پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۱
احمدك فيلسوف و مادام افاده

خوانندگان فارسي‌زبان و به خصوص علاقه‌مندان به انديشه‌هاي سياسي چپ‌گرا و انتقادي اروپايي، با فعاليت‌هاي سياسي آلن بديو، فيلسوف معاصر فرانسوي و استاد افتخاري بازنشسته دراكول نرمال سوپريور پاريس آشنايي دارند و احتمالا نوشته‌هايش درباره تئاتر و نمايش را نيز مي‌شناسند.

خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)_محسن آزموده:كتابي براي بيكاران در جامعه ما احتمالا مخاطبان زيادي خواهد داشت، به شرط آنكه اين قشر وسيع و هر روز رو به افزايش، دل و دماغي براي كتاب خواندن داشته باشند و از آن مهم‌تر اينكه در اين وانفساي بيكاري آهي در بساط‌شان باشد تا با آن كتاب بخرند.

البته مخاطب كتاب «احمد فيلسوف» نوشته آلن بديو كه هيچ ربطي به احمد فرديد ندارد، فقط بيكارها نيستند. در زيرعنوان انگليسي آن قيد شده است كه «براي كودكان و هر كس ديگر» است، شبيه زير عنوان كتاب مشهور فردريش نيچه، «چنين گفت زرتشت: كتابي براي همه‌كس و هيچ‌كس». فرحناز عطاريان مترجم آن را چنين ترجمه كرده است: «نمايشنامه‌هاي كوتاه فلسفي براي جوانان، پيران و همه ديگر بيكاران». به طور تلويحي يعني همه بيكارند يا دقيق‌تر بگوييم، همه سر كارند و ول‌معطل. نشر كرگدن هم كتاب را در مجموعه «همه‎‌سالان» دسته‌بندي كرده است: «كتاب‌هايي كه همه كساني كه توان خواندن دارند، فارغ از سن و جنس و دانش و موقعيت، از جمله مخاطبان آنند».
 
خوانندگان فارسي‌زبان و به خصوص علاقه‌مندان به انديشه‌هاي سياسي چپ‌گرا و انتقادي اروپايي، با فعاليت‌هاي سياسي آلن بديو، فيلسوف معاصر فرانسوي و استاد افتخاري بازنشسته دراكول نرمال سوپريور پاريس آشنايي دارند و احتمالا نوشته‌هايش درباره تئاتر و نمايش را نيز مي‌شناسند. بديو همچنين ذوق و استعدادي در نمايشنامه‌نويسي دارد. او به سنت استخوان‌دار و سترگ نمايشنامه‌نويسي فرانسه نزد بزرگاني چون مولير و ولتر، كوشيده با خلق شخصيت‌هايي طناز و زنده، انديشه‌هاي فلسفي و انتقادهاي سياسي و اجتماعي خودش را براي مخاطباني وسيع‌تر از خوانندگان آثار فلسفي‌اش به رشته تحرير بكشد. نمايشنامه‌هايي كمدي، كه «با اتخاذ منظر خشن، طعنه‌آميز و انتقادي مردمان سركوب‌شده و فقير، جهان ثروتمندان و قدرتمندان را به نمايش مي‌گذارد». مشابه نمايش‌هاي تخته‌حوضي يا روي‌‌حوضي ايراني كه در بيشتر آنها، جهان شسته رفته و مجلل قدرتمندان و آدم‌هاي پولدار و «اربابان»، توسط نوكري به نام «مبارك» به سخره كشيده مي‌شد و روزني بود براي بيان انتقادها به نظم مستقر.

احمد، «كارگر مهاجر و مشغول به كار در طرح‌هاي خانه‌سازي» نيز يكي از قهرمان‌هاي بديو است، لابد يكي از همان خيل عظيم بيكاراني كه در حاشيه شهرهاي شيك و پيشرفته اروپايي، در بيغوله‌ها روزگار مي‌گذراند، در معرض انواع و اقسام اتهام است و هر كاري مي‌كند نمي‌تواند برخوردهاي نژادپرستانه و تحقيرآميز شهروندان درجه يك را نبيند. او قهرمان چهارنمايشنامه بديو است: احمد زيرك، احمد فيلسوف، احمد عصباني مي‌شود و كدوتنبل‌ها. البته بديو نمايشنامه‌هاي ديگري نيز چون «تصادف در انطاكيه: تراژدي در سه پرده» نوشته است.

احمد فيلسوف الجزايري‌تباري باهوش و زيرك است كه با زبان و بيان مردم كوچه و بازار از بيان تندوتيزترين انتقادها به حماقت‌ها و بلاهت‌هاي همه اقشار جامعه ابايي ندارد و برايش فرقي ندارد كه مخاطبش نژادپرستي احمق است به نام سبيلو يا نماينده مجلسي بورژوا به اسم مادام افاده يا روشنفكري لاف‌زن و خودنما به نام ريواس يا كاميل دختر جوان ولگردي كه در طرح‌هاي خانه‌سازي مشغول است يا دختر سياه‌پوستي به اسم فندا. آنچه را حقيقت‌ مي‌داند، بي‌پرده و صريح با ايشان در ميان مي‌گذارد و مثل سقراط، خرمگس آتن، از ريشخند عقايد جزمي، بدون دليل، بي‌مبنا و خودپسندانه نمي‎ترسد؛ يادآور اين سخن ژيل دلوز، فيلسوف همزبان و هم‌عصر بديو كه گفته بود: «فلسفه تحقير حماقت است.»

موضوع نمايشنامه‌هاي كوتاه و بعضا دو- سه صفحه‎اي «احمد فيلسوف»، مفاهيم انتزاعي فلسفي است: هيچ، زبان، مكان، زمان، علت و معلول، كثرت، تصادف، اخلاقيات، هدفمندي، طبيعت، تصميم، تكرار، تضاد و... اما بر خلاف اين عناوين مجرد و زمخت، در متن خبري از جمله‌‎پردازي‌هاي پيچيده و انتزاعي رايج در فلسفه نيست. نمايشنامه‌ها مجموعه‌اي از گفت‌وگوهاي روزمره و عادي است، درباره مسائل جاري. مضامين فلسفي لابلاي آنها و با گوشه و كنايه بيان مي‌شود، با لحني شوخ و شنگ و گاه گزنده. احتمالا براي كم‌سن و سال‌ترها تماشاي اجراي آنها جذاب‌تر است.

خواننده سن و سال‌دارتر اما اصلا لازم نيست نگران باشد كه با فلسفه آشنا نيست. هدف بديو در اين نمايشنامه‌ها آموزش فلسفه با چهره‎ عبوس و سختگير يك معلم بداخلاق نيست. در فصل خواندني و جذاب «فلسفه» كه اتفاقا كلاس‌ درسي است با موضوع «فلسفه چيست؟» احمد شاگردانش، سيبيلو، مادام افاده، فندا و ريواس را توبيخ مي‌كند، زيرا معتقد است كه در آنها لذت و نشاط كافي در كار نبود و به آنها مي‌گويد: «در انديشيدن نشاطي هست، شادي‌اي و لذتي.»
به نقل از روزنامه اعتماد

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها