البته مخاطب كتاب «احمد فيلسوف» نوشته آلن بديو كه هيچ ربطي به احمد فرديد ندارد، فقط بيكارها نيستند. در زيرعنوان انگليسي آن قيد شده است كه «براي كودكان و هر كس ديگر» است، شبيه زير عنوان كتاب مشهور فردريش نيچه، «چنين گفت زرتشت: كتابي براي همهكس و هيچكس». فرحناز عطاريان مترجم آن را چنين ترجمه كرده است: «نمايشنامههاي كوتاه فلسفي براي جوانان، پيران و همه ديگر بيكاران». به طور تلويحي يعني همه بيكارند يا دقيقتر بگوييم، همه سر كارند و ولمعطل. نشر كرگدن هم كتاب را در مجموعه «همهسالان» دستهبندي كرده است: «كتابهايي كه همه كساني كه توان خواندن دارند، فارغ از سن و جنس و دانش و موقعيت، از جمله مخاطبان آنند».
احمد، «كارگر مهاجر و مشغول به كار در طرحهاي خانهسازي» نيز يكي از قهرمانهاي بديو است، لابد يكي از همان خيل عظيم بيكاراني كه در حاشيه شهرهاي شيك و پيشرفته اروپايي، در بيغولهها روزگار ميگذراند، در معرض انواع و اقسام اتهام است و هر كاري ميكند نميتواند برخوردهاي نژادپرستانه و تحقيرآميز شهروندان درجه يك را نبيند. او قهرمان چهارنمايشنامه بديو است: احمد زيرك، احمد فيلسوف، احمد عصباني ميشود و كدوتنبلها. البته بديو نمايشنامههاي ديگري نيز چون «تصادف در انطاكيه: تراژدي در سه پرده» نوشته است.
احمد فيلسوف الجزايريتباري باهوش و زيرك است كه با زبان و بيان مردم كوچه و بازار از بيان تندوتيزترين انتقادها به حماقتها و بلاهتهاي همه اقشار جامعه ابايي ندارد و برايش فرقي ندارد كه مخاطبش نژادپرستي احمق است به نام سبيلو يا نماينده مجلسي بورژوا به اسم مادام افاده يا روشنفكري لافزن و خودنما به نام ريواس يا كاميل دختر جوان ولگردي كه در طرحهاي خانهسازي مشغول است يا دختر سياهپوستي به اسم فندا. آنچه را حقيقت ميداند، بيپرده و صريح با ايشان در ميان ميگذارد و مثل سقراط، خرمگس آتن، از ريشخند عقايد جزمي، بدون دليل، بيمبنا و خودپسندانه نميترسد؛ يادآور اين سخن ژيل دلوز، فيلسوف همزبان و همعصر بديو كه گفته بود: «فلسفه تحقير حماقت است.»
موضوع نمايشنامههاي كوتاه و بعضا دو- سه صفحهاي «احمد فيلسوف»، مفاهيم انتزاعي فلسفي است: هيچ، زبان، مكان، زمان، علت و معلول، كثرت، تصادف، اخلاقيات، هدفمندي، طبيعت، تصميم، تكرار، تضاد و... اما بر خلاف اين عناوين مجرد و زمخت، در متن خبري از جملهپردازيهاي پيچيده و انتزاعي رايج در فلسفه نيست. نمايشنامهها مجموعهاي از گفتوگوهاي روزمره و عادي است، درباره مسائل جاري. مضامين فلسفي لابلاي آنها و با گوشه و كنايه بيان ميشود، با لحني شوخ و شنگ و گاه گزنده. احتمالا براي كمسن و سالترها تماشاي اجراي آنها جذابتر است.
خواننده سن و سالدارتر اما اصلا لازم نيست نگران باشد كه با فلسفه آشنا نيست. هدف بديو در اين نمايشنامهها آموزش فلسفه با چهره عبوس و سختگير يك معلم بداخلاق نيست. در فصل خواندني و جذاب «فلسفه» كه اتفاقا كلاس درسي است با موضوع «فلسفه چيست؟» احمد شاگردانش، سيبيلو، مادام افاده، فندا و ريواس را توبيخ ميكند، زيرا معتقد است كه در آنها لذت و نشاط كافي در كار نبود و به آنها ميگويد: «در انديشيدن نشاطي هست، شادياي و لذتي.»
به نقل از روزنامه اعتماد
نظر شما