حسن اصغری می گوید: بیست داستانی که در این کتاب به عنوان نمونه آوردهام حاصل گزینشی سی ساله است. در مقدمه مفصل این کتاب هم توضیح دادهام که تاکیدم روی جنبه انسانی، فردی و اجتماعی است و در واقع این داستانها هم خودشان شاخصاند هم از نویسندگان شاخصی دست چین شده اند.
کتاب«کالبدشکافی بیست داستان کوتاه فارسی» نتیجه تجارب شخصی خودتان در حوزه داستان نویسی است یا یک جمع بندی کلی از نقد و نظرهایی است که بر داستانهای این نویسندگان تا به حال نوشته شده است؟
همانطوری که در مقدمه کتاب هم آوردهام، کتاب «کالبدشکافی بیست داستان کوتاه فارسی» حاصل تجربیات سی ساله من در کلاسهای داستاننویسیای است که برگزار کردهام. در آن کلاسها داستانها را چه ایرانی و چه خارجی از جنبههای مختلف تحلیل میکردیم. بیست داستانی که در این کتاب به عنوان نمونه آوردهام حاصل گزینشی سی ساله است. در مقدمه مفصل این کتاب هم توضیح دادهام که تاکیدم روی جنبه انسانی، فردی و اجتماعی است و در واقع این داستانها هم خودشان شاخصاند هم از نویسندگان شاخصی دست چین شده اند.
هر داستان و اثر ادبی را میتوان از جنبههای مختلفی تحلیل کرد،جنبه های روان شناسی، تاریخی و... شما از چه منظری به تحلیل این بیست داستان پرداختهاید؟
هر داستان را از جنبه های مختلفی تحلیل کردهام و به نظرم این خواننده است که باید داستان را تحلیل کند. در یک داستان ممکن است هم نگاه روانشناسی وجود داشته و هم نگاه تاریخی در آن منعکس باشد و به زعم من این خواننده است که باید این نشانهها را دریابد. درتحلیلهایم همواره سعی کردهام تا با متن همخوانی داشته باشد و تخیل خودم را در آن راه ندهم. به نظر من نظرو نگاه خواننده ارجحیت دارد. تحلیل هم باید با نشانههای متن انطباق داشته باشد و در کنار آن تعبیر خاص خواننده هم دارای اهمیت فراوانی است و خواننده پس از خواندن این داستانها و تحلیلی که من ارائه دادهام ببیند که آیا تحلیل من به تحلیل خودش نزدیک است یا خیر.
هدفتان از نگارش این مجموعه چه بوده و فکر می کنید که مخاطبان این کتاب چه کسانی هستند؟
هدف نگارش من از این کتاب بیشتر هدف کارگاهی و آموزشی بودهاست. به نظرمن این کتاب برای کسانی که در آغاز و میانه کلاسهای داستاننویسی هستند، می تواند مفید واقع شود و مخاطبان این کتاب نسل جوان داستاننویسی هستند که با خواندن این کتاب با نویسندگان معاصر آشنا میشوند. به نظرم آشنایی نسل جوان امروز با این نویسندهها بسیار کم است.
چرا این داستانها و چرا این نویسندگان؟
هدف من از انتخاب داستانهایی از این گروه نویسندگان این بوده که نشان بدهم داستانهای این نویسندگان که نسل اول، دوم وسوم داستاننویسی ما را شامل میشوند، چقدر ظرفیت نزدیکشدن به آثار جهانی را دارد، همان داستانهایی که در بوق و کرنا کرده و ترجمهشان میکنیم.
حتا درباره داستانهایی که از بیهقی و شمس تبریزی آوردهاید هم این موضوع صدق میکند؟
حتا درباره داستانی که از بیهقی آوردهام و تقریبا مال هزارسال قبل است این مساله صدق میکند و داستان «افشین و بودلف» که اولین داستان این کتاب هم هست، به داستانهای مدرن امروزی نزدیک است. حتا در کتابهایی مانند«فرج بعد ازشدت» و «اسرارالتوحید» هم ممکن است به داستانهایی بربخوریم که در عین تعلق به ادبیات کهن به داستانهای مدرن امروزی نزدیک باشند. در این مجموعه یک داستان هم از مقالات شمس تبریزی انتخاب کردهام به نام «نازنین نیستی» که در تحلیل آن به این موضوع اشاره کردهام که این داستانواره را میتوان در ردیف داستانهای لطیفهوار قرار داد و به نظرم این داستان برخی از ویژگیهای داستانهای او هنری و موپاسان را دارد.
این کتاب جلد دوم یا سومی هم دارد یا خیر و قصد ندارید تا این رویه تحلیل و به قول خودتان کالبدشکافی را برای داستانهای بیشتری ارائه دهید؟
من کارهای تحلیلی و پژوهشی داستانی زیاد انجام میدهم. شاید تمام نقدوتحلیلهایی را که در تمام این سالها در مطبوعات منتشر کردهام، یک روز جمعآوری کرده و در کتاب تحلیلی دیگری منتشر کنم. البته نقدوتحلیل های بسیاری در مطبوعات نوشتهام که هنوز آنها را جمعآوری نکردهام.
شما تجربه تدریس داستاننویسی در کارگاه هم دارید. رویه تدریس و تحلیل داستانتان در این کارگاهها چطور است؟
معمولا در کارگاههای داستاننویسی یک داستان را انتخاب و شرح و تفسیر میکنم. به ویژگی های داستان بیشتر می پردازم و اندیشهای که در متن نهفته است. درحقیقت داستان را کالبدشکافی میکنم. حال چه داستان ایرانی باشد چه خارجی همین روش را به کار میبرم. ابتدا نقدونظر هنرجوها را میشنوم وسپس حرفهای خودم را جمع بندی و تحلیل خود را ارائه میدهم و از تمام جنبهها به داستان میپردازم. همیشه در هر داستان خوبی یک سوال نهفته است که در کارگاههایم به آن سوال هم میپردازیم.
چه کارهایی در دست نگارش و یا انتشار دارید و وضعیت انتشار کتابهایتان در بازار چگونه است؟
به تازگی نگارش یک رمان تمثیلی را به پایان رساندهام که قرار است از سوی انتشارات ورا منتشر شود. این رمان «ماموت قله علمکوه» نام دارد. علم کوه قله ای با حدود 4850 متر ارتفاع است و شما فرض کنید که ماموتی روی آن بتواند بایستد. همچنین دو رمان تاریخی با نشر روزگار دارم که در مرحله مجوز است. این دو رمان مربوط به دوران مشروطه هستند و دو کتاب مستقل به شمار می آیند. یکی از آنها به جنبش جنگل اختصاص دارد و دیگری از زمان مشروطه آغاز میشود و پایان آن به جنبش جنگل میرسد. حدود هشتاد درصد این رمانها تخیل است و بیست درصد آن بنمایههای تاریخی است. رمانی هم دارم که 14 سال است مجوز چاپ دریافت نکرده است.
نظر شما