پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۷
«خاطرات زنی که نصفه مرد» روای زنان تنهاست

الهامه کاغذچی درباره اثر تازه خود می‌گوید: چهارده داستان این مجموعه درباره زنانی است که باید بار یک زندگی سخت را بدون مرد و تک و تنها به دوش بکشند.

الهامه کاغذچی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره کتاب جدید خود گفت: کتابی که به تازگی به نام «خاطرات زنی که نصفه مرد» از من منتشرشده در واقع چاپ دوم کتابی است که قبلا به همین نام در نشر آموت منتشر شده بود. این کتاب بعد از رفع توقیف در نشر چلچله به تازگی منتشر شده است.

این داستان‌نویس درباره داستان‌های این مجموعه توضیح داد: در چاپ اول «خاطرات زنی که نصفه مرد» چهارده داستان وجود دارد. اما در ویراست جدید ده داستان دیگر نیز به آن اضافه کرده‌ام. این ده داستان جدیدند و در یک سال اخیر آن‌ها را نوشته‌ام. البته بسیاری از این داستان‌ها در این مدت در نشریات و مجلات گوناگون به چاپ رسیده‌اند.

کاغذچی درباره درون‌مایه مشترک این داستان‌ها توضیح داد: داستان‌های بخش اول به هم مربوطند و شخصیت شاهدی که یک دختربچه به نام «بیداری» است در تمام آن‌ها تکرار می‌‌شود. این چهارده داستان درباره زنانی است که باید بار یک زندگی سخت را بدون مرد و تک و تنها به دوش بکشند. اما در ده داستان بعدی درون مایه مشترکی وجود ندارد و هر کدام داستانی مستقل‌اند اما موضوع مشترک همه آن‌ها عشق است. البته باید این نکته را هم اضافه کنم که شخصیتی به نام لیلا در برخی از این داستان‌ها وجود دارد که شخصیتی واقعی است و بیشترین تاثیر را بر داستان نویسی و زندگی من گذارده است.



نویسنده «چهارشنبه دیوانه» درباره تفاوت آثارش با دیگر نویسندگان عنوان کرد: من خیلی تلاش می‌کنم تا داستان‌هایم در فضاهای آپارتمانی و کافی‌شاپ‌ها و کلا فضای بسته اتفاق نیفتد. به اقلیم خاصی اکتفا نمی‌کنم و سعی دارم تا از شمال و جنوب، فضاهای روستایی و ... روایت کنم. شخصیت‌های داستان‌های من افراد عادی اجتماع،‌ مردم روستا و بیشتر طبقه فرودست هستند و در روایت‌هایم بیشتر دغدغه شخصی خودم را در نظر می‌گیرم.

این داستان‌نویس درباره کار تازه‌ای که در دست نوشتن دارد گفت: پنج سالی است که در حال نوشتن یک رمان هستم و برای آن تحقیقات فراوانی انجام داده‌ام. نزدیک به سه سال به دورترین جزیره‌های جنوب سفر کرده‌ام و روایت های سینه‌به‌سینه‌ای را که در آن نقاط وجود دارد، جمع‌آوری کرده‌ام. یکی از این روایت‌ها درباره عروس آب است. عروس آب به دختری می‌گویند که باید در یک روستای قحطی زده به عقد آب درآورد تا آب و آبادانی به روستا بازگردد و آن دختر دیگر نمی‌تواند تا پایان عمر ازدواج کند. به نظرم این رمان به سبب این روایت‌ها می‌تواند منبع خوبی برای دانشجویان اهل تحقیق نیز باشد. رمان جدیدم یک رمان اقلیمی است و در جنوب اتفاق می‌افتد.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها