محمد حسینی مقدم، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی معتقد است باید ارادهای بر شکلگیری گفتمان آیندهپژوهی در ایران بهوجود بیاید چراکه رشته آیندهپژوهی از این جهت مزیت رقابتی دارد که دانش معطوف به اقدام است.
محمد حسینی مقدم، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از جمله کسانی است که در این حوزه فعال است و صاحب تالیفاتی در این باره است. درباره ماهیت رشته آیندهپژوهی و تولیدات و منابع علمی آن گفتوگویی با وی داشتیم که در ادامه میخوانید.
در ابتدا چشماندازی از رشته آیندهگری و تولیدات علمی آن ارائه کنید؟
این رشته در ایران نوپاست ولی در جهان نوپا نیست و به همان میزان که نوپا نیست آثاری که در جهان منتشر شده وسیع و گسترده است ولی یکی از بهرهمندیهای حوزه ما آثاری است که در فرانسه، انگلیس و... منتشر شده است اما در داخل کشور هنوز هم آدمهای نواندیش و مفاخری بودند که در این حوزه کار کردند. بعد از انقلاب اسلامی مجید تهرانیان پروژه سروش را تعریف میکند و میکوشد با تکنیک دلفی اولویتهای توسعه ایران را رصد کند. او این مطالعات پیمایشی را به صورت مستمر انجام میدهد و در سازمانهای مختلف این اقدام را پیاده میکند.
کتاب «صدایی که هرگز شنیده نشد» پژواک آن زحمتی بوده که ایشان کشیده است و نشان میدهد این رویکرد در جامعه علمی ما ریشه دارد با این وجود اجتماع علمی آیندهنگری نداریم در حالی که باید بتوانید این حوزه را براساس اقتضائات و نیازهای خودتان توسعه بدهید. افرادی مانند دکتر پورعزت در این حوزه رویکردهای خاصی از موعودگرایی و محدویت را مطرح میکنند که تلاش دارد بومیگرایی در این حوزه صورت بگیرد اما آثار تخصصی در رشته آیندهنگری با توجه به تنوع موضوعات کم و کمرنگ است و من امیدوارم که پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در یک برنامهریزی چندین ساله در حوزه آموزش عالی و سیاستپژوهی آموزش عالی کتابهایی را با رویکرد آیندهنگری منتشر کند البته در همین راستا کتاب «دانشگاه ایرانی در سپهر بینالمللی» بهزودی چاپ میشود که با تمرکز روی موضوع خاص و تخصصگرایی در حوزه آیندهپژوهی چگونگی شکلگیری آینده آموزش عالی را بررسی کرده است.
رشته آیندهپژوهی میانرشتهای محسوب میشود. اصولا این رشته بین کدام رشتهها در جریان است؟
در ایران تلقی که صورت گرفته این است که رشته آیندهنگری حوزهای از مطالعات اجتماعی، مطالعات فنی و مهندسی و حوزه هنر است به همین دلیل در ایران برخلاف خارج از کشور افرادی که در این حوزه پذیرفته میشوند دارای زمینههای علمی متفاوتی هستند و در این رشته میتوانیم تکثری از حوزههای تخصصی را ببینید. بین رشتهای بودن آیندهنگری به این معنی نیست که فیزیک و شیمی بخوانید بلکه به معنای این است که عواملی که به آینده شکل میدهند در حوزههای متفاوتی ایجاد شدند و بهطور مثال وقتی از آینده پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی سخن میگوییم بدین معنی است که عوامل شکلدهنده آن در حوزههای مختلف را بررسی میکنیم. بهعبارت دیگر در این باره میتوان سئوالاتی را از این قبیل مطرح کرد که آینده سیاستگذاری وزارت علوم چیست و اساسا پرداختن به موضوعات دیگر چه تاثیری در روند کار پژوهشکده دارد؟
اگر سیاست وزارت علوم تغییر کند ممکن است پژوهشکده حذف شود یا خیر؟ از سوی دیگر خبرگی علمی اعضای پژوهشکده میتواند بهعنوان یکی دیگر از عوامل شکلگیری آینده این نهاد بررسی شود. بدین معنی که اعضای هیأت علمی بهعنوان کنشگران اصلی میتوانند روی آینده پژوهشکده تاثیر داشته باشند. سئوال دیگر در این حوزه این است که حوزههای کاری و اهداف پژوهشکده چیست و براین اساس آیا موازیکاری صورت گرفته یا اینکه یک حوزه منحصربهفرد کاری به وجود آمده است؟ همچنین سئوال بعدی میتواند این باشد که اثربخشی پژوهشکده کجاست؟
پژوهشکده در تمام حوزهها میخواهد حرف بزند یا اینکه روی سیاستپژوهی و آموزش عالی و علم و فناوری متمرکز شود؟ افق و سطح تحلیل این سازمان کجاست؟ ممکن است پژوهشکده بگوید ما فقط در سطح وزارت علوم پاسخگو هستیم یا اینکه به وزارتخانههای دیگری چون بهداشت و امور خارجه هم میتوانیم پاسخ دهیم. البته من معتقدم در این حوزه نیاز بینالمللی هم جواب داده است بدین معنی که تجربه ما در پژوهشکده میتواند برای کشورهای همسایه مانند پاکستان، افغانستان و تاجیکستان سودمند باشد و میتوان برای این کشورها مدلی برای توسعه آموزشی ارایه کرد.
پس در اینجا رویکردهای بینالمللی پژوهشکده مطرح است و با اتکا به این موضوع سیاستهای وزارت علوم میتواند تغییر کند. اگر پژوهشکده به استغنای مالی رسید و درآمد 5 میلیارد تومانی داشت و بهعبارتی شانه به وزارت علوم زد حتی در صورت حذف شدن هم میتواند با اتکای به توان شخصی خودش اداره شود؟ با مثالی که درباره آیندهنگری فعالیتهای پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی زدم میخواستم به این نتیجه برسم که تنوع در رشته آیندهپژوهی حاکم است و این به دلیل ماهیت میانرشتهای بودن آن است.
ارزیابی شما از آثار ترجمهای در رشته آیندهپژوهی چگونه است؟ به نظر میآید که آیندهپژوهی یک گرایش کارکردی و کاربردی است اما عمده ترجمهها در این حوزه با این ضعف روبهرو هستند که قابلیت بهکارگیری در جامعه را ندارند. نظر شما چیست؟
من در این باره معطوف به فعالیتهای پژوهشکده پاسخ میدهم چرا که ما در حوزه ملی اطلاعات کاملی در این باره نداریم اما میتوانم بگویم نگاه کاربردیمدار در حوزه علوم اجتماعی مسئله شده و طی سالهای اخیر پررنگتر نیز شده است. بهطور مثال بحران طلاق امروز در جامعه ما بیداد میکند اما عملا فعالان حوزه اجتماعی پاسخی درباره خوب با بد بودن این پدیده برای سیاستگذاران فرهنگی نداشته و نتوانسته آنها را مجاب کند که آیا پدیده طلاق خوب است یا بد؟ این موضوع درباره سایر حوزهها نیز صادق است. بههرحال اگر این موضوع را مطرح کنیم برخی میگویند ایدههای بسیاری دادند ولی کسی به آن توجهی نمیکند. تلاش باید این باشد که در این حوزه مانند کنش در برابر زلزله و بحرانهای طبیعی نیز یک عزم جدی شکل بگیرد آن وقت است که این اراده میتواند موجب بازشدن گفتمانی در این حوزه شده و دستگاههای سیاسی و اجرایی را وادار به عمل کند.
امروز اگر حوادث هوایی زیادی اتفاق افتاده وزیر نمیتواند نسبت به آن پاسخگو نباشد چراکه در غیر این صورت استیضاح میشود در حوزه آیندهنگری نیز باید این گفتمان ایجاد شود چرا که رشته آیندهپژوهی از این جهت مزیت رقابتی دارد که دانش معطوف به اقدام است و اینگونه نیست که مانند جامعهشناسی تنها من جامعهشناس به مطالعه دورکیم و مارکس بسنده کنم و از آن لذت ببرم بلکه دانش آیندهپژوهی باید به کنش و عمل منتهی شود هرچند که سطوح آن میتواند متفاوت باشد و از پژوهشکده آغاز شده و به وزارت علوم، جامعه علمی و حتی سطح ملی برسد. بههرحال تلاش ما باید در ترویج گفتمان آیندهپژوهی باشد تا از این طریق بتواند به ما کمک کند تا در مسئلهمداری جلو برویم.
ما در حوزههایی باید وارد پژوهشهای بنیادی شویم اما در کنار این مطالعات بنیادی باید مطالعات توسعهای و کاربردی هم افزایش پیدا کند اگر جامعه علمی رنگوبوی این مطالعات را ببیند آن وقت میتوان در این حوزه کنش داشت بهعبارت دیگر نباید اینگونه باشد که مانند یک ویترین شیک در یک پاساژ خریدار را وادار به خرید نکند. به عبارت دیگر در این حوزه مطالعات در ویترینش باید به گونهای باشد که خریدار داشته و ایجاد نیاز کند بهطور مثال باید ایران خودرو بیاید و بگوید که میخواهد باتوجه به اثربخشی پایین کارکنانش از دیدگاه مطالعات فرهنگی دلائل آن را بررسی کند یا اینکه شهرداری از ما این مطالبه را داشته باشد که در قالب پژوهشی بیان کنیم که چرا استادانش خوب کار نمیکنند.
خودتان در این حوزه چه کتابی را در دست انتشار دارید؟
من اکنون مشغول فعالیت در پروژههای سالجاری هستم بهطور مثال بررسی نظام آیندهنگری دانشگاههای منتخب ایران و جهان کاری است که روی آن متمرکز هستند این پروژه کاملا کاربردی است و میخواهد بداند که در دانشگاههای ایران و جهان چه نظام آیندهنگریای به کار برده میشود البته در صورت موافقت پژوهشکده نتایج آن هم کتاب خواهد شد.
چقدر ماحصل پژوهشها و کتابها در این حوزه باتوجه به اینکه نظام دانشگاهی در نهایت باید به کنش برسد میتواند تاثیرگذار باشد؟
من در این حوزه خوشبینم چون تنها پشت میز مطالعه نمیکنم و به دنبال این هستم که در دستگاههای اجرایی و جامعه علمی بازخوردها را بررسی کنم و براساس آن درکم را شکل دهم. اما در مجموع باید بگویم وقتی تقاضایی وجود داشته باشد آیندهنگری وارد میشود. اخیرا کتاب ترجمهای در حوزه آیندهپژوهی و آموزش عالی دیدم که صد صفحه محتوای بیربط درباره موضوع داشت این اثر نمیتواند قاعدتا تقاضایی ایجاد کند. متاسفانه آثاری که در این حوزه منتشر شده کلیگویی میکند و به همین دلیل نمیتواند تقاضایی را ایجاد کند. اگر در پژوهشی، پژوهشگر به مخاطب بگوید که باتوجه به تغییرات فناوری نیاز به خرید تبلت و رایانه دارد این احساس نیاز را در مخاطب ایجاد کرده است برهمین اساس فعالیت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی باید در ایجاد نیاز و قدم برداشتن در دل جامعه باشد کاری که اکنون صورت نگرفته است.
شاید به دلیل این است که علم در ایران پروای این را ندارد که به جامعه بپردازد؟
البته که علم در مراکز معتبر جهانی اینگونه نیست اما در ایران همهچیز ویترینی و نمایشگاهی است چون نظام توسعه علم و فناوری در ایران از بالا به پایین است و دولت به دانشگاهها برای استخدام کارمندان و ارایه پایاننامهها پول میدهد این نظام علمی وابسته به دولت خلاقیت و نوآوری را از بین برده و افراد خلاق نیز در این سازمان بهعنوان دیگری دیده میشوند و چنانچه بخواهند خلاق باشند از سوی جامعه علمی بازخواست میشوند.
نظر شما