«در جریان رگهایم باش» در دو روایت موازی از شعر و داستان پیش میرود که اگرچه برهم منطبق نیستند اما چینش هوشمندانه شعرها و بخشهای داستانی، فضای سیالی را پدید آورده که در خدمت شعرهای کتاب قرار گرفته است.
خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)_آنژیلا عطایی: «درجریان رگهایم باش» سومین مجموعه شعر نرگس باقری است که در سال 1395 از سوی انتشارات مروارید به چاپ رسیده است. این کتاب علاوه بر محتوا و فرم در ساختار شعرها با دو مجموعه قبلی این شاعر «از هزارهی ترنج» و «نزدیک به نبض ماهیها» بسیار متفاوت است، هرچند که به نظر میرسد زنانگی محور اصلی ارتباط بین این سه مجموعه است اما نرگس باقری شاخصهای زنانگی را دستاویزی برای جدا کردن شعر زنانه از مردانه قرار نداده است بلکه میداند شاعر زن میتواند با نگاهی فراتر از محدودیتها بنویسد و خلاقیتهای دریافت زنانه به دلیل زن بودن وارد شعر میشود.
شانزدهمین شعر کتاب را با هم بخوانیم:
چرا کلید در قفل نمیچرخد؟
صدفها را ریختهام در وان
تا دریا و نبض ماهیها را صدا کنم بر پوست
اما در فاصله
تنها کاشی جریان دارد
چرا پنهان کنم؟
چهارچوب از اخلاق برگرفتم تا خونی اضافه کنم
باید هزینه را پرداخت
قفل در کلید چرخیدن گرفته است
و دانستم هرگاه معشوقه میشوم عاشقترم!
«در جریان رگهایم باش» در دو روایت موازی از شعر و داستان پیش میرود که اگرچه برهم منطبق نیستند اما چینش هوشمندانه شعرها و بخشهای داستانی، فضای سیالی را پدید آورده که در خدمت شعرهای کتاب قرار گرفته است.
در بخشهای داستانی، راوی از یک وضعیت فراواقعی و سیال حرف میزند و عباراتی مثل افتادن درآب، پیوستن به جریان آب، لیز خوردن و تکثیر زن در آینهها که اتفاقا مجموعه شعر هم با آن بسته میشود در خدمت ایجاد این موقعیت فراواقعی در شعر هستند، همچنان که شعر اول نیز با "آ" آغاز میشود و به آب میرسد:
شب آبان ماه است
سنگ در گذرگاه است
سنگ گذرگاه است
سنگ آب است
متنگرایی، اسطوره شناختی و زیبایی شناختی مهمترین دیدگاههایی هستند که با آنها میتوان به خوانش و مطالعه این کتاب پرداخت. نرگس باقری با گذر از تاریخ،جغرافیا و اسطورهها مینویسد و شعر و داستان را در هم میتند.
حرف "ا" در شعر نرگس باقری با لیلیث آغاز میشود، یعنی آن بخش از شعور و عصیان زنانه که در طول تاریخ به عنوان نمادی از جنبههای منفی و نابودگر زنانه شناخته شده است و البته کاربرد زیبا و صحیح آن در آغاز کتاب حتی میتواند نشانه مواجهه با یک مجموعه شعر خلاق، متفاوت اما مورد قبول باشد. بخشی از این شعر را بخوانیم:
تووووو " سردت است
و از گوشواااااارههااااااای صدف بیزااااااری"
و سینهام از بووووووووووسهی ماهیهااااااا سنگیییییین است
آبهااااااا پیرااااااهن لییییییلییییییث است
به عقیده یاکوبسن، شعرها به درجات مختلف، پیامهایی درباره زباناند، همانقدر که درباره عشق، مرگ و سایر دغدغههای حسی انسان. توجه شاعر به امکانات زبان برای ارتباط با مخاطب دراین مجموعه شعر و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی در اغلب شعرها موفق است.
نمونه آن را شعر 15 میخوانیم:
و خون از ابتدا اصرار داشت
رفتار از سطح میآمد و در شرح مینشست
اما کنار، نار بود
حرف بود و تار
بیشرح میآمد و از هم میگسست
با این حال گاهی همین نقطه قوت شاعر باعث ایجاد دوگانگی در زبان تعدادی از شعرها شده است که البته میتوان با اغماض از آنها گذشت.
میدانیم که یکی از عناصر موفقیت در شعر، فضاسازی آن است که البته خارج از اثر اتفاق نمیافتد و به وسیله چینش واژگان و شیوه به کارگیری آنها ایجادمیشود و با لحن رابطه مستقیم دارد. فضاسازی در این مجموعه شعر به همین ترتیب اتفاق افتاده است.
شاعر در اغلب شعرها از نگاه زیبایی شناسانه فاصله نمیگیرد اما ازآنجا که روال منطقی را برای چینش و احتمالا سرودن شعرها در پی گرفته است به نظر میرسد چندسطر آغاز بعضی شعرها نقش یک پیش شعر را برای ورود به شعر اصلی ایفا میکند.
نمونهای از آن را در شعر 33 می خوانیم:
نخست کوهی از نون برآمد
خواب دوم کنایات زیادی داشت
و عنصر تاویل پیر را دگرگون ساخت
آن شب آنقدر روی آوازهای مادرم راه رفتم
و بر لالاییها دست کشیدم
که خواب ماهی سرخی را دید
دهانم را
که به آوازهای مادرم خوشبوست
به خوابهای تو آوردم
آیا ماهی قرمزی که تنها شنا کردن در صدای زن را خوب میداند
از دو
ر
می
دور خواهد زد؟
از طرفی منتقدان خواننده محور، موجودیت اثر ادبی را تنها برروی صفحه کاغذ منحصر نمیکنند، بلکه به نظر آنها زمانی صفحه کاغذ تبدیل به یک اثر میشود که خوانده شود. وجود دانایی در شعر، خواننده را در زنده کردن متن با مولف هماهنگ میکند. شعر جایگاه اندیشه، فلسفه، ایدئولوژی یا دانش نیست بلکه مکان کاربرد دانایی است و البته شاعر مجموعه «درجریان رگهایم باش» این را میداند، با این حال گاهی دانش – ونه دانایی- در بعضی شعرها پررنگتر است که به ضرر این شعرها تمام شده است.
از منظر روانشناختی و نقد اسطوره شناختی، استفاده از کهن الگوها در این مجموعه باعث شده است که خواننده با گذشتهای که در ناخودآگاه و پیشآگاهش دارد، واکنشی متفاوت از خوانندگان دیگر در قرائت خود نشان دهد. این دریافتهای گوناگون، شعرها را برای خوانش باز، آزاد و پساساختگرایانه آماده میکند.
نرگس باقری مجموعه شعر متفاوتی را به مخاطب عرضه کرده است، بدون اینکه ادعای آوانگاردیسم و جریان سازی در شعر داشته باشد.
بگو از پ پرنده برخیزانم یا پروانه؟
که بر دامنم آرام گیرند گرگهات
غمگین بودم
چنان که هرگز مادری نداشتهام
چنان که هرگز نامی نداشتهام
بر مچم آفتابگردانیست
نامم را زن بگذارید
منابع:
ا- باقری، نرگس. 1395. در جریان رگهایم باش. انتشارات مروارید
2- باقری، نرگس. 1393. نزدیک به نبض ماهیها. انتشارات مروارید
3- باقری، نرگس. 1391. از هزاره ترنج. انتشارات مروارید
4- تودوروف، تزوتان. 1382. بوطیقای ساختارگرا. ترجمهی محمد نبوی. نشر آگه
5- تسلیمی، علی. 1388. نقد ادبی، نظریههای ادبی و کاربرد آنها در ادبیات فارسی. کتاب آمه
6- گرین، ویلفرد. مورگان، لی. ویلینگهم، جان. 1391. مبانی نقد ادبی. ترجمه فرزانه طاهری. انتشارات نیلوفر
نظر شما