در ابتدای این نشست حسن حضرتی، سرپرست دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، به حاضران خیرمقدم گفت و سپس احمدرضاخضری، مشاور و مدیر کل حوزه ریاست و روابط عمومی دانشگاه تهران بیان کرد: همه میدانند که دانش جغرافیا، دانشی تاثیرگذار در دیگر علوم و بهویژه علومانسانی و حوزه تاریخ است. بسیاری از کسان شاید نسبت به این دانش، بیمهری و کملطفی کرده باشند، اما امروزه میدانیم که بدون محصولات جغرافیا، نمیتوان کار تاریخی درستی انجام داد. عباس سحاب، بنیانگذار موسسه سحاب، این رنج بزرگ را یکتنه به دوش کشید و به عمقبخشی دیگر دانشها کمک کرد. بنده با آثار این خاندان از دوران کودکی و جوانی آشنا بودم.
وی افزود: من به اقتضای رشته تحصیلی با اولین کتابی که از این موسسه آشنا شدم، به کتاب دستی (هند بوک) من تبدیل شد. شادروان، عباس سحاب با جغرافیا زیست و جهان خودش را با جغرافیا پربار کرد. او سلسلهای از تولیدات و محصولات گرانقدر جغرافیا را به علاقهمندان این رشته تقدیم کرد. سحاب نخستین کره جغرفیایی را در سال 1315 برای ایرانیان ساخت.
خضری توضیح داد: ابوالحسن مسعودی میگوید «مورخی که سرزمینها را ندیده باشد نمیتواند تاریخ را درک کند. اگر بخواهید بفهمید که در تاریخ چه اتفاقی افتاده بهترین کار این است که خودتان را در آن موقعیت تاریخی بگذارید» من به شما پیشنهاد میدهم، خودتان را به جای عباس سحاب بگذارید که سیهزار شهر و روستا را گام به گام گشت و صدها اطلس و نقشه را با مقیاسهای گوناگون تهیه کرد.
در ادامه محمدرضا سحاب، فرزند عباس سحاب و نسل سوم این خانواده که رئیس هیات مدیره موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی با ارایه پاورپوینتی از فعالیتهای این موسسه از دوره ابوالقاسم سحاب تاکنون به ایراد سخنرانی پرداخت.
وی با یاد دکتر گنجی و دکتر مومنی که از یاران پدرش بودند، گفت: امروز گرد هم آمدهایم تا هشتادمین سال کار موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب را گرامی داریم و همینطور یادنامه عباس سحاب را پس از یک سال و نیم کار رونمایی کنیم. البته کتاب دیگری هم درباره زندگی و کارهای او در دست داریم که در آینده نزدیک منتشر میشود و جلد سومی هم برای مجموعه مقالات درباره او در نظر گرفتهایم که منتشر خواهد شد.
محمدرضا سحاب تاکید کرد: پدرم در سیزدهسالگی یک نقشه فرانسه را ترمیم کرد و در 15 سالگی نخستین نقشه گردشگری تهران را به لاتین ترسیم کرد. این کار، خشت اول بنای موسسه کارتوگرافی و جغرافیای سحاب در سال 1315 میشود. بعدها او نقشه تهران به زبان فارسی، نخستین دوره نقشههای آموزشی برای مدارس، اولین نقشه رنگی کامل ایران و ... را ارائه داد و همینطور در تعداد زیادی از نمایشگاههای بینالمللی و داخلی جغرافیایی شرکت کرد که از آنجمله میتوان به نمایشگاه بینالمللی در دانشگاه تهران در سال 1341 اشاره کرد. بعد از مرحوم سحاب فعالیت این موسسه ادامه پیدا کرد و متوقف نشد.
