استاد دانشگاه کوئینزلند استرالیا درباره تجربه نوشتن رمان بر اساس تحقیقات خود میگوید. وی اعتقاد دارد داستان بهتر از نوشتههای دیگر در مغز انسان ذخیره میشود.
«آماندا سی. نیهاس» در یادداشت خود از تجربهاش در دانشگاه کوئینزلند استرالیا میگوید که چگونه توانسته سالها تحقیقات علمی خود را در قالب داستان بنویسد که خودش نام آن را رمان منتشرنشده گذاشته است.
وی در این یادداشت نوشته است: «داستان در مغز انسان نسبت به نوشتههای دیگر بهتر ذخیره میشود چون مغز انسان بر اساس علایق خود اطلاعات پیرامون خود را ذخیره میکند. تحقیقات بسیاری ثابت کرده است که نویسندگی و نوشتن داستان در علوم مختلف تاثیر مثبتی دارد و موجب ارتقای آنها میشود.»
استاد دانشگاه استرالیایی با استناد به تجربیات خود و تحقیقات علمی دیگر اعتقاد دارد اگر دادههای علمی با روشی داستانی و جذاب ثبت شوند، بهتر میتواند به نسلهای بعدی منتقل شود.
وی میگوید در صورتی که مطالب علمی با جذابیت داستانی بیشتری در مجلات علمی منتشر شود، مردم عادی هم میتوانند از این نوشتهها استفاده کنند.
نیهاس در ادامه یادداشت خود برای مجله نیچر ادامه میدهد: «در طول پنج سالی که در دانشگاه استرالیا تحقیق کردم نمیخواستم فاصله خود را با مردم عادی بیشتر کنم چون احساس میکنم تمام هدف از تحقیقات علمی در جهت رفاه مردم است و اگر این تحقیقات به صورت کلمات تخصصی در مجلات تخصصیتر بماند چه فایدهای برای مردم دارد. به نظر من داستان و ادبیات آنطور که در اذهان عمومی وجود دارد، آنقدرها هم از علوم فاصله ندارند. هر دو مطالب علمی و داستانی با هدف عمیق کردن نگاه و درک عمومی به زندگی نوشته میشوند. پس چرا باید این دو را از هم جدا نگه داشت.»
گفتنی است استاد دانشگاه استرالیایی برای بالا بردن توان نویسندگی در شغل خبرنگاری هم کار میکند. وی اعتقاد دارد این شغل توانایی نویسندگیاش را افزایش میدهد. وی سالها مطالب مختلفی درباره علم زیست شناسی برای مجلات علمی نوشته است و اعتقاد دارد این مطالب باید رنگ و بوی داستانی به خود بگیرند. وی میگوید: در تمام این سالها به این نتیجه رسیدم که هنرمندان و نویسندگان مثل دانشمندان به دنبال حقیقت زندگی هستند و به نظر من سرعت داستان در این مسیر بیشتر است.
نظر شما