جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۹
ویلیامسن از رواج نسبی‌گرایی احساس خطر کرده است

کامران شهبازی، مترجم کتاب «گفتگوی چهار نفره» می‌گوید: امروزه دیدگاه‌هایی موسوم به نسبی‌گرایی رشد فراوانی یافته که محبوبیت روزافزون این تیپ فکری، اغلب مرهون تعبیرهای شبه ‌علمی و سوءتفسیرهایی در آثار فیلسوفان معاصر بوده است و همین امر موجب شده تا فیلسوفان بزرگی نظیر ویلیامسن احساس خطر کرده و بر نقد نسبی ‌گرایی پافشاری کنند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)ـ کتاب «گفتگوی چهار نفره (حق با منه تو اشتباه مي‌كني)» نوشته ​تیموتی ویلیامسن به ترجمه و تصحیح کامران شهبازی و سعیده بیات از سوی انتشارات کرگدن روانه بازار نشر شده است. این کتاب سعی دارد با به کارگیری زبانی جذاب و ساده مخاطب را با فلسفیدن آشنا کند. درباره این کتاب با کامران شهبازی گفت‌وگویی انجام دادیم که ماحصل آن را در ادامه می‌خوانید:

لطفا توضیحاتی را درباره جایگاه علمی تیموتی ویلیامسن ارائه کنید؟

​تیموتی ویلیامسن (Timothy Williamson) متولد 1955، از سال 2000 تاکنون استاد کرسی ویکهام (Wykeham) دانشگاه آکسفورد و عضو افتخاری آکادمی علوم و هنر آمریکا و استاد مدعو دانشگاه‌های ام ‌آی ‌تی، پرینستون، دانشگاه ملی استرالیا و کانتربوری نیز هست. حوزه‌های تخصصی ایشان عبارت است از منطق فلسفی، فلسفه زبان، معرفت ‌شناسی و متافیزیک. 
ابهام (1994) معرفت و حدود آن (2000)، فلسفه فلسفه (2008) و این ‌همانی و تمییز (2013) از جمله مشهورترین آثار وی است اما کتاب «گفت‌وگوی چهارنفره: حق با منه، تو اشتباه می‌کنی» (2015) اثری متفاوت است که در قالبی خاص ارائه شده است.

در این کتاب تیموتی ویلیامسن کوشیده تا چهار نفر را برای گفت‌وگوی خیالی فلسفی انتخاب کرده و دیالوگی را بین آنها برقرار کند لطفا در این باره توضیح دهید؟

گفت‌وگو یکی از اعجازبرانگیزترین قالب‌ها برای آثار فلسفی است، چرا که اندیشیدن ذاتا گفت‌وگو محور است. اندیشنده در فرآیند اندیشیدن از موضع خود فاصله گرفته و با خود دیگرش به گفت‌وگو می‌پردازد؛ به همین دلیل است که استفاده از قالب گفت‌وگو در فلسفه به اندازه خود فلسفه قدمت دارد. با اینکه قالب گفت‌وگو با تولد فلسفه همراه بوده است ولی به دلیل دشواری آن، آثار کلاسیک فلسفی کمتر توانسته‌اند از آن بهره بگیرند. با این حال، تیموتی ویلیامسن به زیبایی و شیوایی هر چه تمام‌تر توانسته اثری به یادماندنی در قالب مذکور از خود به جای بگذارد. معمولاً در آثار فلسفی گفت‌وگومحور، بحث میان دو نفر یا دو گروه اصلی صورت می‌گیرد و مابقی شخصیت‌ها در حاشیه بحث قرار می‌گیرند. اما ویلیامسن چهار شخصیت با طرزفکرهایی کاملاً متمایز برای این کتاب انتخاب می‌کند که همه آن‌ها از نقشی کلیدی در گفتگوها برخوردارند. 
 

شخصیت‌های این کتاب عبارتند از باب، سارا، زک و رکسانا. باب نماد انسان‌هایی با گرایش فکری پیشامدرن است که به جادوگری، چشم ‌زخم، طلسم، پریان، اشباح و ... معتقد است. در مقابل باب، سارا قرار می‌گیرد. سارا نماد کسانی است که اعتقادات سنتی امثال باب را خرافات تلقی کرده و تنها به باورهای علمی (به معنای Science) معتقد است. از دیدگاه ایشان، تنها می‌توان گزاره‌های علمی را معرفت دانست. گرایش فکری که در اثنای گفت‌وگوی باب و سارا وارد می‌شود، همان چیزی است که به نسبی‌گرایی مشهور است.

از دیدگاه او، باورهای باب و سارا در سطح معرفتی یکسانی قرار دارند و هیچ ‌کدام بر دیگری برتری ندارند؛ چرا که گزاره‌های علمی نیز نوعی اسطوره به شمار می‌آیند. طرف چهارم این گفت‌وگو رکسانا است. رکسانا که نماینده دیدگاه‌های خود ویلیامسن است، خط ‌فکری‌ای را پی می‌گیرد که می‌توان گفت دقیقاً نقطه مقابل زک و نسبی‌گرایان است. موضوعات مورد بحث در این کتاب عبارتند از ارزش، اخلاق، سیاست، آداب معاشرت، مفاهیم مبهم و واضح، اختلاف ‌نظر، خطاپذیری، خدا، منطق، ریاضیات و غیره. 

آیا انتخاب گروه‌های فکری که این افراد آن را نمایندگی می‌کنند از سوی نویسنده علت خاصی داشته است؟

در جای جای این کتاب، هر کدام از شخصیت‌ها از نقطه ‌نظر خویش، دیدگاه‌های طرف مقابل را به چالش می‌کشد. در اثنای همین انتقادها، خواننده می‌تواند هر یک از دیدگاه‌ها را با هم مقایسه کرده و با نقاط قوت و ضعف هر کدام از این گروه‌های فکری آشنا شود. همچنین در این کتاب خواننده با شیوه‌های صحیح گفت‌وگو و استدلال‌آوری آشنا می‌شود.
 
شخصیت‌هایی که ویلیامسن در این کتاب انتخاب کرده، هر کدام در دوره تاریخی خاصی پارادایم غالب تفکر بوده‌اند. به عنوان مثال، جهان‌بینی سنتی باب در ادوار پیش از انقلاب علمی، وجه غالب تفکر بشری را تشکیل می‌داد. از رنسانس به این سو، به تدریج تیپ فکری سارا جای جهان‌بینی سنتی را گرفت، یعنی جهان اتم‌ها و مولکول‌ها جایگزین جهان اشباح و پریان شد. 

نماینده فکری تیموتی ویلیامسن در این کتاب کیست و اصلی‌ترین شاخصه تفکرش چیست؟

امروزه دیدگاه‌هایی موسوم به نسبی‌گرایی رشد فراوانی یافته که محبوبیت روزافزون این تیپ فکری، اغلب مرهون تعبیرهای شبه ‌علمی و سوءتفسیرهایی در آثار فیلسوفان معاصر بوده است و همین امر موجب شده تا فیلسوفان بزرگی نظیر ویلیامسن احساس خطر کرده و بر نقد نسبی‌گرایی پافشاری کنند. یکی از محورهای اصلی کتاب مزبور همین نقد نسبی‌گرایی است، به طوری که می‌توان گفت یکی از ساده ‌فهم‌ترین آثار در نقد نسبی‌‌گرایی همین کتاب «گفت‌وگوی چهارنفره» است. در این کتاب هم رکسانا، که شاید نزدیک‌ترین فرد به شخصیت فکری خود ویلیامسن باشد، مدافع تمام‌عیار عقلانیت منطقی است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها