علی حیدری برگزیده بخش نگاه مخاطبان جایزه هفت اقلیم و رمان شایسته تقدیر این جایزه میگوید: خوشحالیام از این بابت است که هم در جایزه ای مانند احمد محمود که حاصل برآیند نظرات بود و هم در جایزهای مانند هفت اقلیم توانستم جزو فهرست نهایی باشم. همچنین جایزه نگاه مخاطبان هم مرا بسیار دلگرم کرد.
مختصری درباره روند داستاننویسی خود از آغاز تا نقطه اوجش که همین «تپه خرگوش» است بگویید.
«تپه خرگوش» اولین رمان من است و قبل از آن سه مجموعه داستان کوتاه داشتم که تنها یکی از آنها یعنی «بوی قیر داغ» به چاپ رسید.
به دلیل همین بداقبالی در داستان کوتاه بود که وارد حوزه رمان شدید؟
خیر. هر موضوعی نوع نوشتن خود را دارد. برخی موضوعات را در قالب کوتاهتر میتوان نوشت و حق مطلب را ادا کرد. موضوع رمان «تپه خرگوش» به مجال بیشتری نیاز داشت و قالب رمان برایش مناسبتر بود. در ضمن به نظرم وارد شدن به یک قالب جدیدتر و وسیعتر یک زورآزمایی جذاب هم برای نویسنده به شمار میآید و میتواند خودش را محک بزند و ببیند که در یک کار بزرگتر چگونه عمل میکند.
چرا تاریخ معاصر را به عنوان بستر روایی رمانتان انتخاب کردید؟
من عاشق رمان تاریخی هستم و علاقهمند به تاریخ. البته چندین داستان کوتاه در این باره دارم که متاسفانه هیچکدام مجال چاپ پیدا نکردهاند و اگر آنها منتشر میشدند، موضوع رمان «تپه خرگوش» برای اولین بار از من به چشم نمیآمد و انقدر خلقالساعه و ناگهانی به نظر نمیرسید.
البته آنقدرها هم بد نشد و رمان «تپه خرگوش» به جای تمام داستانهایی که نوشتید و مجال چاپ پیدا نکرد، دیده شد. اینطور نیست؟
راستش خیلی خوشحالم که این اتفاق افتاد. چون «تپه خرگوش» هم با ناملایماتی در چاپ روبهرو شد و سه سال در انتظار مجوز ماند.
خودتان این میزان استقبال را برای رمان پیشبینی میکردید و صادقانه بگویید فکر میکردید در اکثر جوایز امسال جز نامزدهای نهایی و نیمهنهایی باشد؟
از این بابت خرسندم. هنگام نوشتن این رمان با توجه به کارهای فارسی که خوانده بودم- و البته بسیاری از کارها را هم نخواندهام و قضاوتم روی آثاری است که خواندهام- احساس میکردم که فضای متفاوتتری دارد و انتظار موفقیت برایش داشتم اما نه تا این حد که بیشتر جایزهها به آن توجه کنند. به جز جوایز، نقدهایی که از دوستانم شنیدم هم برایم بسیار خوشحال کننده بود.
قبول دارید که در این آشفته بازاری که بسیاری از کتابهای خوب گم میشوند و دیده نمی شوند، جوایز ادبی به مدد «تپه خرگوش» آمدند و توانستند این کتاب را مطرح کنند؟
قطعا همینطور است. فکر میکنم جوایز ادبی هم کمک موثری به دیده شدن کتاب میکنند. البته گفتن چند نکته هم این میان ضروری است. کتاب من در نمایشگاه کتاب سال قبل وارد بازار کتاب شد و جوایز ادبی تقریبا از یک سال بعد یعنی در نیمه اول امسال به این رمان پرداختند. رمان من قبل از اینکه جوایز ادبی به آن توجه کنند، توسط اهالی ادبیات به خوبی خوانده و دیده شد. بسیار هم جای خوشحالی است که جوایز هم به آن توجه کردند اما قبل از آن هم از نویسندگان و منتقدان بازخوردهای مثبتی گرفته بودم. البته فکر میكنم شاید این بازخوردها و نقدهای مثبت در نهایت روی دیده شدن در جوایز هم اثر داشت چون تا آنجایی که شنیدهام برخی جوایز در ابتدا یک برآیند کلی می گیرند و آثار به دست آمده از آن نتایج را داوری می کنند مانند جایزه احمد محمود که یک نظرخواهی از پنجاه نفر انجام شد و برآیند این آراء مورد داوری قرار گرفتند. در برخی از جوایز هم تمام آثار خوانده میشوند. خوشحالیام از این بابت است که هم در جایزه ای مانند احمد محمود که حاصل برآیند نظرات بود و هم در جایزهای مانند هفت اقلیم توانستم جزو فهرست نهایی باشم. همچنین جایزه نگاه مخاطبان هم مرا بسیار دلگرم کرد.
اتفاقا سوال بعدیام درباره همین مساله است. به جز نگاه و نظر اهالی ادبیات تا چه حد نظر مخاطبان و خوانده شدن توسط جامعه بیرونی و غیر ادبی برایتان مهم و ارزشمند است؟
آمار تعداد رایدهندگان به رمانم در جایزه هفت اقلیم اعلام شد، بسیار خوشحال کننده است و از اینکه توانستم نگاه مخاطبان را نیز جلب کنم، خرسندم.
این استقبال روی فروش کتاب چه تاثیری داشت؟
شاید بعد از این اثرش را بگذارد. من هنوز کتابم به چاپ دوم نرسیده و نمیتوانم قاطعانه اعلام کنم که روی فروش تاثیر داشته و در این زمینه هم آنچنان پیگیر نیستم. نمیدانم شاید این موضوع به پخش کتاب و ناشر هم برمیگردد.
فضای مجازی هم به بستر مناسبی برای تبلیغ کتاب مبدل شده است و بسیاری از نویسندگان از پتانسیل این فضا برای تبلیغ کارشان استفاده میکنند. شما چه بازخوردهایی از این فضا گرفتهاید و اینکه خودتان هم برای معرفی رمانتان فعالیتی داشتهاید؟
معرفی کتابم را به کرات در کانالهای تلگرامی و پستهای اینستاگرامی دیدهام. اول لازم است این مساله را بازگو کنم که من تبلیغ کتاب را کاری ناپسند و دور از شأن نویسنده نمیبینم و به هر حال نویسنده دوست دارد که کارش توسط مخاطبین خوانده شود. اما خودم آدم مناسبی برای این کار نیستم و به حال دوستانی که میتوانند کارشان را به مخاطب معرفی کنند،غبطه میخورم. من حتا برای رمان «تپه خرگوش» رونمایی هم نگرفتم و بیشتر وقتم را صرف نوشتن میکنم.
یعنی کاملا با جریان رونمایی گرفتن و اینطور مراسم مخالفید؟
خیر. برای مجموعه داستان اولم یعنی «بوی قیر داغ» رونمایی گرفتم. البته این جلسه به نوعی جلسه نقد هم بود و بیشتر درباره خودِ کتاب صحبت شد تا نویسنده و حرف هایی که در رونماییها مرسوم است. در این جلسه خانم انصاری و کیهان بهمنی و مجتبی گلستانی در مورد ویژگی داستانها صحبت کردند. البته در سال 91 رونمایی به این شکل زیاد باب نبود. برای رمان «تپه خرگوش» ناشرهم به من پیشنهاد رونمایی داد. اما من فضا را برای رونمایی مناسب ندیدم و ترجیح دادم که کتابم رونمایی نداشته باشد.
پیگیر آثار ایرانی هستید؟ تا چه حد جریان ادبی معاصر را دنبال میکنید؟
اسم خاصی را نمیتوانم ببرم اما کتابهایی که به چشم می آید و درموردش صحبت میشود را سعی میکنم حتما بخوانم تا نبض داستاننویسی معاصر در دستم باشد. اما با حجم کاری که دارم، با توجه به اینکه در فیلمنامهنویسی هم فعال هستم باید اقرار کنم که بسیاری از کارها هم از زیر دستم در میرود.
رمان یا مجموعه داستان جدیدی در دست نوشتن ندارید؟
یک رمان را به تازگی به ناشر تحویل دادهام که کوتاهتر از «تپه خرگوش» است. این رمان چندان به فضای «تپه خرگوش» نزدیک نیست درست است که ریشههایش در تاریخ معاصر است اما نه به شکلی که رمان قبلی تاریخ معاصر را دنبال میکند. در حال حاضر هم بیش از یک سال است که روی موضوعی برای نوشتن تحقیق می کنم و در آستانه نوشتن رمانی تازه هستم.
نظر شما