شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۲
«صادق هدایت» چه تاثیری بر «مجتبی مینوی» داشت؟

عباس پژمان، پزشک، نویسنده و مترجم می‌گوید: هدایت شخصیت کاریزماتیکی داشته و بسیاری از نویسندگان، شاعران و روشنفکران معاصر او دوست داشتند با چنین شخصی ارتباط داشته باشند، مجتبی مینوی هم دست به قلم و بااستعداد بود، بنابراین هدایت از او استقبال کرد؛ در واقع اگر مینوی با هدایت دوست نمی‌شد ممکن بود آن مینوی نباشد که شد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، امروز 7 بهمن مصادف با سالروز درگذشت مجتبی مینوی است. مجتبی مینوی ادیب، مورخ، پژوهشگر، نویسنده، مترجم و مصحح برجسته ایران، در بهمن ۱۲۸۲ در تهران متولد شد. او تحصیلات مقدماتی خود را در سامرا و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون گذراند و با برخی شخصیت‌های ادبی مانند صادق هدایت هم‌دوره بود. مینوی مدتی به تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پرداخت و مدتی ریاست تعلیمات عالیه وزارت فرهنگ را بر عهده داشت، متون ادبی و تاریخی ایران را از کتابخانه‌های مختلف دنیا جمع‌آوری و تصحیح کرد و پس از بازنشستگی در دانشگاه تهران، سرپرستی علمی بنیاد شاهنامه فردوسی را برعهده گرفت و تا پایان عمر به این کار ادامه داد. اما از نکات جالب توجه زندگی مینوی، رابطه او با صادق هدایت نویسنده شهیر کشورمان و نامه‌نگاری‌های او با هدایت است. 
 
عباس پژمان پزشک، نویسنده و مترجم کشورمان در گفت‌وگو با ایبنا در این رابطه می‌گوید: «اینطور که معلوم است هدایت شخصیت بسیار کاریزماتیکی داشته و بسیاری از نویسندگان، شاعران و روشنفکران معاصر او دوست داشتند با چنین شخصی ارتباط داشته باشند، مجتبی مینوی هم دست به قلم و با استعداد بود، بنابراین هدایت از او استقبال کرد؛ در واقع اگر مینوی با هدایت دوست نمی‌شد ممکن بود آن مینوی نباشد که شد.»
 
 وی معتقد است: «هدایت روی دوستان خود بسیار تاثیر گذاشت و باعث شد که آن‌ها با ادبیات دنیا آشنا شوند و به آن توجه کنند، اما با همه این احوال در میان دوستان نزدیک هدایت مثل بزرگ علوی، پرویز ناتل خانلری و مسعود فرزاد که خیلی با او دمخور بودند، مجتبی مینوی کسی بود که در همان محدوده ادبیات آکادمیک و کلاسیک فارسی باقی ماند و به ادبیات دنیا آنچنان توجهی نکرده است.»
 
شهرت مینوی به دلیل تسلط وی بر ادبیات عرب، فارسی، فرانسه، انگلیسی، متون کهن فارسی و متون جدید است. این ایران‌شناس همچنین مانند جوانان فکر می‌کرد و اغلب آثارش به زبان فارسی است. که احمد مهدوی دامغانی درباره او گفته است: «اگر بخواهیم درباره مینوی و ادبیات عرب به یک جمله کوتاه اقتصار و اکتفا کنیم باید بگوییم که مینوی بر آثار ادبی عرب احاطه و در آن تتبع و تبحر کامل داشت. یکی از اولین کسانی که به اقتفای از مرحوم علامه قزوینی آنچه را که امروز در ایران از آن به ادبیات تطبیقی فارسی و  عربی اصطلاح می‌کنند رایج ساخت، مرحوم مینوی است.»
 
پژمان می‌گوید: «من چند نامه از مینوی به صادق هدایت را خوانده‌ام، مثلا یکی از آن‌ها در مورد بوف کور است که از انگلستان برای صادق هدایت فرستاده_ چون مینوی آن زمان همراه با مسعود فرزاد در رادیو BBC لندن مشغول بود_  که نشان می‌داد تقریبا چیزی از خواندن بوف کور نفهمیده بود و نامه‌ای مفصل به صادق هدایت نوشته و یک سری سوالات پرسیده و هدایت در پاسخ مجبور شده بود این‌ها را برای او توضیح دهد که آن سوالات مینوی و پاسخ‌های هدایت نشان می‌داد که مینوی آنچنان از ادبیات دنیا سر در نمی‌آورده،  آشنایی چندانی نداشته و بیشتر در محدوده ادبیات کلاسیک فارسی  باقی مانده است که البته در آن محدوده کارش را خوب و درست انجام داده بود.»

 
عباس پژمان

وی بر این باور است که: «هدایت در زمان خود واقعا اعجوبه‌ بود. شناخت هدایت از ادبیات به‌گونه‌ای بود که نه فقط ادبیات ایران را شناخته و سردمدار ادبیات مدرن بود، بلکه ادبیات دنیا را -دست کم در زمان خودش- بهتر از همه می‌شناخت و خیلی هم پیشرو بود؛ مثلا بوف کور یا بعضی از آثار او که به صورت کتاب چاپ نشد، خیلی مدرن بودند، همچنین هدایت اولین کسی بود که آثار الیور جویس را خوانده بود، آن گفت‌وگوهایی که با دوستان خود داشته و آن‌ها به صورت خاطرات از او نقل می‌کنند هم نشان می‌دهد که هدایت آدم درست و حسابی بوده است.»
 
نویسنده کتاب «من و بوف کور» می گوید: هدایت هم با استعداد بوده و هم مطالعه زیادی داشته و ادبیات دنیا را خیلی خوب  می‌شناخت و همین بود که روی دوستانش هم خیلی تاثیر گذاشت و آن‌ها را بسیار راهنمایی کرد. بعضی از کتاب‌هایی که مسعود فرزاد و خانلری ترجمه کرده‌اند، کتاب‌هایی هستند که هدایت برای ترجمه به آن‌ها معرفی و توصیه کرده است،مثلا «تریستان و ایزوت» اثر ژوزف بدیه را به خانلری و «هملت» شکسپیر را به فرزاد برای ترجمه معرفی کرد که البته منظور خاصی هم داشت، چون این کتاب‌ها از جمله آثاری بودند که منبع الهام هدایت در نوشتن «بوف کور» بودند. هدایت همچنین فیلم‌های پیشرو آن زمان را هم دنبال می‌کرد و می‌دید.
 
مینوی به ادبیات دنیا توجه چندانی نداشت
 وی معتقد است که: «در کل هدایت بر دوستان خود تاثیر بسیاری داشت ولی با این حال روی مینوی تاثیر چندانی نداشت، مینوی آنچنان با ادبیات روز دنیا آشنا نبود و بیشتر در زمینه و محدوده ادبیات فارسی، پیدا کردن متون قدیم فارسی از کتابخانه‌های دنیا و تصحیح آن‌ها تخصص داشت، ادبیات فارسی را خیلی خوب می‌شناخت، خوب می‌نوشت و خوب خدمات می‌کرد ولی در میان اطرافیان هدایت، مینوی تنها کسی بود که بیشتر در همان رشته تخصصی خودش کار کرد و به ادبیات دنیا توجه چندانی نداشت»
 
