سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۵
باید آنچه را سر راه شاهنامه و مانع آن است، برداریم

محمدجعفریاحقی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، می‌گوید: فردوسی ما را به خودمان معرفی کرده و از طریق روایت تاریخ و گذشته، باورها و اعتقادات ما و همچنین از طریق تحکیم و تبیین بنیان‌های زبان فارسی که قالب، بستر و ظرف این فرهنگ است، درواقع شناسنامه ما را به دستمان داده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)-مطهره میرشکاری: فردوسی شاعر حماسه‌سرای ایران، از چندین و چند جهت برای ایران زمین و فرهنگ پارسی مهم و قابل توجه است که شاید مهم‌ترین آن حفظ زبان فارسی و ثبت قسمتی از تاریخ باستان است که مانع فراموشی فرهنگ عظیم پیشینیان ما شده است. به مناسبت بیست‌و پنجم اردیبهشت‌ماه که در تقویم ملی ما به عنوان روز بزرگداشت فردوسی ثبت شده به سراغ یکی از شاهنامه‌پژوهان و مدیر قطب علمی فردوسی‌شناسی، یعنی دکتر محمدجواد یاحقی رفتیم و درباره فردوسی و جایگاه شاهنامه او  در زندگی مردم ایران، از دیرباز تا کنون، به گفت‌وگو نشستیم که شرح آن را در ادامه می‌خوانیم:

عده ای بر این باورند که بزرگ‌ترین خدمت فردوسی حفظ زبان فارسی بوده است اما برخی هم بر این عقیده‌اند که ثبت تاریخ باستان، بزرگ‌ترین خدمتی است که فردوسی انجام داده است؟ به نظر شما کدام یک از این دو در اولویت است؟
به نظرم تلفیقی از این دو و یک مفهوم دیگر. فردوسی ما را به خودمان معرفی کرده و از طریق روایت تاریخ و گذشته، باورها و اعتقادات ما و همچنین از طریق تحکیم و تبیین بنیان‌های زبان فارسی که قالب، بستر و ظرف این فرهنگ است، در واقع شناسنامه ما را به دستمان داده است. بنابراین همان‌طور که عرض کردم، یک کار تلفیقی است، یعنی تاریخ و فرهنگ گذشته و باورها، آداب و رسوم، اعتقادات و طرز زندگی ایرانی را در قالب زبان فارسی به ما عرضه کرده و به ما گفته که کی هستیم. به عبارتی شناسنامه ما را به دستمان داده که این خیلی مهم است.
 
در گذشته فردوسی، شاهنامه و شاهنامه‌خوانی در بین مردم و عوام رواج بسیاری داشت و در بطن زندگی مردم بود اما متاسفانه امروزه آنطور که باید فردوسی و اثر بزرگ او، شاهنامه شناخته شده نیست و قدر فردوسی آن طور که باید، دانسته نشده است. به نظر شما چطور شاهنامه و فردوسی را وارد زندگی مردم کنیم و آن را به جامعه بازگردانیم؟
 
فردوسی از دو جهت می‌تواند قابل توجه باشد. یکی از نظر علمی، آکادمیک  و هنر حماسه‌سرایی که در واقع این وظیفه استادان، شاهنامه‌پژوهان، محققان و پژوهشگران است که در دانشگاه‌ها یا خارج دانشگاه‌ها فعالیت می‌کنند؛ که از این لحاظ کار زیادی درباره فردوسی صورت نگرفته و لازم است که بیشتر حق او گزارده شود.
از جهت دیگر هم فردوسی متعلق به عموم است. یعنی صرف‌نظر از شاهنامه‌شناسان و محققان، عامه مردم هم در گذشته‌ها و هم امروز، به فردوسی نیاز داشته و دارند. در بعضی دوره‌ها استقبال بیشتری نسبت به او بوده و امروزه به دلایلی ممکن است این اقبال کم شده باشد. البته در حال حاضر هم یک گرایش اصطلاحا ضمنی و آرامی نسبت به فردوسی وجود دارد و کار خودش را می‌کند.
 
در گذشته‌ها که سرگرمی، تفنن و زمینه‌های اشتغال ذهنی، کمتر بود، عمدتا فردوسی به خاطر هنرها و ظرفیت‌هایی نظیر نقالی، شاهنامه‌خوانی، روایت‌های داستانی و ... که داشت، در کانون توجه عموم بود. امروزه بسیاری از وسایل سرگرمی جای این‌ها را گرفته و این قبیل سرگرمی‌ها از ما دور شده و از آن فاصله گرفته‌ایم. در نتیجه نه با زبان و نه با مفاهیم شاهنامه خیلی مانوس نیستیم و از اعتبار اقبال به شاهنامه کم شده است. اما از یک طرف هم حس می‌کنم که یک توجه خاص عمومی و نه تحقیقاتی به شاهنامه شده است.-البته توجه تحقیقاتی هم وجود دارد، اما نسبت به کاری که باید بشود، خیلی آبکی و سطحی است- یعنی عموم مردم به شاهنامه علاقه‌مند شده یا حداقل این‌طور نشان می‌دهند که علاقه‌مند شده‌اند و با ضرورت روی آوردن به ارزش‌های قومی و ملی و احتمالا نفی برخی چیزهایی که دوست ندارند به شاهنامه پناه آورده‌اند که نمونه این کار هم جلسات متعدد، متنوع و متکثر شاهنامه‌خوانی در سراسر کشور و حتی در خارج از کشور، در سراسر جهان، در بین فارسی زبانان است. یعنی نه تنها در ایران، بلکه در دیگر کشورهای فارسی زبان هم شاهنامه‌خوانی رواج یافته است که خود این نشان می‌دهد یک طیف از مردم یا سطوحی از جامعه به شاهنامه روی آورده‌اند و کسانی که مسائل ملی، فرهنگی و گذشته تاریخی را باور دارند، می‌نگرند و تشنه آن هستند، شناخت کم‌عمق و سطحی از مسائل پیدا کرده‌اند، یا حداقل علاقه‌ای پیدا کرده‌اند گه البته این علاقه مقدس است، ولی باید هدایت شود.
 
 در حال حاضر برای حل این معضل چه باید کرد؟
فعلا کار چندانی در جهت معرفی این کار نمی‌توان کرد، جز اینکه راه را بر کارهایی که راه را بر این کار می‌بندد، ببندیم. منظور این است که آنچه سر راه شاهنامه قرار می‌گیرد و مانع است را برداریم و بعد با شاهنامه آشنایی بیشتری پیدا کنیم و به آن روی بیاوریم. این همه فیلم، کارتون، انیمیشن و سوغاتی که از غرب برای ما می‌رسد، راه را بر حضور ما در فضای شاهنامه می‌بندد و در نتیجه هر روز ما را بیگانه‌تر می‌کند. یک راه‌حل آن این است که جلوی این مسائل را بگیریم که این کار خیلی هم مشکل نیست و رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی می‌توانند مقداری از این کار را انجام دهند. البته از آن طرف هم فضای مجازی راه را بر دیگر رسانه‌ها بسته و کار خودش را می‌کند.
 
به هر حال اگر ما بتوانیم مقداری مانع حضور و در اولویت قرار دادن این‌ها شویم و به جای آن به فهم و درک درست شاهنامه، به خصوص از طریق هنر و هنرمندان بپردازیم. امروزه دیگر خیلی نمی‌توان با زبان علم و تحقیق با مردم سخن گفت. باید به سراغ هنرها و ابزارهای وقت که بتوانند کارساز و کارگشا باشند، آنچه که در فضای عمومی حاضر و فضای مجازی کاربر است را به کار ببندیم. ارزش‌های شاهنامه را بازشناسی کنیم و جایگزین ارزش‌هایی که از بیرون می‌گیریم و راه را بر شناخت شاهنامه می‌بندد، کنیم. البته این کار آسانی نیست و احتمالا ظرفیت بسیار بالا، شناخت و زمان بیشتری می‌طلبد و سرمایه زیادی می‌خواهد. ما عادت کرده‌ایم کارها را خیلی ساده بگیریم و با ارزان‌ترین قیمت، وسیع‌ترین کار را بر عهده بگیریم. حاضر نیستیم به خاطر کارهای قومی خود هزینه کنیم، که اگر بتوانیم هزینه کنیم، وقت بگذاریم، زحمت بکشیم و برای تولید آثاری بر این مبناها سرمایه‌گذاری کنیم، گمان نمی‌کنم که چیزی از دنیای غرب کم داشته باشیم و شاید بتوانیم به اندازه همه آن‌ها از شاهنامه و مثنوی برای خود خوراک تهیه کنیم.
 
درباره تصحیحاتی که از شاهنامه صورت گرفته هم بگویید که این آثار چه به لحاظ کیفی و چه به لحاظ کمی در سطح مطلوبی است یا خیر و اینکه آیا نیاز به کار بیشتری در این زمینه احساس می‌شود؟
 
کارهایی که تا به حال انجام گرفته، قدم‌های خوبی است اما هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده است. ولی به هر حال می‌توانیم به بعضی از چاپ‌هایی که از شاهنامه موجود است، به خصوص دو چاپ معروف به چاپ مسکو و چاپ جلال خالقی‌مطلق بیشتر اعتماد کنیم، البته این‌ها هم حرف آخر را نزده‌اند و نمی‌توانند بزنند و ما امیدواریم که در آینده کارهای بهتر و تصحیحات شفاف‌تر از متن شاهنامه صورت بگیرد.
 
روز 25 اردیبهشت در تقویم ملی ما به نام روز بزرگداشت فردوسی ثبت شده است. این که یک روز در تقویم ملی به نام یک شاعر یا دیگر بزرگان ما نامگذاری شده به صرف همین ثبت تقویم کافی است یا اینکه باید اقدامات دیگری برای شناساندن او به جامعه ایران و حتی جهان صورت گیرد؟

قطعا نامگذاری یک روز به معنی محدود ساختن به همین یک روز نیست، بلکه یک کار نمادین و نشانه و نماد توجه به آن شاعر یا نویسنده است روز 24 اردیبهشت هم نماد فردوسی است. البته خوشبختانه در حال حاضر به دلیل اینکه مناسبت‌های دیگری پیش و پس از روز فردوسی وجود دارد که در نتیجه خود به خود این روز گسترش پیدا کرده است و ما امسال یک هفته به عنوان هفته فرهنگی زبان فارسی اعلام کرده‌ایم و اعتقاد داریم که یک هفته کامل، یعنی از 23  تا 28 اردیبهشت‌ماه  عملا روز فردوسی و هفته زبان فارسی خواهد بود. به خصوص اینکه ما در سال گذشته به شورای هماهنگی کشور پیشنهاد دادیم که روز 25 اردیبهشت، روز پاسداشت زبان فارسی هم باشد، بنابراین از سال گذشته در تقویم ملی، روز 25 اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی و پاسداشت زبان فارسی ثبت شده است. در نتیجه برنامه‌ها گسترش پیدا کرده و تا روز 28 اردیبهشت که روز خیام است و در نیشابور برگزار می‌شود، ادامه دارد. همه این‌ها نماد و نمونه است و کسانی که به این کار می‌پردازند، باید تمام سال و وقت خود را صرف این کار کنند تا به نتیجه برسند. این نامگذاری هم برای این است که در این هفته به فردوسی و زبان فارسی که با هم توازن ویژه‌ای هم دارند؛ توجه بیشتری شود.
 
شما در دانشگاه فردوسی که قطب علمی فردوسی‌شناسی است برنامه‌ای برای این روز دارید یا خیر؟
دانشگاه فردوسی همه ساله در این ایام یک همایش برای بزرگداشت فردوسی در نظر دارد که هر ساله با یک محور خاص برگزار می‌شود و امسال محور اصلی همایش ما، «شاهنامه و تعلیم و تربیت» است که با همکاری آموزش و پرورش در حال برگزاری است. این همایش از بعدازظهر 24 اردیبهشت شروع می‌شود و تا عصر روز بیست‌وپنجم اردیبهشت که روز بزرگداشت فردوسی است، ادامه دارد. معمولا عصر 25 اردیبهشت هم مراسم ویژه‌ای از طرف میراث فرهنگی در آرامگاه فردوسی انجام می‌شود که ما هم در انتهای همایش در آن شرکت می‌کنیم که اگر هوا خوب باشد امسال هم این برنامه تدارک دیده شده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها