استیون هاوکینگ، دانشمند بریتانیایی دو روز پیش از دنیا رفت و در صدر عناوین مجلات معروف و همچنین صفحات شبکههای اجتماعی قرار گرفت اما دلیل این همه محبوبیت هاوکینگ در میان دانشگاهیان و مردم عادی چه بود؟
سال 1982 بود که استیون هاوکینگ تصمیم گرفت نتیجه سالها تحقیقاتش را در حوزه تئوری فیزیک در قالب کتاب بیاورد. خود هاوکینگ گفته بود: «در پی این بودم به دیگران نشان دهم تا کجا هستی را درک کردهایم» و بشر تا حدودی به درک کامل جهان هستی نزدیک شده است.
دوست نداشت کتابی بنویسد که فقط محققین و متخصصین آن را بفهمند. دوست داشت خوانندگان زیادی داشته باشد. در سال 2013 به «وال استریت ژورنال»گفته بود: «امیدوار بودم کتابی بنویسم که حتی در کتابفروشیهای فرودگاه نیز پرفروش شود.» اما مدیر برنامههایش او را ناامیدش کرده و گفته بود: « این کتاب تنها برای دانشگاهیان و دانشجویان جذاب است، اما کتاب پرفروشی نخواهد شد.»
«تاریخچه مختصر زمان» پس از انتشار در سال 1988 بارها تجدید چاپ شد و همه پیشبینیها را خراب کرد. نخستین چاپ کتاب در چند روز اول انتشار در آمریکا به اتمام رسید، 147 هفته در فهرست پرفروشهای «نیویورکتایمز» قرار گرفت و در رکوردی بیسابقه 237 هفته در فهرست پرفروشهای «ساندی تایمزِ» لندن قرار گرفت و به کتاب رکوردهای «گینس» نیز راه یافت. ده میلیون نسخه از کتاب به فروش رفت و به زبانهای مختلفی نیز ترجمه شد.
اما مشخص نیست چند نفر کتاب را خواندند و از نظر خود هاوکینگ اگر فکر کنیم همه کسانی که کتاب را خریدهاند با دقت خواندند خندهدار است. البته بحث مهمتر این است که آیا کسانی که کتاب را خواندند توانستند بفهمند نویسنده چه میگوید یا نه!
«تاریخچه مختصر زمان» هاوکینگ را به شخصیتی محبوب در جامعه تبدیل کرد. او که در محیط دانشگاهی شناختهشده بود این بار به شخصیتی اجتماعی و یکی از باهوشترین شخصیتهای علمی دنیا تبدیل شد.
اما چه چیز سبب شد که «تاریخچه مختصر زمان» برای مردم جذاب باشد و پرفروش شود؟ بیان دلایل این موضوع کمی دشوار است. بیشک دانستن درباره «سیاه چالههای» برای همه خوانندگان جذاب نیست اما بیان هاوکینگ در خلاصه کردن مفاهیم سخت در تئوری فیزیک موجب شد خوانندگانی که از نزدیک شدن به درسی مانند فیزیک هراس داشتند، آن را بخوانند و بهتر درکش کنند.
مجله «نیویورکتایمز» پس از انتشار «تاریخچه مختصر زمان» نوشت: «کتاب کوچک و جذابی که مفاهیم مربوط به هستی را با هر کسی که توانایی خواندن دارد به اشتراک میگذارد.» کمی بعد مجله «گاردین» نیز به تمجید از کتاب پرداخت و نوشت: «این کتاب اعتماد به نفس یک دانشمند با شهامتی مثالزدنی و البته شوخطبعی شگفتانگیز را با خواننده در میان میگذرد. کتابی موجز، سرگرمکننده و قابلدرک برای همه!»
کاربران در وبسایت «گودریدز» به «تاریخچه مختصر زمان» برای زبان ساده، شوخطبعی و به طور کلی سادگیاش نمره بالایی دادند و بسیاری نوشته بودند کتاب هاوکینگ به آنها این احساس را داد که هنوز برای یاد گرفتن وقت دارند؛ حتی یادگیری چیزهایی که فکر میکردند استعدادی در آن ندارند. یکی از کاربران نوشته بود: «شگفتانگیز نیست که آدم با خواندن کتاب هاوکینگ نسبت به قبل احساس میکند باهوشتر و در عین حال خنگتر است!»
البته کتاب مخالفینی نیز داشت. چارلز کارتامر از روزنامه «واشنگتنپست» پس از انتشار کتاب نوشته بود؛ دو بار کتاب را خوانده و با اینکه در دانشگاه هاروارد پزشکی خوانده، کتاب برایش قابلدرک نبوده است.
هاوکینگ در مقابل همه این نظرات سکوت کرد اما او و دوستانش معتقد بودند بسیاری این کتاب را خریدهاند تا در دید دیگران باهوش به نظر بیایند و هیچوقت زحمت خواندنش را به خود ندادهاند. او باور کرده بود که «تاریخچه مختصر زمان» تنها کتابی است که بیشتر از همه خریده شده اما کمتر از همه خوانده شده است.
هاوکینگ در طول حیاتش جوایز زیادی از جمله جایزه «آلبرت انیشتین»، جایزه «وُلف»، مدال «کوپلی» و مدال آزادی را از دست باراک اوباما دریافت کرد. شاید اگر کمی بیشتر زنده میماند در گام بعدی به جایزه نوبل هم میرسید. منجمین زیادی تأسف خود را از مرگ هاوکینگ اعلام کردند و ترزا می در بیانیهای نوشت: «شهامت، شوخطبعی و اراده این مرد در بهره گرفتن از سالهای عمرش منبع الهامی بزرگ است.»
«تاریخچه مختصر زمان» نویسندهاش را در جامعه غیردانشگاهی نیز معروف کرد اما راز ماندگاری او این نبود. مرم هاوکینگ را دوست داشتند زیرا او نماد انسانهایی بود که ثابت کرد جسم ناتوان و بیمار سدّی برای آزادی و توانایی ذهن انسان نیست.
هاوکینگ از دنیا رفت اما با زندگی پر از مشقتاش به دانشمندان، صاحبنظران و مردم عادی آموخت تلاش برای تغییر ذهن دیگران نشانه ضعف نیست و میتواند تاریخچه زمان را به طور مختصر دچار تغییر کند. میراثی که به اندازه یافتههای علمی هاوکینگ ارزشمند و ماندگار است.
نظرات