفت: کسانی که به هر نحوی با انتشار قانونی آثاری نظیر آثار محمود و دیگران مقابله میکنند، نخواهند ماند. آنها تقویم هستند و ما تاریخ.
در انتهای مراسم برگزیدگان در دو بخش مجموعه داستان و رمان معرفی شدند و تندیس جشنواره همراه با جایزه نقدی سی میلیون ریالی را دریافت نمودند.
در بخش مجموعه داستان فریبا وفی با «بیباد و بیپارو» و پیمان اسماعیلی با مجموعه داستان «همین امشب برمیگردیم» برگزیده نخستین دورهی جایزه ادبی «احمد محمود» شدند. در بخش رمان، رضا جولایی با کتاب «یک پرونده کهنه» برگزیده نخستین دورهی جایزه ادبی«احمد محمود» شد.
نظرات