کتاب «مارتین لوترکینگ» (جونیور) با ترجمه سولماز دولتزاده از سوی نشر آفتابکاران منتشر شد. این مجموعه شامل مصاحبهها و گفتوگوهای مارتین لوترکینگ (جونیور) در طول زندگی حرفهایاش است.
پاسخهای ژرف دکتر کینگ به موضوعاتی همچون سایه طولانی و دیرین بردهداری، نقش سفیدپوستهای آمریکا در دستیابی به تساوینژادی و حمله به شهروندان سیاهپوست صلحطلب میپردازد که مستقیما جهان ما را خطاب قرار میدهد، جهانی که دکتر کینگ در شکلگیریاش کمک کرد اما زودتر از آن که بینندش از این جهان رخت بربست.
این کتاب پس از یادداشت ویراستار به سرفصلهایی مانند سیاهپوست نوین، توصیهای برای زندگی، آیا تبعیض با تفکیکزدایی برابر است؟ چه کسی به نیابت از سیاهان سخن میگوید؟ گفتوگو با مارتین لوترکینگ میپردازد.
کینگ در یکی از مصاحبههایش میگوید: «به نظرم مسئولیت ما در جامعه سیاهپوستان این است که کاملا شفافسازی کنیم و بگوییم که هرگز نباید مشت نمونه خروار باشد و بیشک «کنفرانس رهبری مسیحیان جنوبی» دائما و مصرانه یهودستیزی را محکوم کرده است. این را جا انداختهایم که نمیتوانیم قربانی این تفکر شویم که برای از میان برداشتن شرارتی در جامعه باید آن را با شرارتی دیگر جایگزین کرد. نمیتوانیم استبداد را با استبداد دیگر جایگزین کنیم. سیاهپوست هم که به نوبه خود برای عدالت مبارزه میکند اگر برگردد و یهودستیزی کند نه فقط رفتاری بسیار غیرمنطقی در پیش گرفته است بلکه از اصول اخلاقی هم بسیار عدول کرده است و هر کجا یهودستیزی دیدهایم با تمام توان مخالفتمان را ابراز کردهایم.»
ویراستار یادداشتی بر این کتاب نوشته است. در این یادداشت میخوانیم: «دکتر مارتین لوترکینگ جونیورِ کشیش در یاد و خاطره ما استاد سخن و شاید الهامبخشترین و جذابترین شخصیت قرن است. شخصیت او در سخنرانی «رؤیایی دارم» گیرا و در لغات «نامهای از زندان بیرمنگام» قدرتمند ظاهر میشود. شخصیت مارتین لوترکینگ برجسته و تا ابد مثالزدنی است. بنابراین تعجبآور است که بخواهیم او را تا حد یک سخنپرداز یا مناظرهکنندهای فروتن تقلیل دهیم. گفتگو با او چگونه است؟ آیا فیالبداهه سخن میگوید؟ احتمالاً انتظار داریم در این مجموعه یک سری جملات معترضه طولانی و مغشوش، توقفهای طولانی، تپقزدنهای مکرر یا نظرات نسنجیده بخوانیم. اما کینگ به مهمترین پرسشهایی که بشر با آن مواجه است پاسخ میدهد و کاستیهایی که در هر محاورهای انتظار میرود، در این گفتگوها کمتر به چشم میخورد.
در عوض بارها در این مجموعه مشاهده میکنیم که کینگ به بهترین شکل ممکن به هولناکترین سئوالات پاسخ میدهد و گفتگویش از نظر جذابیت و متانت به سخنرانی میماند و در عینحال از نظر تأثیر بر مخاطب طبیعی و آهنگین است.
و این چیزی است که در بخش اول مصاحبه درج شده در این مجموعه که اولین حضور و گفتگوی تلویزیونی اوست، کاملاً مشخص است. در برنامه تلویزیونی «ذهن باز» کینگ در گفتگویش با ریچارد هِفنر به آگاهی جمعی و هشیاری نوین رنگینپوستان اشاره میکند و آن را لازمه انقلاب میداند. با اینکه سخنانش تا حدودی نقدِ فرهنگیای تند و تیز دعوتی آشکار برای حضور در صحنه است، از مرز گفتگویی ساده فراتر نمیرود.
قسمت دوم این مجموعه بخش جذابی از تاریخ نشریافته است: بخشی از توصیههای شخصی کینگ که هر ماه در ستونی در مجله ایونی چاپ میشد. ستونی که از 1957 آغاز به کار کرد و در اواخر 1958 بنا به دستور دکتر پس از مصدومیت کینگ متوقف شد (زنی از بیماری روحی رنج میبرد در مراسم امضای کتاب هارلم به کینگ حمله میکند و او را با ضربات چاقو زخمی میکند) در این بخش کیگ به سئوالاتی درباره روابط، اتحاد سفیدپوستان، تخریب شخصیت رنگینپوستان در داستانهای کودکان و مسائل دیگر پاسخ میدهد.
وقتی میخواهد به ناپدری و دختر خوانده جدیدش توصیه کند نفرتشان را کنار بگذارند، از همان واژههایی استفاده میکند که در یکپارچهسازی نژادها به آن اعتقاد دارد و اذعان میکند ارتباط بین دو گروه سبب میشود بر ترسشان بر ناشناختهها فائق شوند و در کنار یکدیگر قرار گیرند. بیشک برداشتِ اصلی که از این مجموعه به دست میآید این است که برای کینگ، سیاست همیشه هم امری شخصی بوده است و هم بالعکس.
کینگ در مصاحبهای طولانی و ژرف با اسطوره برنامه شصت دقیقه، مایک والاس روزنامهنگار، بین تفکیکزدایی و یکپارچهسازی تمایز قائل میشود و اشاره میکند که یکپارچهسازی دربرگیرنده عوامل شخصی و احساسی است که فراتر از سیاست تفکیکزدایی است. والاس که نمیتوانست کینگ را در برنامه تلویزیونی شصت دقیقه نایت بیت مهمان کند، این مصاحبه طولانی را جداگانه انجام داد و بخش کوچکی از آن را در نیویورک پست چاپ کردم. نسخهای که در این مجموعه میخوانید، مصاحبه کاملی است که پس از مرگ والاس از میان نوشتههایش به دست آمد و این زمان هرگز بهطور کامل چاپ نشده بود.
بخش چهارم این کتاب برگرفته از مجموعه مصاحبههای شاعر و نویسنده برنده جایزه پولیتزر، رابرت پن وارن، با رهبران حقوق مدنی تحت عنوان «چه کسی به نیابت سیاهان سخن میگوید؟» است. پرسشهای وارن که با چیرهدستی گلچین شدهاند یکی از بهترین اسناد موجود در راستای شناخت کلی اندیشه کینگ در جایگاه تاریخیاش و اهدافش در جنبش حقوق مدنی است.
آخرین مصاحبه این کتاب که آخرین مصاحبه کامل کینگ نیز محسوب میشود، در تفریحگاهی در رشته کوههای کستکیل نیویورک درست ده روز پیش از درگذشتش انجام شده است. البته، هیچ کس خبر نداشت که «شصت و هشتمین اجلاس سالانه گردهمایی خاخامها» یکی از آخرین جلساتی است که کینگ در آن شرکت میکند. اما متن حاصله موضوعات متنوعی را از جمله مفهوم قدرت رنگینپوستان، صلح در خاورمیانه، منتخبان ریاست جمهوری، جنبشهای اعتراضی ویتنام و هدف غایی عدالت اجتماعی پوشش میدهد و پایان شایستهای برای این مجموعه رقم میزند.
این گفتگوها بازه زمانیای بیش از یک دهه از 1957 تا 1968 را در برمیگیرند و مقارن میشوند با مدتِ نسبتاً کوتاهی که کینگ شهرت جهانی یافته بود. توجه کنید که در این گفتگوها اغلب نظر ایشان را درباره آینده میپرسیدند. امروز این سئوال طنینی تراژیک باخود دارد. اما در پاسخهای پرشور کینگ ممکن است بتوانیم طرحی کلی از دنیای امروز را دریابیم.
کتاب «مارتین لوترکینگ جونیور: آخرین مصاحبه و سایر گفتگوها» ترجمه سولماز دولتزاده در 142 صفحه با تیراژ 1000 نسخه به بهای 11 هزار تومان از سوی نشر آفتابکاران راهی بازار کتاب شد.
نظر شما