جمعه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۹
باید کاری کنیم تا سنت نوشتن در جامعه به وجود بیاید

ابوتراب خسروی، در آستانه انتشار کتاب «در حاشیه داستان» می‌گوید: ما جامعه‌ای هستیم که کمتر می‌نویسیم و کمتر به نوشتن علاقه نشان می‌دهیم. باید کاری کنیم تا سنت نوشتن در جامعه به وجود بیاید و نسل‌ها از تجربیات نوشتن گذشتگانشان استفاده کنند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): بدیهی است که نحوه نگرش هر نویسنده‌ای با دیگری تفاوت دارد و اصولا همین تفاوت در نگاه و نگرش به زندگی است که باعث پدیدآمدن آثار مختلف می‌شود. در جهان ادبیات معمول است که برخی از نویسندگان بزرگ در خلال خلق آثار ادبی‌ خود به تالیف کتاب‌هایی با هدف تبیین نگرش و نمایاندن مواضع ادبی خود نیز می‌پردازند و به عبارتی مخاطب را به ماهیت نوشته‌های خود نزدیک می‌کنند. متاسفانه چنین چیزی میان نویسندگان ایرانی چندان معمول نبوده است و از نگرش و مواضع نویسندگانی چون صادق چوبک،‌ صادق هدایت، جلال آل احمد و ... اطلاع چندانی نداریم. قرار است به زودی کتابی با عنوان «در حاشیه داستان» نوشته ابوتراب خسروی منتشر شود که مشتمل بر مقالات این نویسنده درباره ادبیات و مواضع او در این حوزه است و به نوعی می‌توان گفت که در این متن‌ها با ادبیات گفت‌وگو‌کرده است.  با خواندن این کتاب و از خلال این نوشته‌ها می‌توان به درک درست‌تری از داستان‌های این نویسنده رسید.  با مولف این کتاب ابوتراب خسروی، نویسنده و مدرس داستان درباره ضرورت نوشتن و انتشار چنین کتاب‌هایی گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

مختصری درباره کتاب «درحاشیه داستان» توضیح دهید و بگویید که شامل چه مباحث و مقالاتی است؟
تعدادی مقاله در طول این چند سال که شامل سخنرانی‌هایم در محافل مختلف است را در این کتاب آورده‌ام. این مقالات دربرگیرنده مواضع من و نگاه من به ادبیات است. همچنین مسائل مختلفی که در داستان است؛ مانند شخصیت،‌ زاویه دید، مباحثی مانند مدرنیسم در ادبیات و مسائلی نظیر آن را در این کتاب به طور مجموعه‌ای منتشر کرده‌ام.

به عنوان نویسنده‌ای که یکی از دغدغه‌های اصلی تان ارتقا سطح ادبی نویسندگان جوان است،‌ ضرورت نوشتن چنین کتاب‌هایی را تا چه حد می‌دانید؟
ما باید فرهنگ داستان‌نویسی و فرهنگ ادبیات داستانی را به وجود بیاوریم. باید همیشه این نکته را مد نظر داشته باشیم که ما از نظر تئوریک خیلی فقیر هستیم. در این جامعه  و در این صد سال اخیر چندین داستان نویس آمده‌اند و رفته‌اند و جریان بالنده‌ایی ایجاد شده است.  من معتقدم به ویژه در  حوزه داستان کوتاه ما داستان‌های درخشانی در دوره ادبیات معاصر نوشته شده است. ما نیاز داریم که سازوکار این داستان‌ها  از نظر فنی درک و فهمیده شود. با انتشار این گونه کتاب‌ها مجموعه خزائنی ایجاد می‌شود برای نسل‌های  بعدی داستان نویس. آن‌ها نیاز دارند به اینکه داستان‌های خوب نسل نویسندگان قبل از خود را بخوانند تا هم از نظر مباحث تئوریک تسلط پیدا کنند و هم بتوانند این مباحث را حلاجی کنند و به کار ببرند. در نهایت این کتاب‌ها و آموزه‌ها می‌تواند منجر به این شود که  خودشان مواضعی داشته باشند وبنویسند. ما جامعه‌ای هستیم که کمتر می‌نویسیم و کمتر به نوشتن علاقه نشان می‌دهیم. باید کاری کنیم تا سنت نوشتن در جامعه به وجود بیاید و نسل‌ها از تجربیات نوشتن گذشتگانشان استفاده کنند و  از مواضع گذشتگان بهره گیرند.

قبلا هم در نشر ثالث کتابی به نام «حاشیه‌ای بر مبانی داستان» از شما درآمده بود آیا این کتاب ادامه همان است؟
بله. آن هم یک سری مقاله درباره داستاننویسی است. اما منظورم آن چیزی نیست که در کتاب‌های گرامر داستان نویسی گفته شده است. بیشتر آن مطالب یک سری مسائلی است که ترجمه شده یا  در صورت تالیفی بودن بیشتر به مسائلی مانند زاویه دید و شخصیت و باقی عناصر داستان پرداخته می‌شود. اما در این دو مجموعه که به نوعی مانند نامش در حاشیه داستان است،‌ موضع من نویسنده نسبت به عناصر و مباحث داستان است. من به این بحث‌های کلی به صورت جزئی‌تری نگاه کرده ‌ام و  به صورت دقیق‌تری سعی کرده‌ام که مواضعم را نسبت به مباحث  داستان نویسی به روشنی بگویم.

قبل از شما نویسندگانی بوده‌اند که مانند براهنی مواضع خود را در طلا مس آورده‌اند و همچنین جمال میر صادقی در کتاب‌هایی که در باب آموزش داستان نویسی نوشته است. نوشته شما تا چه اندازه به آن‌ها شبیه است؟
 براهنی در «طلا در مس» مواضع خود را  راجع به شعر گفته است. آقای میرصادقی هم چندین کتاب درباره مباحث داستان دارند که خیلی خوب هستند و مسلما نویسندگان جوان باید آن‌ها را مطالعه کنند. ولی به اعتقاد من نگرشی که هر نویسنده‌ای می‌تواند نسبت به  مباحث داستان‌نویسی داشته باشد هم مهم است و به چنان کتاب‌هایی هم نیاز داریم . من معتقدم  آن درک و تلقی که نویسندگان  از داستان دارند، باید طرح  و همچنین  مواضع نویسندگان در این گونه موارد  باید بحث بشود.



با این شیوه موافقید که نویسنده شیوه نوشتن خود را شرح بدهد چیزی مانند  برخی نوشته‌های میلان کوندار درباره نحوه نگرش خود مد نظراست  یا بیشتر با نوشتن کتابهای آموزشی موافقید تا اینکه نویسنده فلسفه نوشتن خود را شرح بدهد؟
اساسا نویسنده وقتی از  مباحث تئوریکی می نویسد‌ در واقع آنهال را تدوین می‌کند. یعنی نور می اندازد در سایه روشنی که وجود دارد تا مواضع داستان نویسی خودش را شرح بدهد. با این کاردر واقع خودش را شرح می‌دهد که ماحصل و کلیات  آنها می‌شود فرهنگ ادبیات داستانی که باید در فارسی به وجود بیاید. امیدوارم که نوشتن این کتاب ها باب بشود و امیداورام که این کتاب‌ها مورد نقدوبررسی قرار گیرند  و رویش بحث و نظر شود تا از حاصل این گفتگوها به نتایج مطلوبی برسیم.

مخاطبان این نوع کتابها بیشتر چه کسانی اند و برای چه قشری بیشتر می‌توانند مفید واقع شوند؟
علاقه مندان به ادبیات داستانی می‌توانند مخاطب این کتاب‌ها باشند و نوینسدگان جوان اگر می‌خواهند بهتر کار کنند و دقیق‌تر نگاه کنند می‌توانند این کتاب‌ها را بخوانند و از مواهب آن بهره جویند.

پس موافقید تا نویسندگانی چون شما تجربیات و اسلوبهای داستان‌نویسی خود را بنویسند تا بتوانیم در درازمدت گنجینه‌ای از عادات نوشتن، نحوه نگرش ومواضع نویسندگان مختلف داشته باشیم؟
من نمی‌توانم برای دیگر نویسنده‌ها تعیین تکلیف کنم. هر کسی روش و مشی دارد.من از جانب خودم اعلام موضع می‌کنم و  به عنوان یک نویسنده علاقه‌مندم که درباره ادبیات هم بنویسم. اعتقادم و امیدم این است که این کار و این مجموعه تالیفات اینچنینی شاید بتواند دردی از نسل بعد دوا کند. امیدوارم که موثر باشد....
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها