مانی صالحیعلامه در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد
میرچا الیاده به پهنای جهان تاریخ اندیشه دینی را گسترش میدهد
مانی صالحیعلامه، مترجم دوره سه جلدی «تاریخ اندیشههای دینی» گفت: الیاده به بررسی سیر اندیشه دینی از انسان دوره پارینه سنگی میپردازد. انسانی که چون به روی دو پا ایستاد، افق دیدش عوض شد و در نتیجه بینشش هم نسبت به جهان تغییر کرد. از سوی دیگر، الیاده میکوشد تا به پهنای جهان، این تاریخ را گسترش دهد و در تمدنهای باستانی مختلف جستوجویش را ادامه میدهد.
جلد سوم این مجموعه را انتشارات نیلوفر در سال جاری منتشر کرده است. این جلد با توضیحاتی مفصل درباره ادیان اورسیای باستان و ظهور اسلام آغاز میشود و به سیر تحولات دین یهود و مسیحیت در قرون وسطا و تصوف و عرفان اسلامی میپردازد. با مانی صالحی علامه، مترجم کهنهکار آثار الیاده، درباره این دوره سه جلدی گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
شما گویا پیش از این مجموعه سه جلدی «تاریخ اندیشههای دینی» کتابهای دیگری هم از میرچا الیاده ترجمه کردهاید.
میرچا الیاده، استاد ادیان تطبیقی در دانشگاه شیکاگو بود. او مجموعه دیگری به نام «متون مقدس بنیادین از سراسر جهان» دارد که چهار چاپ آن با ترجمه من در چهار جلد مجزا منتشر شد. اما چاپ پنجم و ششم آن در یک مجلد به چاپ رسید. کتاب دیگری از الیاده را با نام «آئینها و نمادهای تشرف» ترجمه کردهام که آن کتاب را هم نیلوفر منتشر کرده است. «نمادپردازی؛ امر قدسی و هنرها» را هم از او ترجمه کردهام که باز این کتاب را هم نشر نیلوفر منتشر کرده است. کتاب «اسطوره و واقعیت» میرچا الیاده را هم به فارسی برگرداندهام که نشر پارسه آن را منتشر کرده و تا کنون دو، سه بار هم تجدید چاپ شده است. در طی این سالهای موانست با آثار الیاده، بسیار تحت تاثیر دانش عمیق او قرار گرفتم. او ادیان را بسیار خوب میشناسد. ما در نسل قبل خودمان هم تاریخنویسان بزرگی داشتیم که از آن جمله میتوان به زرینکوب و عباس اقبال اشاره کرد. اما باستانیپاریزی جور دیگری مینوشت. انگار از روی فیشبرداری نمینوشت. موضوع در ذهنش بود، جلوی چشمش نبود. به همین دلیل هم در کارهای آقای باستانیپاریزی، حاشیه بیشتر از متن جلوه میکرد زیرا مثالهای مختلف میآورد.
میرچا الیاده هم طوری تمام این مطالب را طبقهبندی کرده که مخاطب تمام این روایات را بر حسب موضوع جلوی چشم دارد. من از همان زمانی که کتابهای دیگر او را ترجمه میکردم، میخواستم به این سه جلدی برسم. چون همانطور که خودش هم در مقدمه چاپ سوم آورده است؛ دلیل تاخیر در چاپ جلد سوم مربوط به سلامت او میشد که با گذشت زمان، بینایی او ضعیفتر و به خاطر درد شدید ناشی از ورم مفاصل، کار نوشتن برایش دشوار میشد. این وضعیت باعث میشد تا بخش آخر «تاریخ اندیشههای دینی» را با کمک چند نفر از همکارانش که از میان دانشجویانش برگزیده بود، به اتمام برساند. که البته کتاب زیر نظر او به اتمام رسید اما پیش از انتشار کتاب فوت کرد.
تاریخ اندیشه دینی چه تفاوتی با تاریخ ادیان دارد؟
تاریخ اندیشه دینی به این اندیشه در ذهن انسانها میپردازد، فارغ از دینی که دارند یا ندارند. اندیشه دینی در ذات انسان است. الیاده در کتاب «اسطوره و واقعیت» مطرح میکند که اندیشه دینی ادامه دارد و در ذات چیزهای دیگر تجلی پیدا میکند. مثل آئین پرستش اتومبیل که در مراسمی مدیران تولید، مانند کاهنهای معبد حضور مییابند و آن اتومبیل را به خریداران معرفی میکنند. یا مراسم اسکار که به عنوان آئین پرستش سینما هم قابل تاویل است. دوره سه جلدی «تاریخ اندیشههای دینی» به بررسی سیر این اندیشه از انسان دوره پارینه سنگی میپردازد. انسانی که چون به روی دو پا ایستاد، افق دیدش عوض شد و در نتیجه بینشش هم نسبت به جهان تغییر کرد. از سوی دیگر، الیاده میکوشد تا به پهنای جهان، این تاریخ را گسترش دهد و در تمدنهای باستانی مختلف مثل ادیان بینالنهرینی، مصر باستان، دین هند و اروپایی، یونان، زرتشت و دین ایرانی و... جستوجویش را ادامه میدهد. جلد اول با فصل «دیونیزوس، یا بازیافتن سعادت و رستگاری» پایان مییابد و الیاده آن قدر به تمام این ادیان و وجوه مختلف موضوع پژوهش اشراف دارد که هریک از دینها را به گونهای نوشته است که انگار خودش به آن باور دارد. درحالی که الیاده خودش را یک فرد دیندار میداند که به دین خاصی وفادار نیست.
الیاده در مقدمه جلد نخست این کتاب، درباره فصل آخر جلد سوم آورده است؛ «در جریان بحثی درباره بحرانهایی که استادان تحویلگرایی- از مارکس و نیچه تا فروید- پدید آوردهاند و سهمی که انسانشناسی، تاریخ ادیان، پدیدارشناسی و هرمنوتیک جدید ادا کرده، خواننده میتواند درباره ابداع دینی منحصر به فرد اما مهم دنیای غرب نوین قضاوت کند. اشارهام به مرحله نهایی تقدس زدایی است. این فرآیند برای مورخ ادیان، بسیار جالب و قابل توجه است زیرا پنهان شدن و استتار کامل «امر قدسی» را نشان میدهد- به عبارت دقیقتر، این همانی یا همذات انگاری آن با «امر دنیوی». درباره این سیری که امرقدسی طی میکند تا با امر دنیوی یکی شود، توصیح دهید.
من تحویلگرا را معادل واژه «reductionism» آوردهام. به معنای کسانی که یک موضوع را به یک نکته تخفیف یا تقلیل میدهند و صرفا از آن جنبه بحث میکنند. این اشاره در مقدمه نشان از آن دارد که انسان غربی فکر میکند که دین را کنار گذاشته است، بلکه آئین پرستش همچنان در زندگی و ناخودآگاه او وجود دارد و فقط تجلیگاهش تغییر کرده است. در عنوان کتاب هم «ideas» آمده که من نخواستم آن را به ایدهها ترجمه کنم و فکر کردم که اگر ایده را به فارسی ترجمه کنیم به اندیشهها، مفاهیم و تصورات میرسیم. اما از همان کتاب «متون مقدس بنیادین» او به حقیقت واحدی رسیده که در تمام ادیان نهفته است. درباره هر دینی که صحبت میکند، شما فکر میکنید که او پیرو همان دین است. الیاده در تمام مباحث به جوهره اندیشه دینی نظر دارد. البته خودش در نوجوانی یک مسیحی ارتدکس یونانی بوده که در کلیساهایشان شمایل و پیکرههای زیادی وجود داشته است.
دستمایه پژوهش الیاده در دورههای مختلف تاریخی چه بوده است؟ دستسازهای بشری؟... شمایلهای مذهبی؟
تنها چیزی که اکنون از دورههای باستانی باقی مانده، نمادهایی است که روی صخرهها حک شدهاند. او نمادها را بررسی میکند. این نمادها همچنان در ناخودآگاه انسان کار میکنند. وقتی که ما فکر میکنیم؛ یعنی در ذهنمان با خودمان حرف میزنیم. ما با کلمه فکر میکنیم و در هنگام تفکر، گفتوگویی درونی در ما شکل میگیرد که یکی از اهداف مراقبه، متوقف کردن این گفتوگوی درونی است. اما اجازه دهید یک سوال مطرح کنم؛ قبل از کلمات، انسانها چطور فکر میکردند؟ با نمادها. نمادهایی که هنوز هم در ناخودآگاه انسان وجود دارند، متعلق به زمانی است که هوز کلمه نبوده است. کلمه کشف ذهن انسان است. الیاده در فصل اول این کتاب به معنای نمادین نقوش روی صخرهها میپردازد. او در کتابهای دیگرش هم به نمادها توجه دارد و با شناخت نمادها به لایههای زیرین ذهن میرود. ظاهر تفکر، کلمه است. اما آن زیر، نمادها درناخودآگاه جمعی ما هنوز فعال هستند.
