رحمان شریفزاده در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرا داده است به تبیین تفکیکهایی میپردازد که نمیتواند فهم خوبی از هستی، از جامعه، از علم، از تکنولوژی از انسانها و غیرانسانها به دست دهد.
هدف اولیه این کتاب تحلیل و بازسازی دیدگاههای برنو لاتور، از پیشگامان و بسطدهندهگان نظریه کنشگرشبکه، در مطالعات علم و تکنولوژی بود، اما به زودی معلوم شد که مطالعات علم و تکنولوژی لاتور تنها قسمت پیدای کوه یخ اندیشه وی است. به زودی به بحثهای بنیادیتر و عامتری، به جامعهشناسی، هستیشناسی، روششناسی، و تقریباً به همهجا کشیده شدیم! نظریه کنشگرشبکه اختصاصی به علم و تکنولوژی ندارد و با آن میتوان هر پراکتیس و پدیده دیگری (دین، جامعه، سیاست و..) مطالعه کرد
نظریه کنشگر شبکه، هستی را شبکهای ناهمجنس از انسانها و غیرانسانها میداند که هر کنشگری (چه انسان چه غیرانسان) یکی از گرههای آن است. به زودی تفکیکهای که اشاره کردم رنگ میبازند. نمیتوان این شبکه یکپارچه و بیدرز را به تکههای خالص تکنولوژی، جامعه، علم، طبیعت، قیچی کرد و در کل دو عرصه خالص انسانی و غیرانسانی، به دست آورد. انسانها و غیرانسانها به لحاظ ماهوی درآمیختهاند و به لحاظ تاریخی همدیگر را برساختهاند. و به همین دلیل نمیتوان غیرانسانها از معادلات حذف کرد. تلاش برای حذف نظری غیرانسانها، به لحاظ سیاسی/اجتماعی/فنی/علمی ما را به زمانی برمیگرداند که هنوز مطمئن نبودیم که میتوان با یک سنگ تیز (یک غیرانسان) بهتر شکار کرد.
مذاکره روش پیوندیافتن با دیگر کنشگران و ساخت پیوندهای اجتماعی-فنی است. برخی از این کنشگران غیرانساناند و ما در بسیاری جاها (بهویژه در علم و تکنولوژی) ناچاریم با آنها وارد مذاکره شویم تا بتوانیم که آنها را به عنوان بازیگرانی مطیع و وفادار وارد جامعه کنیم. دانشمندان و مهندسان بارها با اشیا و مصنوعات درگیر میشوند، سعی میکنند آنها را مطیع و رام کنند، و پس از اتمام مذاکرات روی وفاداری آنها حساب باز میکنند. اما چون کنشگران هیچگاه تمام وجود خود را رو نمیکنند، هر آن امکان شروع دور جدیدی از مذاکرات (در فیزیک، شیمی، مهندسی و...) وجود دارد. مذاکره با انسان و مذاکره با اشیا کاملاً درهمتنیده هستند، شما وقتی در مذاکره با انسانها موفقتر هستی که در مذاکره با اشیا موفق باشی و بهعکس. اگر شما قبلاً در مذاکره برای ساخت یک سلاح جدید موفق بودهاید اکنون در مذاکره با انسانها یا دولتهای رقیب موفقتر هستی. اگر شما در مذاکره با انسانها برای جذب سرمایه موفق باشید در مذاکره با اشیایی که میخواهید رام کنید موفقتر خواهید بود و بهعکس.
چنانچه شما بخواهید با چنین نگاهی تاریخ ساختهشدن پیوندها را مطالعه کنید هیچگاه دست به دامن تبیینهای فروکاهشی نمیشوید. شما تبیین نمیکنید بلکه تبارشناسی میکنید؛ شما تاریخ پیوندها و گسیختنهای کنشگران را مطالعه میکنید. با این رویکرد مثلاً تاریخ علم تاریخ نوابغی نخواهد بود که با استفاده از نیروهای فراانسانی یکشبه با عیان کردن حقیقت، همگان را از خواب غفلت بیدار کردند، و همچنین مخالفان این نوابغ افراد کندذهن و جزماندیشی نخواهند بود که بر اساس منافع سیاسی/اقتصادی یا علایق دینیشان حاضر به پذیرش چنین حقیقت روشنی نبودند. شما دنبال اتصالها خواهید رفت، دنبال این خواهید بود که دانشمندان در مناقشههای اجتماعی-فنیشان ناچار بودند که با چند کنشگر انسانی و غیرانسانی وارد مذاکره شوند و از قدرت چه کنشگرانی برای بسط شبکة خود بهره بگیرند.
نظر شما