نیایش سرامی؛ مدرمسئول انتشارات باد با اشاره به وضعیت صنعت نشر کشور، گفت: سیاستهای حمایتی دولتی از اقتصاد نشر در گذشته سبب گلخانهای شدن و وابستگی آن به دولت شده است. به همین دلیل است که امروزه بخش بزرگی از صنعت نشر به خودی خود توانایی اداره خویش را ندارد و متکی به حمایت و کمک بیرونی دولتها است.
رابطه نامتوازن عرضه و تقاضا
مدیر انتشارات باد با بیان اینکه شواهد نشان میدهد این روزها نشر ایران، حال خوبی ندارد، گفت: این اوضاع را میتوان در سه سطح جستجو کرد؛ سطح سازمانهای نشر، سطح کلان فرهنگی و سطح فعالیتهای حمایتی و نظارتی دولت، برنامهریزان و سیاستگذاران حوزه کتاب. در این میان این سوال مطرح میشود که چرا در دو دهه گذشته با افزایش واحدهای تولید کتاب (ناشران)، کاهش مراکز عرضه (کتابفروشیها) را شاهد بودهایم و از زاویهای دیگر چرا در دو دهه گذشته با افزایش عرضه کتاب تقاضای آن افزایش نیافته است؟
وی ادامه داد: طبق آمار منتشر شده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۹۵ تعداد ناشران ایرانی به بیش از شانزده هزار و ۴۶۱ عدد رسیده است و در این حال این تعداد را اگر با کتابفروشیهای فعال کشور مقایسه کنیم به چه نتیجهای دست پیدا میکنیم؟
سرامی با بیان اینکه اساس اقتصاد بر روابط عرضه و تقاضا است، افزود: هر چه نیاز یک جامعه به کالایی بیشتر شود، تقاضا برای آن کالا بالا میرود. با افزایش تقاضا در بازار، قیمت آن کالا نیز افزایش مییابد. پس تولیدکنندگان بیشتری ترغیب میشوند که آن کالا را به میزان بیشتر تولید کنند. رقابت میان تولیدکنندگان سبب کاهش قیمت آن کالا در بازار میشود و در نتیجه تولیدکنندگان برای کاهش هزینههای تولید عمل میکنند. البته این کاهش هزینه باید سبب بهرهوری بیشتر شود و به همین دلیل بنگاههای اقتصادی با افزایش هزینههای تحقیق و توسعه، در اختیار گرفتن فناوریهای نو، روشهای تولید روزآمد و شیوههای مدیریتی نوین سعی در افزایش بهرهوری دارند.
وی یادآور شد: در حقیقت تولیدکنندگان با بهرهوری در تولید تلاش میکنند تا هزینهها را کاهش دهند و کالای تولیدی خود را با قیمت قابل رقابت در بازار به فروش رسانند. بر این پایه دولتها با مداخله در چرخه طبیعی عرضه و تقاضا در بازار کتاب ایران ورود کرده و سبب توسعهنیافتگی نشر ایران و تضعیف روزبهروز اقتصاد آن شدهاند.
سرامی با اشاره به تعاریف اولیه اقتصاد از سود اقتصادی، توضیح داد: این سود از برهم خوردن تعادل در بازار پدید میآید، در اقتصادهای بزرگ و پیشرفته کارآفریناناند که با ابداع و خلاقیت این تعادل را برای کوتاه مدت بر هم میزنند تا از این رهگذر منافعی برای خودشان و جامعه حاصل شود. دیگر مشکل اقتصاد نشر ایران این بوده که دولتها با سیاستهای حمایتیشان این تعادل را که باید به سود کفه تولید خلاق باشد بر هم زدهاند و این سیاستها سبب شدهاند تا به دلیل حمایتهای موجود، تولیدکنندگان (ناشران) بیشتری به عرصه تولید و نشر کتاب روی بیاورند صرفنظر از اینکه تولیدشان بهرهور و خلاق بوده باشد یا نه.
وی در صحبتهای خود به برخی آمار منتشر شده کتاب در سال ۹۵ اشاره کرد و گفت: باید دید به واقع چه تعداد از عناوین انتشار یافته در سال ۹۵ که ۸۸ هزار و ۵۰۴ عنوان بوده است را میتوان با استانداردهای موجود کتاب خوب دانست؟ سیاستهای ما برای حمایت از صنعت منجر به افزایش تعداد واحدهای تولیدی شده اما در این میانه بهرهوری به شدت مغفول مانده است. صنعت سیمان ما با ۱۶۵ کارخانه از کره جنوبی با ۱۰ کارخانه، کمتر تولید میکند و این یعنی ایران حدود ۷ برابر آلمان و ژاپن، سه برابر آمریکا، ۱۰ برابر فرانسه و ۱۶ برابر کره جنوبی کارخانه تولید خودرو دارد اما صنعت خودروسازی ما کجا و آنها کجا.
حمایت از تولید به چه قیمت؟
سرامی اما در بخش دیگر صحبتهای خود درباره حمایتهای دولت از تولید کتاب، عنوان کرد: در این سالها سوی حمایتهای دولتی بر تولید بوده است تا شاهد رشد نامتوازن نشر کشور باشیم. این حمایتها که در عادلانه بودنشان باید به چشم تردید نگریست، نتوانستند انگیزه و نیاز به مصرف کتاب در جامعه را بالا برند، به عنوان مثال سالها توزیع کاغذ یارانهای در میان ناشران سبب ایجاد فضای رانتی در کشور شد و در طول این سالها، دولت با برگزاری نمایشگاههای استانی کتاب سیاست تقویت موضعی و فصلی نشر در مراکز استانها را دنبال کرده است و از مراکز دائمی فروش کتاب (کتابفروشیها) غافل ماند.
مدیر انتشارات باد افزود: از سوی دیگر سیاستهای خرید کتاب از ناشران و آثار خاص از دیگر عوامل توسعهنیافتگی ما در حوزه کتاب است که باید به آن توزیع بن کتاب در نمایشگاه کتاب تهران هم اضافه کرد که این کار چه میزان منجر به تحریک تقاضا شده است نیز قابل بحث است، همچنین برگزاری نمایشگاه کتاب به شکل کنونی یکی از دلایل توسعهنیافتگی و ساختنیافتگی کارکردی صنعت نشر است. ناشر در هر قالبی تولیدکننده محتواست اما کتابفروش فروشنده آن است. وقتی ناشر در یک نمایشگاه به جای کتابفروش حوزه عملکردی آن را پوشش میدهد، کانالهای توزیع کتاب تضعیف میشوند که نتیجه آن تضعیف کل صنعت نشر است.
به گفته سرامی، این نوع سیاستها و رویکردهای اشتباه در گذشته در صنعت نشر سبب گلخانهای شدن و وابستگی آن به دولت شده است. برای همین است که امروزه بخش بزرگی از صنعت نشر به خودی خود توانایی اداره خویش را ندارد و متکی به حمایت و کمک بیرونی دولتها است. البته سیاستهای دولت یازدهم و دوازدهم به تحریک مصرف سوق پیدا کرده است و این چند ساله با کوششهای خوبی برای ایجاد انگیزه در میان ایرانیان برای کتابخوانی رویارو بودهایم.
وی با اشاره به برخی از این برنامهها توضیح داد: برگزاری جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب، برنامههای پایتخت کتاب، جام باشگاههای کتابخوانی و... از این دست فعالیتهاست که باید دید چه اثری بر حوزه نشر و تحریک تقاضا (سیاست اصلی وزارت ارشاد برای حمایت از صنعت نشر) دارند. به نظر میرسد که همین طرحهای حمایتی سبب عدم توازن در نشر شدهاند. طرحهای فصلی در دورههای پیشین بیشتر بر ناشران و کتابهای خاصی متمرکز شدهاند و گونهای از انحصار در طی برگزاری این طرحها پدید آمده است، افزون بر آنکه برخیشان فاقد استانداردهای مطلوب محتواییاند.
به گفته سرامی، البته امیدوارم که آنگونه که وزیر پیشین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پایان دوران وزارت خود خبر دادند کار تدوین سند چشمانداز ۱۰ ساله و برنامه استراتژیک ۵ ساله در این دولت به سرعت پیگیری شود و در حوزه صنعت نشر نکات اشارهشده در این گفتگو مورد توجه قرار گیرد.
نظر شما