نامزدهای بخش مجموعه داستان کوتاه دهمین جایزه ادبی جلال آلاحمد معرفی شدند و خبرگزاری ایبنا در گزارشی مفصل به معرفی این آثار پرداخته است که در ادامه میخوانید.
خانهی کوچک ما/ مسئولیت دردناک انتخاب
مجموعه «خانه ی کوچک ما» از دوازده داستان تشکیل شده که داریوش احمدی طی 10 سال گذشته آن را نوشته است. فضای داستانها، بیشتر جنوب، بهخصوص شهر زادگاهش مسجدسلیمان است. وی از نظر دیدگاههای داستاننویسی همانطور که خودش میگوید، بیشتر مدیون کارهای غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری و بهرام حیدری است. رویکرد نویسنده، توجه جدی به عنصر قصهگویی در داستان است که باعث شده معمولا روایتهای خطی با توالی زمانی مشخص برای پیرنگ داستانها انتخاب شود.
شخصیتهای محوری داستانها، معمولا راویان اول شخص هستند که سرگذشت اغلب رازآلود خود را با چاشنی ترس و وهم روایت میکنند. استانها، روایت عشق و مرارت انسانهایی است که بیشتر با خاطراتشان زندگی میکنند و چهبسا همه در رؤیاهای خود مرده باشند. با یک کنکاش اینترنتی بهراحتی میتوان فهمید که این مجموعه اولین کار این نویسنده جنوبی است که با حوصله و وسواس زیاد به فُرم و زبان و فضاهای داستانیاش توجه میکند. احمدی در داستانهایش، بهخصوص داستان «خانه کوچک ما»، نشان میدهد که ارزشهای مطلق و حقایق غایی در تاریخ وجود ندارد. و زندگی چیزی نیست جز مسئولیت دردناک انتخاب.
این کتاب در جایزه ادبی سیلک بهعنوان اثر برگزیده انتخاب شد اما در اتفاق عجیب و غریب و به دلیل نبود خبرنگاران کتاب دیگری به عنوان اثر برگزیده معرفی شد. همچنین «خانه کوچک ما»، کاندید جایزه «احمد محمود» و برگزیده نخست جایزه شیراز بوده است.
ابوتراب خسروی، نویسنده مطرح کشورمان این کتاب را یکی از بهترین مجموعه داستانهای معاصر میداند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «میخواهم آن دختر بور چشمسبز بیستساله را ببینم که بهخاطر قرضهای پدرش حاضر شد با یک پیرمرد هفتادوپنجساله ازدواج کند. میخواهم ببینم چهطور شبانه پیرمرد را کشت و از مهلکه گریخت. باید از همینجاها رد شده باشد. میخواهم بدانم این سنگها همان سنگهایی هستند که پاهای برهنهی او را در شب حادثه لمس کردهاند. میخواهم جسارتش را ببینم، جسارتی که باید از توی همین دره رد شده باشد. میخواهم از آن سربازهای غریب که حاضر بودند دو سه روز پشت سر هم نگهبانی تنبیه شوند تا در عوض، از قماربازهای «مال گندلی»، چوکه زدن را استادانه یاد بگیرند، باخبر شوم. میخواهم آن حالتها را در غروبی رنگپریده، مثل همین حالا ببینم. میخواهم... میخواهم... حالم دارد بههم میخورد.»
مجموعه داستان «خانهی کوچک ما» نوشته داریوش احمدی در 184 صفحه و قیمت 12 هزار تومان از سوی نشر نیماژ منتشر شده است.
«سنگ یحیا»/ آگاهی از رازی به نام درد
«سنگ یحیا»، اثرخسرو عباسی خودلان در بیست و چهارمین جشنواره ملی کتاب سال دانشجویی به عنوان اثر برگزیده در گروه حقوق معرفی شد. این مجموعه داستان از ده داستان کوتاه تشکیلشده است که همگی مستقیم یا غیرمستقیم با دفاع مقدس و پیامدهای آن ارتباط دارند.
داستان سنگ یحیا داستان رزمنده جوانی است به نام یحیا که به مشهد میرود تا خبر شهادت دوست شهیدش را به خانواده او بدهد. داستان دوم، داستان تک تیراندازیست که در یکی از ماموریتها راوی داستان را که برای آموزش نزد او فرستاده شده با خود میبرد. داستان سوم مجموعه درباره دعای تیربند است. داستان چهارم داستان سرباز ارمنی است که پس از شهادت به دلیل جابجایی پلاکش توسط یکی از سربازهای عراقی هویتش با او به اشتباه گرفته میشود. داستان پنجم به زندگی پیرمردی میپردازد که از آسیبدیدگان جنگ در روزهای نخست آ« در خرمشهر است. داستان ششم به روزهای آزادشدن آزادگان و اسرای ایرانی میپردازد. داستان هفتم قصه زندگی ذبیح تعزیهچی است که نسل اندر نسل تعزیه اجرا میکرده است. داستان هشتم داستان سالهای پس از جنگ و ازبینرفتن یادبودها و یادگارهای دوران جنگ است. داستان نهم شرح لحظات زندگی جانبازی است که هنوز با خاطرات و ماجراهای دوران جنگ زندگی میکند. داستان دهم زندگی پیرمرد کرد سورچی را روایت میکند که در زمان جنگ بر اثر حملات شیمیای در شهر سردشت شیمیایی شده است.
در کنار عناصر خارجیای که نویسنده با مهارت در کنار هم قرار داده، حسی مشترک تمام داستانها را به هم پیوند میدهد. حسی از جنس آگاهی، آگاهی از رازی که جز درد، برای کسی که آن را حمل میکند، چیزی به همراه ندارد. شخصیتهای آگاه داستان، سردرگم از دانستن، در هالهای از ابهام رها میشوند و این هاله از راوی منتقل میشود به ذهن خواننده تا او را با خود، همراه کند.
این مجموعه مشتمل بر 10 داستان کوتاه با نامهای «سنگ یحیا»، «خواب در خانه لاکپشت»، «تیربند»، «به وقت بابل»، «گرای صفر درجه»، «قرنطینه»، «دندان طلا»، «کفش ملی»، «چاه» و «نفیرخانه» است. یادآوری میشود خسرو عباسی پیش از این به خاطر نگارش داستان کوتاه سنگ یحیا برگزیده ششمین جشنواره ادبی داستان کوتاه دفاع مقدس موسوم به یوسف شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «اونقدر خال هندی براشون گذاشته که عراقی هام قدیر هندی را می شناسند." او که حالا "خواب و بیداری اش یکی شده و یواش یواش شروع کرده با خودش بلند بلند فکرکردن،" به دلش می افتد که دیده بان زن و بچه دارد. و این که حالا آن گلوله با او و باقیمانده ی عمرش و خانواده اش چه می کند؟
کند؟ لحظه ای که تمام تفاوتها، کنار می رود و او دشمن را انسانی می بیند مثل خودش و با او یگانه می شود. وحدتی که حاصل جمع دو چشمی است که وقتی یکیشان خواب است، آن دیگری بیدار می ماند و این همان آگاهی عمیقی است که مجموعه داستان را شاخص کرده است.»
«سنگ یحیا»، اثرخسرو عباسی خودلان در 112 صفحه و به قیمت 9 هزار تومان توسط نشر نیماژ منتشر شده است.
«اسم شوهر من تهران است»/ مجموعهای در باب معضلات زنان امروز
کتاب «اسم شوهر من تهران است»، اثر زهره شعبانی است. این کتاب مجموعهای از 9 داستان کوتاه فارسی به سبک رئالیستم اجتماعی است که «گنجشک تریاکی»، «کاش سودابه مرده باشد»، «ساچلی»، «ای عیسی کجایی؟»، «کوچهی فوتبال»، «زنی در طبقهی چهارم»، «گلپونهها»، «مجسمه» و «شهرزاد با موهای وزشده» نام دارد.
نویسنده نثر بسیار شیوایی دارد و دایره واژگانی او بسیار گسترده است. به زبان غیررسمی و گاه عامیانه فارسی تسلط دارد. وجه اشتراک همه داستانها، بهجز «کوچهی فوتبال» جهان بینی زنانه آنهاست. زنان این مجموعه داستان، همه اسیرند. اسیر نقشی که جامعه برایشان از پیش تعیین کرده است. در یک کلام، مجموعه داستانی است در باب معضلات زنان امروز. زنهایی که بیعدالتی سرنوشت، مصیبتهای بسیاری نصیبشان کرده؛ گاهی دچار اعتیاد همسرند، گاهی دستبهگریبان روزمرگی و نادیده گرفته شدن از سمت مردی که زمانی شاهزادهی زندگیاش بودهاند، و گاهی متحمل فقر و درد تحملناپذیر خیانت. در این بین اما زنان داستانهای شعبانی متفاوت رفتار میکنند. درست مثل همهی زنان دیگر. یکی خودش را تسلیم سرنوشت محتوم میکند و یکی مبارزه.
در بخشی از یکی از داستانهای این کتاب میخوانیم: «به خودم که میآم وسط بازارم. بوی عطر و ادویه همهجا هست. دیگه سرم درد نمیکنه. بازار پره رنگه. رنگ قرمز پشتیها، رنگ سفید چادر نمازها، آبناتها و کفشها. چه آیینهشمعدونیهای قشنگی اومده. میگن قابلمهی استیل بهتر از قابلمهی روییه. بیپول که میای بازار انگار لای چرخ آسیابی. با پولی هم که من دارم همیشه مجبورم جنس ارزون و میوهی ته بار بخرم. آخ اگه پول داشتم. پول آدم رو خوشسلیقه میکنه. پول آدم رو میرقصونه. پول خوشگلی میآره. پول پول میزاد. پول رو رو مرده بگذاری برات ابوعطا میخونه. پول یکی از اِسماش ستارالعیوبه. اسم دیگش پر جبرییله. اگه پول داشتم یه خونه میخریدم درندشت. یه اتاق میدادم پسرم که پشت لبش سبز شده. درست نیست دختر و پسر بالغ کنار هم بخوابن. قصهی پنبه و آتیشه. زود براش زن میگرفتم به حرومی نیفته. یه مهمونی بزرگ میگرفتم. میگفتم دخترم تمام دوستاشرو دعوت کنه. پیرهن خوشگل میپوشیدم. عطر میزدم. واسه پسر کوچیکه یه دوچرخهی نو میخریدم. یه کیلو تریاک میخریدم میدادم شوهرم. میگفتم اونقدر بکش تا بمیری.»
کتاب «اسم شوهر من تهران است»، اثر زهره شعبانی در 96 صفحه و قیمت 9 هزار و 900 تومان توسط نشر مرکز منتشر شده است.
«بیباد، بیپارو»/ دردهای کوچکی که آدم را از پا درمیآورند
مجموعه داستان «بی باد بیپارو» از 12 داستان به نامهای «به باران»، «قایقرانها»، «بلوکهای بتنی»، «یک مثقال، یک انبار»، «بی باد، بی پارو»، «سیبزمینی ایرانی»، «کابوس شناور»، «درخشش نحس»، «هتل مشهد»، «غشای نازک»، «صعود» و «کلبهی رو به اقیانوس» دارد. داستانهایی از واهمهها، ترسها و دغدغههای آدمها بخصوص زنها. کتاب با داستان زندگی زن مهاجر شروع میشود و با صحنه داستانی از پرواز پرندهای بر فراز اقیانوس به پایان میرسد. در این داستانها، شخصیتها به دنبال چرایی و گاه به دنبال رهاییاند. آنها گاه با سکوت، گاه با فریاد، گاه با فرار از موقعیت دشوار، گاه با رویارویی شجاعانه و گاه با رویاپردازی به شرایط سخت خود اعتراض میکنند و با کابوسهای آزاردهنده و ناکامیهای خود خود مقابله میکنند. سفر، رویا، دوستی، مرگ، عشق، عصیان، وفاداری، سوظن و رهایی از تمهای این مجموعه است.
وفی در این مجموعه نیز مانند بسیاری از آثارش از دردهای کوچک زندگی ما میگوید؛ چراکه فریبا وفی در داستانهایش از دردهای بزرگ تاریخی یا اجتماعی سخنی به میان نمیآورد. او از نقصها و دردهای کوچکی میگوید که خردهخرده زندگی آدمها را بیسرو صدا میجوند.
این کتاب چند روز پیش به همراه مجموعه داستان «همین امشب برمیگردیم» نوشته پیمان اسماعیلی به عنوان آثار برگزیده بخش مجموعه داستان جایزه احمد محمود انتخاب شد. وی از جمله نویسندگان ایرانی است که آثار وی به زبانهای روسی، سوئدی، عربی، ترکی، ژاپنی، انگلیسی ترجمه شده است. وی همچنین برگزیده جوایز ادبی هچون یلدا و مهرگان ادب شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «یک ساعت بیشتر از فیلم گذشته بود و هنوز کارگردان کاری نکرده بود. زن رفت به کلبهی کنار اقیانوس. دوربین هم همراهش رفت. کلبه چوبی و دنج. یک تخت تمیز داشت و یک صندلی کهنه. پیراهن سفیدی هم بود. انگار بیهوا پرتش کرده بودند و افتاده بود روی دسته صندلی. آدم وسوسه میشد پیراهن را که آستینش به زمین میخورد بردارد و تا کند. دوربین سریع برگشت روی پنجره کلبه که دو لتهاش از تو رو به اقیانوس باز میشد. کم کم داشت از آن همه رنگ و روشنایی و هوایی که زن با یک نفس فرو داد خوشم میآمد. آواز دلنشینی آرام آرام از لبه آب لغزید و با بلند شدن موج اوج گرفت. دلم خواست یک بار دیگر برگردم توی کلبه. دوست داشتم همه چیز را از آن بالا ببینم. این دفعه کارگردان صدایم را نشنید و فیلم را وسط اقیانوس روی بال پرنده سفیدی تمام کرد.»
مجموعه داستان «بی باد بیپارو»، اثر فریبا وفی در 136 صفحه و بهبهای 10 هزار تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است.
«بیوزنی»/گوشههایی پنهان از زندگی شخصی
محسن عباسی در هفت داستان کوتاه مجموعه «بیوزنی»، گوشههایی پنهان از زندگی شخصی و مناسبات خانوادگی آدمهایش را به تصویر میکشد. او موقعیتهایی را روایت میکند که در آنها روابط عاطفی شخصیتهایش تحتتاثیر عواملی فردی یا اجتماعی آسیب دیده و آنان در پی ترمیمش برآمدهاند.
«شیکاگوی خانواده»، «زندگی نو»، «در راه دریا»، «دختری با بارانی قرمز»، «بیوزنی»، «طاووس مست» و «پسر بچه، پنجو نیم بعدازظهر» نام هفت داستان این مجموعه است.
عباسی در داستانهایش خیلی شیوا و روان نوشته است و مخاطب به راحتی میتواند با داستانهایش ارتباط برقرار کند اما این نوشتهها را به راحتی نمیتوان از کنار آن گذاشت و آن را ساده نویسی دانست.
در یکی از داستانهای این کتاب میخوانیم: «مادرم بیشتر اوقات غصهدار و غمگین است و ناله میکند. همیشه یا از دکتر برگشته یا نوبت دارد و قرار است پسفردا ریحانه ببردش پیش دکتر چاووشی که مطبش نزدیک خانه است و همهی ما با او بزرگ شدهایم یا دکتر قندی در بهارشیراز که برای کمردرد مزمن میرود و با پلاستیکی پر از قرص و آمپول به خانه برمیگردد. به دکتر میگوید: «باز ویزیتت رو گرون کردی؟ چرا به فکر ما فقیر بیچارهها نیستی دکتر!» دکتر با خنده میگوید: «شما همون ویزیت پارسال رو بده!» مثل بیشتر هم سن و سالهایش مسائل و مشکلات روانی مادرم درجا به دردهای جسمانی بدل میشود.»
مجموعه داستان «بی وزنی» اثر محسن عباسی در 176 صفحه، شمارگان 1100 نسخه، و به بهای 12 هزار تومان توسط نشر افق منتشر شد.
نظرات