بررسی آئینهای اسرار چه حجمی از این دوره سه جلدی تاریخ اندیشههای دینی را در برمیگیرد؟
جلد اول تا آئینهای اسرار دیونیزوسی بررسی کرده است. آئینهای اسرار متعلق به دوران یونانی معابی است که اسکندر تمام خاورمیانه را گرفت و التقاطی در ادیان دوره بعد از اسکندر به وجود آمد و ادیان توانستند با هم آمیزش پیدا کنند. اواخر دنیای باستان، اوج دوره یونانی معابی است که آئینهای اسرار و آئینهای عرفان گنوسی رایج میشود.
با توجه به این که در جلد سوم به عرفان و تصوف ایرانی هم پرداخته است، آیا تشابهاتی بین عرفان گنوسی و سنت عرفانی تصوف وجود دارد؟
الیاده ریشه تفکر گنوسی را در ایران باستان میداند. ثنویت دوگانه باوری از ایران باستان که به وحدت میرسند. هم اهریمن و هم اهورامزدا از زروان- ایزد زمان بیکران- زاییده میشوند. و این تفکر که در ایران باستان بوده، بعد از زرتشت به صورت تفکر مزدایی مطرح میشود و منشا آئینهای گنوسی و مانویت میشود. اینها در دینهای گنوسی تاثیر گذاشت و آئینهای گنوسی هم در مسیحیت موثر بود.
علوم خفیه چه جایگاهی در تاریخ اندیشههای دینی دارد؟
هم میرچا الیاده و هم جرج فریزر که «شاخه زرین» را نوشت معتقدند که منشاء دین از جادو شروع شده است. آن هنگام که نمیتوانستند از دین حرف بزنند. توجه داشته باشید که از ماقبل تاریخ حرف میزنیم. از هنگامی که ذهنها هنوز آمادگی پذیرش مفاهیم انتزاعی را نداشت و مجبور بودند تا از جادو به عنوان یک ویژگی دیدنی سخن بگویند. آنها پذیرفته بودند که در میان آنها کسانی هستند که پیشبینی میکنند و روابط عمیقتری با طبیعت دارند. اینها از بقیه افراد جامعه متمایز میشوند. مردم میپذیرند که آنها فقط فکر کنند و مردم خوراک آنها را تامین کنند. این منشاء ادیان مختلف است و در همه ادیان باستانی یک جنبه جادویی وجود دارد که به باورهای آنها عینیت میبخشد. این عینیت در دینهای دیگر هم به شکلی دیگر تجلی مییابد. به عنوان مثال به عقیده کاتولیکها در مراسم عشای ربانی، آن نان و شراب به گوشت و خون عیسی مسیح تبدیل میشود.
چه نگاه تنانی در نمادشناسی!
تنها معیار سنجش، انسان نوعی است. او از چشم خودش، دنیا را میبیند. به توصیفهای جهنم و بهشت در ادیان مختلف توجه کنید. نقطه شروع تفکر هر کسی، از جسم خودش است. کانت هم این نکته را ثابت کرده است. هر شیءای را ما با فنومنش میشناسیم. ابزار درک واقعیت اشیاء را نداریم. بلکه تنها فنومنش را با حواس پنجگانهمان پدیدارشناسی میکنیم. نومن، همان واقعیت اشیاء است که شوپنهاور و کانت معتقد بودند که ما واقعیت اشیاء را نمیبینیم و فقط آنچه را که عینیت مییابد پدیدارشناسی میکنیم.
نسبت تاریخ اندیشه با تاریخ عمومی چگونه است؟
تاریخ اندیشه مقدم است. تا تاریخ اندیشه نباشد، تاریخ عمومی شکل نمیگیرد. شما اول فکر میکنید و بعد یک کاری را انجام میدهید. بسیاری از کشورگشاییها، اندیشه اولیهاش دینی بوده است. به طور کلی هم تاریخ جهان از اندیشه تاریخسازان نشات میگیرد. الیاده اندیشه دینی را در نهاد بشر میداند. حتی بشر مدرن و پستمدرن هم این اندیشه در آن هست. تحولات اخیر جهان هم این نکته را ثابت میکند.
نظرات