در ادامه برنامه دکتر محمود جعفریدهقی، استاد دانشگاه تهران و رییس انجمن ایران شناسی، گزارشی از تشکیل رشته ایرانشناسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ارائه داد و گفت: ایران سرزمینی است با تاریخ و فرهنگی به گستره تاریخ و فرهنگ جهان که اندیشه و خرد ایرانشهری را بنا نهاد. دانشگاه جندیشاپور مرکز تعلیم سه دانش پزشکی، نجوم و فلسفه بود و عصر طلایی خرد و دانش در ایران اسلامی در آن دوره به اوج رسید و شاعران و دانشمندان گرانسنگی در این سرزمین ظهور کردند. امروزه دانش ایرانشناسی به جزئیترین از دقایق زندگی مردم این سامان میپردازد.
وی گفت: بهیاد داشته باشیم که ایرانشناسی باعث مشکلات جبرانناپذیری چون تفرقه میشود و ایرانشناسی باید در تمام مدارس و دانشکدهها دایر شود. بههمین خاطر هم این رشته با همت و پایمردی مدیران دانشگاه تهران شکل گرفت و به منظور جلوگیری از هدر رفتن نیروی این گروه از دانشجویان انجمن علمی ایرانشناسی در سال 1396 تاسیس شد. اما این پرسش مطرح میشود که ایرانشناس واقعی کیست؟ استاد عباس سحاب تمام همت خود را برای آشنایی با نقشههای جغرافیایی ایران مصروف داشت و این خانواده توانستند کهنترین نقشههای ایران را تدارک ببینند به نظر من این خانواده ایرانشناس واقعی هستند.
سپس محمدتقی رهنمایی، استاد جغرافیا در دانشگاه تهران، گفت: آشنایی من با سحاب و نقشههای این موسسه برای شخص من بسیار سرنوشتساز بود. اینکه عنوان این سخنرانی را گذاشتم «از مشی تا عشق» واقعیت مسئله است. سال 1315 دو سال از تاسیس رادیو تهران میگذشت و بیشتر از 5 سال پس از آن در سال 1320 کشور ما توسط متفقین اشغال شد. در همین سال یک بخش خصوصی در حوزه کارتوگرافی و جغرافیا در این موقعیت سیاسی و اقتصادی حساس شروع به کار میکند که از تمامی بحرانها میگذرد و سالها به فعالیتش ادامه میدهد. همین نکته نشان از مدیریت پرتوان، پرتحمل و پردرایت این خانواده است. کسانی که این کار را ادامه دادهاند دارای یک توانمندی برتر هستند و از سوی دیگر یک عشق و خواستن در درون اعضای این خانواده است.
وی گفت: موسسه سحاب گنجینهای در اختیار دارد که یک میراث بومی است از اطلسهای قدیمی و عکسهایی که عکاسان مختلف از جذابیتهای شهری تهران قدیم و ایران تهیه کردهاند به نوعی میتوان گفت اینها یک گنجینه در اختیار دارند که متولیان امور باید بنایی را برای نگهداری این گنجینه و نمایشگاه آن در اختیار این خانواده قرار دهند. موسسه سحاب در تمام کنگرههای جغرافیایی حضور فعالی داشته و از همکاری با موسساتی که در حوزه عکس ماهوارهای کار میکنند غافل نبوده و این نکته بیانگر این است که موسسه سحاب خودش را رقیب بخش دولتی نمیبیند بلکه مکمل آن میبیند.
رهنمایی در پایان سخنانش اشاره کرد: موسسه سحاب، فقط خودش را توسعه و پرورش نداده بلکه موسسه گیتاشناسی از حسننیت این موسسه بهوجود آمده است و این کشور آنقدر بزرگ است که دهها موسسه باید در این زمینه کار کنند و من برای همه دستاندرکاران نسل سوم و چهارم موسسه سحاب آرزوی موفقیت دارم.
در ادامه ابراهیم مقیمی، رئیس گروه جغرافیای دانشگاه تهران گفت: اینکه مرحوم سحاب و موسسه سحاب و این خانواده با نقشه شناخته میشود، یک بعد قضیه است و بعد دیگر، تامین منابع علمی دانشپژوهان در حوزه جغرافیا، تاریخ و ایرانشناسی است. این موسسه، موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی است و امیدوارم و بدون شک مطمئنم که همچنان باقی خواهد ماند، استمرار خواهد داشت و افتخار ایران خواهد بود.
وی افزود: نقشههای تاریخی بخشی از کارهای کارتوگرافی و جغرافیایی است و مسئولان باید واقف باشند که در مقابل این خانواده که از ثروتهای کشور هستند مسئولیت دارند و باید از آنها حمایت کرد.
مقیمی توضیح داد: نشانهشناسی، یک دانش و متدولوژی برای همه علوم است و در محیط طبیعی ما شاهد نشانههایی هستیم که ساختار محیط طبیعی را به هم میریزد و این ساختارشکنی در جنوب غرب آسیا و شمال شرق آفریقا بیشتر دیده میشود. این مناطق در بحث آب، خاک و پوششهای گیاهی حساسترین مناطق هستند. در عین حال درگیر خشنترین جنگهای قرن بیستم هم هستند و اگر ساختار طبیعی این منطقه در حال فروریزی است باید راهکارهایی برای مقابله با آن انتخاب شود. طبیعت و محیط طبیعی خودش را به صورت طبیعی بازسازی میکند و امیدواریم در آینده بتوانیم از این نشانهها برای بهبود طبیعت منطقه استفاده کنیم.
در ادامه عباس سعیدی، استاد جغرافیا دانشکده شهید بهشتی، گفت: سحاب بسترساز جغرافیای نوین در ایران است و نقشه مورد استفاده افراد مختلف با اهداف متفاوتی قرار میگیرد. اما مهمترین ابزار جغرافیا، نقشه است. نقشه ابزاری است برای نمایش واقعیتهای مکانی در مقیاس کوچک. هرچند فضا در نقشهها بهصورت مطلق و انتزاعی به نمایش درمیآید اما نوعی عرضه هنرمندانه واقعیت نیز هست.
این استاد دانشگاه ادامه داد: نقشههای اولیه ترسیم شده توسط استاد سحاب بهنوعی یک اثر هنری هم هستند. نقشه علاوه بر خصوصیت خود، بیانگر نوعی احساسات است. مردم معمولا نقشه را نتیجه نوعی محاسبه ریاضی میدانند و نمایانگر واقعیت و واقعیت محض. اما گاهی نقشهها، بازتابدهنده نوعی تفسیر از واقعیت و دربردارنده آمال سازندههای آنهاست. نمونه آن نقشهها نقشههایی است که توسط شیخنشین عرب تولید شده و تاکید دارند که خلیج فارس را خلیج عربی بنامند.
سعیدی گفت: عباس سحاب را افزون بر خدماتی که در ارائه و تولید نقشه ایران داشته است باید یک هنرمند و یک سیاستمدار ایرانی به شمار آورد.
در ادامه این جلسه داریوش بوربور، مدیر پژوهشکده و کتابخانه مطالعات ایرانشناسی، با اشاره به نمایشنامه جولیوس سزار، نوشته شکسپیر، گفت: 80 سال تاریخ موسسه سحاب، شواهد بدی از خودش به جا نگذاشته است. ما از کارهای سحاب بهطور عملی استفاده کردهایم و افتخار همکاری نزدیک با این موسسه را داشتهایم. اینکه چگونه یک موسسه خصوصی، غیردولتی و غیروابسته و ابتکاری توانسته 80 سال به فعالیت خودش ادامه دهد، در عین گرفتاریهایی که مملکت ما داشته است نشان از توانایی و قدرت این خانواده و موسسه دارد.
وی ادامه داد: نکته دیگر اینکه برخی از تشکیلات بخشنده نیستند و همه چیز را برای خود میخواهند. اما همکاری با این موسسه ما را به این نتیجه رساند که این موسسه فقط یک موسسه مالی و تجاری نیست و کارهای ارزندهای را بدون هیچ چشمداشت مالی ارائه میدهد. کما اینکه برای برخی از پروژههای ما نقشههای جالبی در اختیار ما قرار دادند و این کار فقط برای پیشبرد دانش بود و جنبه مالی نداشت.
در ادامه، نیکولوز ناخوستریشویلی، استاد ایرانشناسی دانشگاه ایلیا در تفلیس گفت: از اولین روز تاسیس دانشگاه ایرانشناسی در تفلیس ما با این موسسه آشنا شدیم و همکاری داشتهایم. موضوع نقشههای کهن خلیجفارس باعث همکاری بیشتر ما با این موسسه شد.
سپس پروفسور جرج سانیکیدزه، رییس موسسه خاورشناسی دانشگاه ایلیا تفلیس سخنان خودش را با زبان انگلیسی ایراد کرد.
در ادامه طهمورث ساجدی، استاد ایرانشناسی دانشگاه تهران، به ایراد سخنرانی درباره ایرانشناسی در فرانسه پرداخت و گفت: این دانش 247 سال عمر دارد و برای اولین بار در پاریس و بعد از مشاورههای زیاد با پارسیان هند تاسیس شد. مرحوم جمالزاده در مقالهای تحت عنوان «شناساننده ایران و اوستا» به این نکته اشاره کرده است. در این مرحله اروپاییها مجبور شدند خودشان را تنها صاحب تمدن معرفی نکنند و به باقی تمدنهای دنیا هم اشاره کنند .
ساجدی افزود: اعجازهای آموزش زبانهاش شرقی در این دوره، تحول بسیاری از کشیشهاست که منتها به همسلکهای خودشان چیزی نمیگویند اما از درون تغییر میکنند. در سال 1975، مدرسه ایرانشناسی با پیشنهاد سهکرسی زبان فارسی، ترکی، و عربی در فرانسه تاسیس میشود. تا نیمه دوم قرن نوزدهم فرانسه در ایرانشناسی سرآمد بود و پس از آن آلمان این موقعیت را به دست میآورد. در اواخر همان قرن توجه به عرفان ایرانی مطرح میشود که لوئی ماسنیون در این زمینه به تالیفاتی میپردازد و مطالعات فولکلوریک مطرح میشود که هنری ماسه چند جلد از کتابهای خودش را به آن اختصاص میدهد و بهخاطر آشنایی که با صادق هدایت داشته او را هم به کار در این زمینه فرا میخواند.
در ادامه جمشید کیانفر، پژوهشگر حوزه تاریخ، به ایراد سخنرانی درباره نقشههای تهران دوره قاجار پرداخت. کیانفر گفت: نقشههای جغرافیایی حتی در تصحیح متون هم به کار میآید و بدون نقشه امکان نداشت من بتوانم کتاب امپراطوری عثمانی را تصحیح کنم. نقشه همیشه برای من کارگشا بود و موسه سحاب ابزار کار را در اختیار ما قرار میداد.
وی توضیح داد: در مورد تهران حرف و حدیث زیاد است. خیلی از اخبار توصیف دقیقی از تهران در اختیار ما قرار نمیدهد. بیشترین اطلاع ما درباره تهران بعد از حمله مغول است که ری خراب میشود و عدهای از اهالی آن به تهران میآیند و عدهای هم به ورامین میروند و به این ترتیب این دو نقطه رونق مییابد.
بعد از این، شهر به عنوان پایتخت انتخاب میشود و از آن به بعد است که تهران توسعه پیدا میکند. اولین توسعه تهران در دوره ناصرالدین شاه است. ما نقشهای از پیریزی این شهر نداریم. قدیمترین نقشه متعلق به یک روسی است در اواخر دوره فتحعلیشاه و قبل از قتل گریبایدوف که البته بعدها چاپ شده است و این نقشه هم چندان دقیق نیست.
در انتهای مراسم از کتاب «هشتاد سال کارتوگرافی- یادنامه استاد سحاب» رونمایی و از نویسندگان مقالات هم تجلیل شد.
نظر شما