دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۹
10 اثر برتر یک کتابخانه 10 هزار کتابی

رودیگر سافرانسکی، فیلسوف و بیوگرافی‌نویس مشهور آلمانی که برنده جوایز ادبی متنوعی همچون فردریش نیچه و جایزه ارنست روبرت کورتیوس و جایزه بین المللی ادبیات آلمان شده به تازگی 10 کتاب محبوبش را به خوانندگان معرفی کرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از روزنامه جهان آلمان - رودیگر سافرانسکی، فیلسوف و بیوگرافی‌نویس مشهور آلمانی که تاکنون آثاری چون «زندگینامه آرتور شوپنهاور» ، «زندگینامه مارتین هایدگر»، «گوته و شیلر تاریخچه یک دوستی»و «فریدریش نیچه» از او منتشر و مورد توجه عموم مردم جهان قرار گرفته است در کتابخانه‌اش بیش از ده هزار جلد کتاب نگهداری می‌کند.

این فیلسوف 73 ساله که برنده جوایز ادبی مهمی همچون «جایزه فردریش نیچه» ، «جایزه ارنست روبرت کورتیوس» و «جایزه بین‌المللی ادبیات آلمان» است به تازگی 10 کتاب برتر کتابخانه‌اش را معرفی کرده‌ است.
 
 «رابینسون کروزوئه» نوشته دانیل دفو 


«رابینسون کروزوئه» مشهورترین رمان دانیل دفو است که بی‌شک بسیاری از مردم آن را می‌شناسند. این کتاب یک خودزندگینامه منحصر به فرد و روحانی است. به سبب این رمان لقب «پدر رمان‌نویسی انگلیسی» را به دفو نسبت داده‌اند. سافرانسکی می‌گوید: «هنگامی که حدود یازده سال داشتم آن را خواندم. نمی‌توانم بگویم در آن سن این کتاب جذابیتی همانند امروز برایم ایجاد کرد ولی به عقیده من  دفو به طور تدریجی در حال ساختن فرهنگ بشری بوده‌است. البته نقدهای زیبایی به آن شده‌است که در ایجاد گرایش مطالعه‌اش برای جوانان بسیار موثر است»
ژان ژاک روسو در رمان «امیل» در رابطه با این کتاب می‌گوید: «آرزو می‌کنم که آن را همه جوانان بخوانند تا زندگی در آزادگی و سادگی و سازندگی را بیاموزند.»
 
  «مون بزرگ» نوشته آلن فورنیه


کتاب فوق‌العاده «مون بزرگ»، تنها رمان آلن فورنیه است. فورنیه در نخستین هفته‌های جنگ جهانی اول در جوانی درگذشت و کتاب وی به عنوان یکی از بی‌نظیرترین آثار کلاسیک‌ ادبیات سده‌ بیستم فرانسه در اختیار مردم قرارگرفت.
سافرانسکی در تعریف کتاب می‌گوید: «هنگامی که تعطیلات بین دو ترم دانشگاهم را می‌گذراندم نسخه قدیمی‌ای از آن را مطالعه کردم و متوجه شدم قطعا این شاهکار ادبی و عاشقانه بهترین انتخاب برای دورانی بود که در حال گذار از آن بودم. «مون بزرگ» یک داستان کلاسیک نیست بلکه تنها در معنای عام، یک اثر کلاسیک (اثر فاخر ملی) فرانسوی محسوب می‌شود و این اثر را می‌توان به صراحت در حوزه آثار رمانتیک، دسته بندی کرد.«مون بزرگ» برای من، شاید زیباترین کتابی است که تا به حال مطالعه کرده‌ام: یک نوشتار صمیمی که  آن را بارها و بارها خوانده‌ام.»

 
«در جستجوی زمان از دست رفته» نوشته مارسل پروست


کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» را قطعاً می‌توان یکی از رمان‌های کلاسیک تاریخ ادبیات جهان دانست. از همان‌ دست کتاب‌هایی که مارک تواین در مورد آنها می‌گوید: «همه آرزو دارند آنها را خوانده باشند، اما هیچ‌کس حوصله‌ی خواندن آنها را ندارد.»
سافرانسکی می‌گوید:«هنگامی که من خواندن جلد اول از این مجموعه را آغاز کردم، متوجه علاقه و کشش درونی‌ام به مطالعه جلدهای دیگر شدم. مارسل، فقط به دلیل عادتی که ریشه در زبان غیرصمیمی دیباچه‌ها و تقدیم‌نامه‌ها دارد می‌گوید: «خواننده من» در حالی که در واقع هر خواننده‌ای زمانی که کتابی را می‌خواند، خواننده خودش است. پروست کتاب‌هایش چیزی جز نوعی وسیله‌ بصری نیست که او در اختیار خواننده می‌گذارد تا با آن بتواند آنچه را که شاید بدون آن کتاب نمی‌توانست در خودش ببیند، درک کند. محک حقیقت کتاب این است که خواننده آنچه را که کتاب می‌گوید در خودش بیابد.»
 
«اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر» نوشته ژان-پل سارتر


این فیلسوف آلمانی در تعریف کتاب می‌گوید: «در دوره تحصیلم، تعداد اگزیستانسیالیست‌ها افزایش یافته‌بود. درآن زمان کتاب‌های سارتر به شهرت فراوانی رسیدند. مقاله‌های کلاسیک سارتر باعث ایجاد سوال‌هایی بنیادی برای افراد می‌شدند. از آن زمان من تحت تأثیر نحوه نگرش سارتر به زندگی و این سخنش قرار گرفته‌ام: « از شانس نداشته‌تان استفاده کنید.» به عقیده وی انسان‌ها برای تنبلی و بطالت به حال خود رها نشده‌اند و باید برای مشکلات خود چاره‌جویی کنند. در اگزیستانسیالیسم، درون گرایی فرد اهمیت دارد و بشر اخلاق را می‌سازد و انسان موجود ساخته و پرداخته‌ای نیست بلکه با انتخاب خود، خویش را می‌سازد. دنیا به خودی خود پوچ است و به تنهایی معنایی ندارد .»
 
«شجاعتِ بودن» نوشته پل یوهانس تیلیش 


سافرانسکی می‌گوید: «در اصل من می‌خواستم به تحصیل در رشته الهیات بپردازم اما  فقط به سبک‌های خفیف‌تر در فلسفه و ادبیات بسنده کردم زیرا ایده تبدیل شدن به یک کشیش برای من خیلی ترسناک بود.
اساسا آثار تیلیش با الهیات وجودی مرتبط است. «شجاعت بودن» رساله‌ای دینی-آموزشی نیست، بلکه اثری زیبا و فلسفی است که هدف اصلی تیلیش از فعالیت‌های علمی و دانشگاهی‌اش، یعنی همان معرفی مسیحیت به طور قابل فهم و درک برای مردم  را به خوبی بیان میکند. او در آثارش تلاش می‌کرد به طریقی بین فرهنگ معاصر و مسیحیت ارتباط خوبی برقرار کند. از این رو تمایل کلی او در برخورد با الهیات را می‌توان عمل‌گرا دانست.به  اعتقاد تیلیش پاسخ همه مسائل جدید بشری در نمادهای دینی متجلی است و در حقیقت رسالت الهیدانان این است که با رمزگشایی از این نمادها پاسخ‌های مناسب را به جامعه ارائه کنند.»
 
«زایش تراژدی» نوشته فردریش نیچه


فیلسوف آلمانی در تعریف کتاب می‌گوید: « «زایش تراژدی» یک نوشتار بی‌نظیر است که اسرار فرهنگی را نشان می‌دهد. این اثر نیچه مبتنی بر دو مفهوم فلسفیِ دو وجهی است: دیونیسی و آپولونی. او در این متن مخالف نفی بودایی شوپنهاور از اراده است و به ارایه داوری‌ شوپنهاوری در باب موسیقی می‌پردازد. در واقع به عقیده نیچه موسیقی بیانی است بنیادی از جوهره هر چیز. او استدلال کرد که زندگی با وجود سختی‌های بسیارش ارزش زندگی کردن را دارد. با این اثر نیچه به مخاطبان می‌آموزد که همه جوامع نیازمند اسطوره‌هایی هستند که گرد هم آمده و روشن‌گر راه حقیقت برای نسل آینده باشند.»

 
 «اشتیلر» نوشته ماکس فریش 


سافرانسکی می‌نویسد: «ماکس فریش اگر زنده بود این روزها صد و هفت  سالش می شد. او دارای قلمی همچون کافکا و توماس مان برخوردار بود. «اشتیلر» را نیز هنگام دوره تحصیلم خواندم. -من اشتیلر نیستم - این آغاز رمان است. این جمله سرآغاز داستانی است که حرف های زیادی درباره آن زده شده است. مردی که حاضر به پذیرفتن و قرارگرفتن در جایگاه نمادینش نیست و خود را کس دیگری می‌داند، و این نیز اگزیستانسیالیسم خالص است. چند وقت پیش مجدد به مطالعه این کتاب پرداختم و با تمام وجود احساس کردم که پس از این سال‌ها این متن هنوز زنده است. و قلم ماکس به گونه ایست که آدم گمان میکند او هنوز در بین ما زندگی می‌کند و از زاویه دیدمان به مسایل می‌نگرد و آنهارا به می نویسد.فریش همچون کافکا، هویت و سرگشتگی انسان معاصر را دستمایه آثارش قرار می‌داده‌است.»
 
 «تزهایی درباره فویرباخ»نوشته کارل مارکس


سافرانسکی در تعریف کتاب می‌گوید: «این کتاب یازده تز دارد. تزها بصورت بسیار خلاصه و حداکثر در چند جمله نوشته شده‌اند که طرحی کلی از نگرش مارکس به نظریات فویرباخ و ماتریالیست‌های زمان خود ارائه می‌دهد. مجموعه جریان‌های فکری الهام گرفته از کارهای مارکس با نام مارکسیسم شناخته می‌شوند.
برای من که در سال 1968 میلادی یک مارکسیست بودم این متن مانند گنجینه‌ای با ارزش بود. در آن زمان، مارکس به همه ما کمک کرد تا همه جامعه را به طور متفاوت درک کنیم. یکی از مشهورترین گفتارهای مارکس در تز یازدهم این کتاب ذکر شده‌است: «فیلسوف‌ها تنها جهان را به شیوه‌های گوناگون تعبیر کرده‌اند. مسئله اما بر سر دگرگون کردن جهان است» »
 
«یادداشت‌هایی درباره ادبیات» نوشته تئودور آدورنو
 
 

سافرانسکی کتاب را چنین تعریف می‌کند: «یادداشت‌هایی درباره ادبیات» مجموعه‌ای از مشکلات را در حوزه نقد ادبی به بحث می‌گذارد. من می‌توانم بسیاری از عنوان‌های مقاله‌های آدورنو را که با شور و شوق فراوانی خوانده‌ام، به یاد بیاورم و نام ببرم. اما در این کتاب، او تسلط خود را در سبک نوشتارش به همگان نشان می‌دهد. سبک و شیوه‌ نگارش آدورنو در عین فخیم و فاخر بودن، از صلابت و سنگینی شعرگونه‌ای برخوردار است که از دانش ادبی و هنری وی حکایت دارد.
 
«قصر» فرانتس کافکا


سافرانسکی می‌نویسد: « این اثر برای من ادبیات مطلق است. با وجود نقدهای متعدد به آن که به عنوان مثال برخی شالوده متن را دینی-الهی تعبیر می‌کنند و قصر را محکمهٔ اسرارآمیز الهی (مقام قدسی)، اما به عقیده من این به نوع سبک ادبیات او اشاره دارد که در آن همه‌چیز واقعا قابل درک و برداشت است. از سویی، «قصر» کاملا واقع بینانه به نظر می‌رسد و از سوی دیگر به طور کامل متافیزیکی است.
از سوی دیگر این اثر رمانی است ناتمام و مرگ زودهنگام کافکا در چهل و یک سالگی به او این فرصت را نداد تا آن را به پایان برساند. اما این اثر از نظر حجم و اعتبار بزرگترین کار او به شمار می‌آید.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها