در قسمتی از کتاب میخوانیم: «چندباری برگشتم و به قلعه نگاه کردم. زن با فانوس خاموش روی دیوار ایستاده بود. بیحرکت. فقط پِرپرِ زدن لبههای پایین لباسش در نسیم میآمد و باقی فقط سکوت. صدای لاشخورها هم شنیده نمیشد...»
بیستمین نشست از سلسله نشستهای چهار سوق به نقد و بررسی کتاب «من از او میترسم» اختصاص دارد.
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «چندباری برگشتم و به قلعه نگاه کردم. زن با فانوس خاموش روی دیوار ایستاده بود. بیحرکت. فقط پِرپرِ زدن لبههای پایین لباسش در نسیم میآمد و باقی فقط سکوت. صدای لاشخورها هم شنیده نمیشد...»
نظر شما