«کتاب من» نقد طنز گونه رفتار تربیتی بزرگسالان است. او با زبانی ساده از دنیای کودکان و نوع نگاهشان به بزرگسالان و حرفهای آنها سخن میگوید.
سوفیا 7 سال دارد و در کلاس اول دبستان تحصیل میکند. او بسیار کنجکاو و عاشق کتاب خواندن است و این مساله تاثیر زیادی در گرایش او به نویسندگی داشته است. سوفیا میگوید: هروقت که تلویزیون نگاه میکردم میگفتند کتاب دوست شماست و شما میتوانید با کتابخواندن همه چیز بیاموزید. من هم از پدرم خواستم برایم کتاب بخواند. وقتی دیدم کتابهای زیادی وجود دارد، به پدرم گفتم این همه آدم کتاب نوشتهاند! چرا من ننویسم؟ پدرم هم گفت تو که نمیتوانی بنویسی. آن موقع هنوز مدرسه نمیرفتم و نمیتوانستم بنویسم. داستانهایم را برای پدرم میگفتم و او صدایم را ضبط میکرد و برایم مینوشت. بعد هم برای داستانم تصویر میکشیدم. این شد که اولین کتابم را به نام «کتاب من» نوشتم و پدرم به من یک ماژیک جایزه داد.
این نویسنده خردسال میافزاید: من علاقه زیادی به دیدن عکسها و تصاویر مختلف دارم و با دیدن آنها یا شنیدن قصهها یا دیدن نقاشیهای دوستانم در مدرسه ایدههایی برای نوشتن در ذهنم شکل میگیرد. کتاب دوم یعنی «به رنگ آرزو» را هم همینطوری نوشتم. یعنی تعدادی تصویر در کامپیوتر پدرم دیدم که خیلی برایم جالب بود و بر اساس آنها داستانی گفتم و پدرم صدایم را ضبط کرد. البته همه داستان را در یک روز نگفتم. چند روزی طول کشید. بعد هم تصویرهایش را کشیدم. این کتاب به زودی با نقاشیهای خودم منتشر میشود. البته کتاب دیگری هم به نام «مبل سخنگو» نوشتهام که هنوز منتشر نشده است.
مژگان دستفال، مادر سوفیا، نیز در این باره میگوید: سوفیا دختر بزرگ من است، از 5 سالگی متوجه علاقه و توانایی او به بازآفرینی مسائل پیرامونش شدیم و ابتکار در چیدمان رویدادها و خلق شخصیتهای جدید و جالب در داستانهایش ما را مصمم به هدایتش به سوی چاپ و نشر کتاب کرد. البته معلم خلاقیت سوفیا در مدرسه نیز به این توانایی پی برد و خواهان شرکت دادن آثار سوفیا در مسابقات آموزش و پرورش شد.
نظرات