قدمعلی سرامی گفت: کتابهای درسی باید انباشته از ادبیات باستان باشد؛ اما نیستند و بچهها از همین رو تشویق به مطالعه نمیشوند. مردم اگر شرایط فراهم باشد به شاهنامه علاقهمند میشوند، چون ما همهمان به خودمان دلبستگی داریم.
قدمعلی سرامی پژوهشگر ادبی که مهمان این برنامه بود، گفت: درباره نبرد رستم و سهراب برداشت محققان مختلف است و نمیشود مطلق صحبت کرد. یک برداشت میتواند این باشد که رستم همان دنیا و طبیعت است و مثل او رستم فرزندکش و فرزندخوار است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا بالاخره بیت «بسی رنج بردم در این سال سی/ عجم زنده کردم بدین پارسی» از آن فردوسی است یا خیر، توضیح داد: حکمت اینکه میگویند این بیت برای فردوسی نیست ناشی از اوضاع سیاسی دنیای جدید است. آدمهایی که مملکتشان را دوست دارند روی کلمه عجم تمرکز میکنند. اما همواره در تاریخ بوده که انسانها ملتهای دیگر را تمسخر میکنند. مثلا یونانیها هم به ما زبان نفهم میگفتند. یا ما درباره عربها میگفتیم، آنها از بیخ عرب هستند، یعنی چیزی نمیفهمند.
این عضو هیئت امنای بنیاد فردوسی تاکید کرد: همه نسخههای شاهنامه 200 سال بعد از فردوسی منتشر شدهاند و ما درباره هیچکدام از آنها نمیتوانیم با یقین صحبت کنیم.
در ادامه رسول نجفیان از ماجرای رستم و سهراب گفت. این شاهنامهخوان در بخشی از صحبتهایش گفت: جناب فردوسی بیشتر در این قصه به غفلت بشری اشاره میکند و منظورش این است که حیوان بچهاش را شناخت، رستم تو چرا سهراب را نشناختی؟
سرامی نیز در این خصوص اظهار کرد: خوشحالم که آقای نجفیان با اینکه شاهنامهپژوه نیست، اینقدر در اشعار فردوسی دقیق شده است و تحلیل دارد.
وی افزود: هدف فردوسی از سرایش شاهنامه بهرهمندشدن مخاطب کتاب است. داستان رستم و سهراب هم یک داستان صرف واقعی که در روزنامهها میخوانیم نیست که از آن تحلیل خبری داشته باشیم. فردوسی میخواهد حقیقتی را به ما بفهماند که آزمندی بزرگترین آسیب بشری است. در ایران باستان پنج دیو از جمله آز، نیاز، خشم، رشک، کین بودهاند که در شاهنامه هم آمده است.
این استاد دانشگاه یادآور شد: رستم با کشتن پسرش فهمید خودکشی کرده است و بعد از اینکه بازوبند را میبیند، میخواهد گردن خود را به خنجر بکشد اما تورانیان نمیگذارند و میگویند این کار چه سودی دارد. او بعد از اتفاقی که افتاد پشیمان شد و پیام قصه رستم و سهراب هم همین است. داستان رستم و سهراب این است که جهان همه چیز را برای از بین بردن تولید میکند.
سرامی در پاسخ به این سوال که چرا امروزه از ادبیات فاصله گرفتهایم، توضیح داد: این موضوع درباره همه صدق نمیکند. مثلا من دختر 12سالهای دارم که بخشهایی از شاهنامه را از بر است؛ اما این افراد کم هستند.
این شاهنامهپژوه در پایان گفت: کتابهای درسی باید انباشته از ادبیات باستان باشد؛ اما نیستند و بچهها از همین رو تشویق به مطالعه نمیشوند. مردم اگر شرایط فراهم باشد به شاهنامه علاقهمند میشوند، چون ما همهمان به خودمان دلبستگی داریم و به مادر خودمان که این آب و خاک و زمین خودمان است علاقهمندیم. ما باید کمک کنیم که تعلق خاطر جوانها به فردوسی بیشتر شود نه اینکه فکر کنند اگر آن را بخوانند جهنمی میشوند.
نظر شما