کتاب «دانشگاه، ارتباطات و توسعه ملی در ایران» بازیابی و بازخوانی دیدگاهی متفاوت درباره دانشگاه و توسعه ملی است که میتوان به اعتبار آن درستیها و نادرستیهای کارکرد دانشگاه را از منظر توسعه ملی و زمینههای مساعد و نامساعد و پیآمدهای گریزپذیر و گریزناپذیر رشد آن مطالعه کرد.
در بخشی از مقدمه کتاب، درباره ضرورت تالیف این اثر بیان شده که پرسش مهم تاریخی همواره این بوده است که دانشگاه برای برآوردن کدام نیاز جامعه و کشور تاسیس شده است و در کدام سوی کیفی و کمی باید توسعه یابد؟ این پرسش وقتی نسبت میان تاسیس دانشگاه تهران و تجدد مورد نظر پهلوی اول روشنتر شد، در حوزههای سیاست و توسعه برجستهتر شد: نقشها و کارکردهای دانشگاههایی از این دست چیست و در فرایند توسعه آنها چه فرصتها و تهدیدهایی برای نظام آموزش عالی، نظام سیاسی، نظام فرهنگی و نظام اجتماعی ایران به وجود میآید؟
در آخرین دهه حاکمیت رژیم پهلوی که افزایش درآمد نفت به رؤیای «رشد شتابان» در کشور دامن زده بود، اندیشه دانشگاه و مسئله آموزش عالی بیش از گذشته به متن مطالعات توسعهای راه یافت. هم در درون بخش آموزش عالی و هم در بیرون آن شخصیتها و نهادها و دستگاههای مختلف موظف به مطالعه درباره گذشته، حال و آینده نهاد دانشگاه و نسبت آن با سایر عوامل و مؤلفههای توسعه شدند.
در میان مطالعات این دوره نقش و سهم «پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران» و مؤسس آن دکتر مجید تهرانیان ممتاز و برجسته است.
پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران در سال 1353 برای آیندهنگری درباره نقش ارتباطات در توسعه ملی و ساخت و نقش رادیو و تلویزیون ملی ایران تأسیس شد. این پژوهشکده بهعنوان نهادی مستقل در عین پیوند با سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و سازمان برنامهوبودجه پژوهش در چهار حوزه «توسعه و فرهنگ»، «سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی و ارتباطی»، «دگرگونیهای اجتماعی و رفتاری» و «مسائل ارتباطات در روابط بینالمللی» را مدنظر قرار داد و مطالعات و طرحهای بنیادین و کاربردی مهمی را در زمینه توسعه ملی به انجام رسانید.
عمده پژوهشها متمرکز بر نقش و کاربرد ارتباطات بهصورت عام و رسانهها بهطور خاص در توسعه بود و در آن میان به نهاد دانشگاه و تحولات آن نیز از منظر توسعه پرداخته شد، سهم و نقش دکتر مجید تهرانیان در این دسته از مطالعات و تحقیقات کمنظیر و پرتاثیر است، زیرا او به سبب دانش، دغدغه و تجربه میان رشتهای که داشت، هر نهاد و رفتاری را در متن فرهنگی و تاریخی آن میدید.
دکتر مجید تهرانیان که در دانشگاه هاروارد اقتصاد سیاسی آموخت، در ایران به حوزه ارتباطات و توسعه وارد شد و از سرآمدان نظری این حوزه در جهان نیز شد. تهرانیان از آغاز تا فرجام مطالعاتش در ایران و جهان بهرغم نوآوریهای فراوان دارای ثبات اندیشه در کاربست مفهومی همهجانبه و غیرمادی از توسعه است و برپایه مفهومی نو و غیرکلیشهای در توسعه ملی نقش واقعی و مؤثر ارتباطات را در فرایندهای آن پی گرفته است. تهرانیان در ساماندهی مطالعات توسعه و ارتباطات در «پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران» کار را از مطالعه «نقش رسانهها در پشتیبانی توسعه ملی ایران» آغاز کرد و با نقد جامعه جدید صنعتی کوشید تا مفهوم توسعه را در درون فرهنگهای سنتی بجوید. نگاه او به نهاد دانشگاه هم از درون همین رویکرد برمیآید.
از نظر او پیشبرد جریان توسعه طبیعتاً مستلزم افزایش ظرفیت تولیدی است ولی این شرط لازم است و کافی نیست. در نهایت امر شکل استفاده از این ظرفیت تولیدی است که میتواند سطح و محتوای پیشرفت را در جامعه تعیین کند و این شکل، تابعی از ظرفیتهای معنوی و نظام ارزشی هر جامعه است. بهاینترتیب او نتیجه گرفت که «آن راهبرد توسعهای که اولویت را به گسترش ظرفیتهای انسان و نهادهای اجتماعی بدهد، از راهبردی که پیشینگی را به توسعه ظرفیتهای تولیدی میبخشید مؤثرتر و انسانیتر عمل میکند.» تهرانیان با این پیشفرضها کوشید که «واژه توسعه ملی را در خارج از چهارچوب مفاهیم مادیگرایانه وارداتی تعریف کند» و آن را مفهومی بداند که «به بالا رفتن ظرفیتهای مادی و معنوی نظام ملی و رسیدن به سطوحی جدی از پیچیدگی، نظم و نوآوری منجر میشود.»
تهرانیان در آخرین آثار نظری خود هم از همین نگاه توسعه فاصله نگرفت و بیش از دو دهه بعدازآن تحقیقات نخست، باز ارتباطات و توسعه را در همان حال و هوای قدیم تعریف کرد.
نخستین طرحی که از سوی تهرانیان تحت عنوان «بررسی مسائل و نیازهای کودکان و نوجوانان» برای سازمان برنامه انجامگرفته، «ملاحظاتی در پیرامون جنبههای فرهنگی و اجتماعی فرارمغزها» است. این طرح که در دیماه 1350 در سطح محدود منتشر شد، در پی مطالعه مسئله فرار مغزهاست که در آن ایام به یکی از مسائل بنیادین آموزش و آموزش عالی ایران بدل شده بود. این متن بهعنوان فصل یکم اثر پیشرو عیناً آمده است.
طرح دوم در قالب همکاری مشترک پژوهشکده و دانشگاه بوعلی سینای همدان موضوع تحقیق تهرانیان پیرامون «اندیشه دانشگاه» با عنوان «کندوکاوی در مسائل آموزش عالی ایران» است. این تحقیق برای شناخت و معرفی صورتبندی متفاوتی از دانشگاه در ایران است که از سرمشقهای متعارف آمریکایی فاصله گرفته و به سرمشقهای فرانسوی نزدیک شده است. هدف این طرح تهیه متنی برای آموزش دانشجویان در «دوره مشترک پایه در علوم اجتماعی» بوده است، که اکنون همان متن پیشنهادی فصل دوم این کتاب را به خود اختصاص داده است.
فصل سوم کتاب «نقش دانشگاه در توسعه ملی» است که در قالب همان همکاری مشترک به مطالعه ابعاد توسعهای دانشگاه میپردازد و نهایتاً توسط مرحوم یحیی فیوضات در سال 1356 تدوین و در سطح محدود منتشر شده است.
فصل چهارم کتاب با عنوان «ارتباطات، فرهنگ و بحران دانشگاه» برگرفته از آخرین تحقیقات پژوهشکده و رهیافتهای تهرانیان در حوزه آموزش عالی ایران تا سال 1357 است. این فصل خود سه موضوع مستقل را دربردارد که هریک به مناسبتی درباره «رسانه و توسعه آموزشی»، «تحولات فرهنگی ایران و آینده» و «بحران دانشگاه» به انجام رسیده است و خانیکی آنها را در یک قاب قرار داده است.
گفتنی است که طراحی و تأسیس «دانشگاه بوعلی سینا» در همدان بهعنوان دانشگاهی برگرفته از الگوی فرانسوی تعلیم وتربیت و درعینحال سازگار با فرهنگ ایرانی از سوی اکبر اعتماد رئیس وقت «مؤسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی» در اواخر دهه چهل انجام گرفت، که با مدیریت خود او و همکاری صاحبنظران برجستهای چون عباس بازرگان از اوایل دهه پنجاه به مرحله اجرا درآمد.
اساس این الگوی جدید دانشگاهی، تأسیس نهادی علمی و مسئلهمحور در پیوند با توسعه ملی بود، به این سبب تحقق سه هدف در آن دنبال میشد: نخست آنکه بهصورت جدی و عملی به مقوله توسعه بپردازد، دوم آنکه میانرشتهای باشد و سوم اینکه کار آموزش را با شناخت جامعه محلی از درون آغاز کند. پای پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران و دکتر تهرانیان از همینجا به طرح تأسیس و توسعه دانشگاه بوعلی سینا باز شد و او «طرح توسعه و تولید یک دوره مشترک پایه در علوم اجتماعی» را در شهریورماه 1354 برای این دانشگاه تهیه کرد. پیشنویس این طرح که همراه آثار دیگر از سوی دکتر تهرانیان در سال 1357 در اختیار نگارنده قرار گرفت بهعنوان پیوست در آخر این کتاب آمده است.
کتاب پیشرو تنها گردآوری چند مطالعه پراکنده پیرامون دانشگاه نیست، طرح انتخابی منظومههای به هم پیوستهای از یک اندیشه توسعهای است. مجید تهرانیان در متن دانستهها و تجربههای توسعهای خود برای دستیابی به الگویی ایرانی در پیشرفت، نهاد دانشگاه و نسبت آموزش عالی را با سرمایه انسانی ازجمله استعدادهای کشور موضوع مطالعه خود قرار داد و به بازاندیشی در این مسئله سخت باور داشت.
این کتاب بازیابی و بازخوانی دیدگاهی متفاوت درباره دانشگاه و توسعه ملی است که میتوان به اعتبار آن درستیها و نادرستیهای کارکرد دانشگاه را از منظر توسعه ملی و زمینههای مساعد و نامساعد و پیآمدهای گریزپذیر و گریزناپذیر رشد آن مطالعه کرد.
خانیکی در بخشی از مقدمه این اثر یادآور میشود که نقطه کانونی مطالعات تهرانیان تامل درباب دوگانگیهایی است که جامعه در حال گذار ایران در زمینههای مختلف با آن روبروست. اینکه گذار جامعه ما در میانه سنت و مدرنیته با چه فرازها و فرودهایی روبرو بوده و هست و چه گسترهها و دامنههایی را دربرگرفته است و میگیرد، پرسشهایی است که در حوزه وسیع مطالعات توسعه و ارتباطات نمیتوان از آنها صرفنظر کرد.
کتاب «دانشگاه، ارتباطات و توسعه ملی در ایران» نوشته مجید تهرانیان به کوشش هادی خانیکی با شمارگان هزار نسخه در 286 صفحه به بهای 14 هزار تومان از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است.
نظر شما