این پژوهشگر و ادیب برجسته کشورمان سرانجام در هفتم بهمن‌ماه 1355 در  73سالگی از دنیا رفت.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سمیرا رضوی ۱۸:۵۲ - ۱۳۹۶/۱۱/۰۸
    عباس پژمان مترجم خوبی است. اما منتقد خوبی نیست. داستان‌های تالیفی‌اش هم ضعیف است. کتابی که درباره هدایت نوشته مبهم است. این مصاحبه‌اش هم ابهام دارد.
  • ۰۸:۰۲ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۴
    واقعا آدم از این اظهار نظرهای مغرضانه در پوشش دوستی متاسف میشه! مینوئی بیش از 15 سال در لندن اقامت داشته در آکسفورد تدریس میکرده ، برای کتابخانه چستربیتی فهرست نویسی میکرده، به زبانهای عربی، انگلیس، فرانسه، آلمانی مسلط بوده و... چطور با ادبیات روز دنیا آشنا نبوده؟ پس با این زبانها چکار میکرده؟ واقعا که !
  • مهدی نصیری ۰۹:۴۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
    درود در تأیید نظر دوستان باید بگویم استاد مجتبی مینُوی به گواهِ تاریخ با ادبیات روز دنیا آشنا بود. چند منبع در این زمینه پیدا کردم. مینوی علاقۀ زیادی به یادگیری زبان انگلیسی داشت. زمانی که به لندن رفته بود، علاوه بر کلاس‌ زبانی که می‌کرد، شبی پنجاه، شصت و گاه هفتاد صفحه کتاب انگلیسی می‌خواند. به آثار «چارلز دیکنز» رمان‌نویس انگلیسی علاقه وافر داشت. به‌گفتهٔ خود، بیش از هزار کتاب انگلیسی خوانده است. چنان شوری به یادگیری این زبان داشت که گاهی در خواب با مادرش انگلیسی صحبت می‌کرد و مادرش هم انگلیسی جوابش را می‌داد، در حالی که مادرش اصلاً انگلیسی نمی‌دانست! (مجتبی مینوی: پژوهشگر ستیهنده. کتابِ امروز، ش. ۶ (۱۳۵۲). پرویز ناتل خانلری می‌گوید: بدبختانه نظیرش را نداریم. مینوی در ادبیات فارسی و عربی متبحر بود. شاید عدّه‌ای دیگر باشند که با او هم‌شأن باشند، اما مینوی علاوه‌براین، به چند زبان مهم اروپایی عمیقاً آشنا بود و با ادبیات مغرب‌زمین از همان آغاز جوانی آشنایی پیدا کرده بود؛ بنابرین، علاوه‌بر تبحّر در ادبیات خودمان، روش علمی و جدید تحقیق ادبی را می‌دانست و، از این جهت، آثارش برای پژوهندگان جوان سرمشق بود. (اتحاد، هوشنگ (۱۳۸۵). پژوهشگران معاصر ایران. تهران: فرهنگ معاصر. ص 3) عبدالحسین زرین‌کوب دربارۀ مینوی معتقد است: «در بین پژوهشگران و منقّدان عصر ما، مینوی از جمله رجال معدودی بود که می‌توانست جامع بین فرهنگ شرقی و غربی، بین فرهنگ قدیم و جدید، شمرده شود و در حقیقت، در محافل علمی دنیا و در تمام دانشگاه‌های مشهور دنیا هم، کسانی که با ادبیات ایران سروکار داشته‌اند او را به‌همین عنوان می‌شناختند.»(اتحاد، هوشنگ (۱۳۸۵). پژوهشگران معاصر ایران. تهران: فرهنگ معاصر. ص 9)
    • یعقوبی ۰۱:۱۸ - ۱۳۹۸/۱۱/۰۸
      دکتر محمّد‌علی اسلامی‌ نُدوشن در کتابِ روزها (جلد چهارم: خاطرات 1357-1332): مجتبی مینُوی یکی از نادر ادبایی بود که با ادبيات اروپایی آشنا بودند. زبان انگلیسی را خوب می‌دانست و سالها اقامت در انگلستان، او را با مسائلِ ادبیِ جهان آشنا کرده بود. در مورد فرهنگ ایران نیز معلومات وسیعی به هم زده بود. از همه چیز گذشته، جودتِ ذهن داشت، زنده و گرم می‌نوشت. هرجا که مصلحت‌بینی جلویش را نمی‌گرفت، صراحت بیان هم داشت. بر سر هم حرفی که می‌زد با اطمینان شنیده می‌شد. بی‌تردید یکی از کسانی بود که جانشین ناپذیـرند. دیدِ شکافنده و علمی نسبت به مباحث ادبی و تاریخِ ایران داشت، گرچه حاصل نوشتنش نسبت به وسعت معلوماتش چندان زیاد نبود، امّا همان مقدار آثاری که از او برجای مانده در نوعِ خود معادل ندارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها