سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۸
فضای مجازی چهره واقعی خیلی از افراد را لو داده است

امید صباغ‌نو معتقد است که مخاطب شعر کم شده است و در این راستا می‌گوید: شاید مقصر خود شاعران باشند. بعضی وقت‌ها مخاطب به مولف نزدیک می‌شود و شناخت دنیای او باعث می‌شود تا مخاطب از او فاصله بگیرد. به نظر من فضای مجازی چهره واقعی خیلی از افراد را لو داده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شاید یکی از اتفاقات محسوس نمایشگاه کتاب تهران استقبال از غرفه‌های ادبی باشد که بدون شک بی‌رقیب‌ترین بخش نمایشگاه هستند؛ البته در بخش ادبی هم اختلاف محسوسی میان کتاب‌های داستان با شعر وجود دارد. از این رو گفت‌وگویی را با امید صباغ‌نو داشتیم؛ شاعری که تا به امروز 13 کتاب در حوزه ادبیات راهی بازار نشر کرده است.
 
به‌عنوان نخستین سوال به نظر شما دلیل استقبال خوب مخاطبان نمایشگاه کتاب از غرفه‌های ادبی چیست و چرا داستان مخاطب بیشتری نسبت به شعر دارد؟
بحث شعر با داستان متفاوت است؛ چراکه مخاطب در فضای مجازی شعرها را می‌خواند و فکر می‌کند که نیاز به تهیه کتاب ندارد، اما در داستان باید کتاب را تهیه کند، آن‌ را بخواند تا ببیند که آخر داستان به چه شکل تمام می‌شود. بنابراین ما شاهد آن هستیم که در حوزه شعر تنها کتاب شعر یک سری شاعر بنام به فروش می‌رسد.
 
پس وضعیت چندان مناسب نیست؟
نه که مناسب نباشد اما باید توجه کرد که فقط یک عده محدودی از شاعران هستند که به هر دلیلی مخاطب دارند؛ به عبارت ساده‌تر عده‌ای یا به دلیل همکاری با خوانندگان یا به دلیل شعرهای خوب‌شان مطرح هستند و دیده می‌شوند؛ اما اگر کلیت را بخواهیم ببینیم باید بگویم که حوزه شعر مخاطبش بسیار کم شده است و همین باعث شده تا ناشران حوزه شعر گریزی هم به داستان بزنند.
 
این اتفاق بد است یا خوب؟
من از این موضوع ایراد نمی‌گیرم؛ چراکه داستان هم از خانواده ادبیات است و فرقی ندارد که ناشر شعر چاپ کند یا داستان اما به شخصه بابت این اتفاق ناراحت هستم؛ زیرا در سال‌های گذشته نشر تخصصی شعر بسیار جواب می‌داد اما در سال‌های اخیر شرایط متفاوت شده است. من فکر می‌کنم در آخرین سالی که نمایشگاه در مصلا برگزار شد استقبال بسیار خوب بود اما در دو سال شهرآفتاب استقبال کم شد و وضعیت امروز استمرار شرایط دیروز است.
 
یعنی مخاطبان شعر نسبت به سه سال گذشته کم‌تر شده‌اند؟
من آنچه را که می‌بینم، می‌گویم و آمار دقیقی ندارم. امسال که مقایسه کردم، دیدم که مخاطب نسبت به مخاطب آخرین نمایشگاهی که در مصلای تهران برگزار شد، کمتر شده است و ما باید آفت‌شناسی کنیم و ببینیم که مقصر کیست. باید بررسی شود شاید مقصر خود ما شاعران و مولفان باشیم، شاید کاری کردیم که مخاطب امروز از شعر ما راضی نیست.
 
چطور شاعر می‌تواند مقصر باشد، چطور یک هنرمند می‌تواند کاری کند که مخاطبانش کم شود؟
ما در حوزه هنر و ادبیات، یک بحث هنر و یک بحث شخصیت داریم. بعضی وقت‌ها مخاطب به مولف نزدیک می‌شود و شناخت دنیای او باعث می‌شود تا مخاطب از او فاصله بگیرد. به نظر من فضای مجازی چهره واقعی خیلی از افراد را لو داده است. بازخوردهایی که شاعر و مولف از اتفاقات دور و برش می‌گیرد باعث می‌شود که مخاطب خیلی زود طرف مقابل را بفهمد و بگوید که این فرد آن آدمی نیست که من با شعرها و نوشته‌هایش زندگی کردم. البته این مسائل حاشیه‌ای است و واقعیت این است که حتی شاعر بی‌حاشیه و خوب نیز آن‌طور که انتظار می‌رود، مانند داستان و رمان مخاطب جدی ندارد. بنابراین باید قدمی برداشت و کاری کرد. شاید خودمان بتوانیم شرایط را تغییر دهیم.
 
شما راهکاری برای این موضوع دارید؟
نظر من این است که افراد پیشکسوت آثار شاعران جوان‌تر را معرفی کنند تا هر شاعر تریبون یک شاعر دیگر باشد. ما باید باور کنیم که هیچکس جای کسی را تنگ نمی‌کند و اگر برای مثال ما دست یک شاعر دهه هفتادی را بگیریم و او را به جامعه معرفی کنیم، اتفاق خاصی برای شاعر پیشکسوت رخ نمی‌دهد و اتفاقا ارزش و احترام آن فرد بیشتر هم می‌شود. وقتی کتاب‌های شعر در کتابفروشی‌های کمی وجود دارد، طبیعی است که خودمان باید به فکر خودمان باشیم.
 
پس شما هم این موضوع را تایید می‌کنید که کتابفروشان کتاب‌های شعر را از مراکز پخش قبول نمی‌کنند؟
رابطه بین پخش و کتابفروشی‌ها را مخاطب تعیین می‌کند؛ چراکه کتابفروش شغلش کتابفروشی است و چه دلیلی دارد او از فروش کتاب‌های پرمخاطب خودداری کند. به واقع برای او تفاوتی ندارد که کتاب مورد نظر داستان باشد یا شعر. به عبارت ساده مخاطب به کتابفروشی شهرش سرمی‌زند و کتاب را تقاضا می‌کند، کتابفروشی عنوان کتاب را یادداشت می‌کند و در سفارش بعدی کتاب را می‌آورد. وقتی کتابی درخواست ندارد، پخش برای چه باید انبارش را پر کند. از طرفی خود مولفان نیز آثار خودشان را محافظت نمی‌کنند. به نظر من فردی که کتابش را به‌صورت پی‌دی‌اف در کانال‌ تلگرامش می‌گذارد، نباید انتظار داشته باشد که مخاطب به سمت خرید کتاب‌هایش برود. واقعا به‌غیر از شاعرانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند، من نمی‌توانم درک کنم که چرا باید مولف چنین ضربه‌ای به کتابش بزند.

سخن پایانی. نکته‌ای درباره نمایشگاه کتاب دارید؟
نمایشگاه کتاب این فرصت را فراهم کرده است که مخاطب رودررو با مولف صحبت کند و مخاطب می‌تواند به غرفه مورد نظر بیاید و کتاب‌های مورد نظر را با تخفیف از غرفه نشر تهیه کند. اگر می‌بینیم که غرفه‌های شعر مخاطب کمتری دارند باید آسیب‌شناسی کنیم؛ چراکه ما شاعران بسیار خوبی داریم که هنوز دیده نشده‌اند. در پایان امیدوارم به سمت اتفاقات خوب حرکت کنیم و شاهد آن باشیم که روزی دوباره غرفه‌های شعر شلوغ‌ترین غرفه‌های نمایشگاه باشند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها