گفتوگو با پروفسور حسین عسکری، استاد دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا
نظم اجتماعی و سیاسی عادلانه خروجی اساسی نظام اسلامی است
پروفسور حسین عسکری، استاد دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا معتقد است که عدالت و یک نظام اجتماعی و سیاسی عادلانه، خروجی مبنایی نظام اسلامی است به شرط آنکه مسلمانان قوانین الهی را اجرا کنند.
اگرچه برخی از جمله روشنفکران ایرانی نظریه عدالت را در اندیشه سوسیالیستی و کمونیستی دنبال میکردند ولی متفکرانی چون «جان رالز» و «رابرت نوزیک» در سنت فکری لیبرال نظریههای عدالت خود را مطرح کردهاند که مورد توجه نیز قرار گرفته است.
در دین اسلام هم این بحث از نظر دور نمانده و تعداد 29 آیه از آیات قرآن مستقیماً درباره عدالت نازل شده است و حدود 290 آیه دیگر هم در مورد ظلم که ضد عدالت است، نازل شده است. در مجموع میتوان ادعا کرد که حدود یک دهم از آیات قرآن یا به طور مستقیم و یا به طور غیرمستقیم به این بحث اشاره دارند و این امر نشاندهنده اهمیت آن در دین اسلام است.
پروفسور حسین عسکری، استاد اقتصاد اسلامی از جمله متفکران معاصر است که مطالعات گستردهای در باب عدالت از منظر اسلام انجام داده است. کتاب جدید وی نیز به این مهم میپردازد. خبرنگار ایبنا با وی گفتوگویی کرده که در ادامه آمده است:
حسین عسکری، مشاور وزیر دارایی (۱۹۷۸ میلادی) و مشاور ملک عبدالله پادشاه پیشین عربستان سعوی است. از عسکری به عنوان معمار اقتصاد عربستان نیز یاد میکنند. بنا بر اعلام «بانک نیویورک»، عسکری اولین کسی بود که کاهش قیمت نفت به ۴۰ دلار را در برههای که قیمت آن به بالای ۱۰۰ دلار رسیده بود، پیشبینی کرد.
وی استاد تجارت بینالملل و امور بینالمللی دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا و رئیس مؤسسه تحقیقات و مدیریت جهانی است. عسکری رئیس پیشین دپارتمان تجارت بینالملل دانشگاه جرج واشنگتن نیز بوده است. زمینه تخصصی و بحثهای او در دانشگاه جرج واشنگتن بر اقتصاد، توسعه سیاسی و انسانی در خاورمیانه، اختلافات و جنگها در خاورمیانه، اقتصاد سیاسی نفت و اقتصاد اسلامی متمرکز است.
از سوابق اجرایی وی میتوان به دو و نیم سال فعالیت در هیئت اجرایی صندوق بینالمللی پول اشاره کرد. او در زمینه سیاست توسعه اقتصادی، سیاستهای نفتی و اقتصاد و تجارت بینالملل مشاور وزیران دارایی، رؤسای بانکهای مرکزی، وزیران نفت و دیگر مقامات در خلیج فارس بوده است.
عنوان کتاب جدید شما چیست و چه زمانی منتشر میشود؟
عنوان کتاب جدید من که به اتفاق دکتر عباس میرآخور آنرا تهیه کردهام، «نظریههای قدیم و معاصر عدالت: یک دیدگاه اسلامی» است که امیدواریم اوایل سال 2019 منتشر شود.
تمرکز و فرضیه شما در این کتاب چیست؟
ما در این کتاب نظریههای عدالت را از دو هزار سال قبل از میلاد مسیح تاکنون با ترتیب تاریخی آن بررسی میکنیم. در طی این مسیر، ما در مورد نظریه عدالت اسلامی که در قرآن کریم آمده و در قرن هفتم توسط پیامبر اسلام تفسیر شده است، بحث میکنیم. پس از بررسی نظریه عدالت اسلامی ما تئوریهایی که از وحی قرآن پیروی کردند مقایسه میکنیم. تفاوت عمده بین نظریه عدالت اسلامی با سایر نظریههای عدالت در این است که اسلام مذهب مبتنی بر قاعده و قانون است و جامعه عادلانه از نگاه این مذهب در صورتی به وجود میآید که قوانین آن اجرا شود.
مبنای قرآن برای عدالت این است که جوامع نیازی به تئوری جداگانهای از عدالت ندارند مانند تئوریهایی که توسط مارکس، رالز و دیگران مورد حمایت قرار میگیرند، اما انطباق با قوانین رفتاری که در قرآن بیان شده و توسط پیامبر اکرم(ص) تفسیر شده، ظهور عدالت را به عنوان نتیجه طبیعی عملکرد یک جامعه سازگار با قانون تضمین میکند. بنابراین، عدالت و یک نظام اجتماعی و سیاسی عادل، خروجی مبنایی نظام اسلامی است؛ اگر مسلمانان قوانین الهی را اجرا کنند. به سادگی میتوان گفت، یک جامعه زمانی عادل است اگر حاکمان و مردم در راستای قانون حرکت کنند.
همانطور که امام علی بن ابیطالب(ع) گفته است، عدالت یا عدل به معنای واقعی کلمه به معنی قرار دادن چیزها در محل درست آنها است و همچنین رفتار عادلانه با دیگران را نیز در بر میگیرد.
به عبارت دیگر، اسلام دو پیشنهاد ساده برای یک جامعه عادل دارد: 1. قرار دادن چیزها در جایگاه درست خود و 2. دادن حق هر کس به خودش. اولی میتواند با دومی ادغام شود. جایگاه حقوقی و حقوق مناسب با رعایت قوانین تضمین میشوند.
ضرورت نوشتن این کتاب چه بود؟
ما در زمانی زندگی میکنیم که در گوشه و کنار جهان شاهد بیعدالتی هستیم. بگذارید برای شما مثالی بزنم سه تن از ثروتمندترین مردان در ایالات متحده - «جف بزوس»مدیر عامل آماوزن، «بیل گیتس» مدیر عامل شرکت مایکروسافت و «وارن بافت» مدیرعامل هلدینگ برکشایر هاتاوی - جمعا دارای ثروت هستند که برابر با ثروت مجموع 50٪ از مردم آمریکا یا بیش از 150 میلیون نفر است! من به ثروت این سه مرد غبطه نمیخورم. آنها بدون فساد به این ثروت دست یافتهاند، «بزوس» با خرده فروشی، گیتس با نرمافزار کامپیوتر و بافت با سرمایهگذاری.
در مورد گیتس، او بیش از 99 درصد ثروت خود را به خیریه داده یا خواهد داد و با همسرش وقت خود را به این امر اختصاص داده تا اطمینان حاصل کند که هدیه آنها به گونهای مورد استفاده قرار میگیرد که حداکثر سود را داشته باشد. علاوه بر این، گیتس بسیاری از ثروتمندان آمریکایی را تحریک میکند حداقل 50 درصد از ثروت خود را به خیریه اختصاص دهند. آیا این توزیع ثروت عادلانه است؟ خوب، به نظر من، اگرچه بیل و ملیندا گیتس بیش از هر گونه توزیع رسمی ثروت که میتوانست به دست آید، تلاش میکنند، اما هنوز هم ناعادلانه است، زیرا اکثر افراد ثروتمند بیل و ملیندا گیتس نیستند. اکثر انسانها خودخواه و ثروتاندوز هستند، چیزی که ما همه جا شاهد آن هستیم.
برگردیم به اسلام، فقط به جهان اسلام نگاه کنید. آیا عدالت در جهان اسلام امروز وجود دارد؟ جواب ساده قصعاً «نه» است.
در جهان اسلام امروزی ثروت مفرط در کنار تنگدستی وجود دارد. این در حالی است که اسلام انباشت ثروت و زندگی باشکوه را منع میکند و از ریشه کن کردن فقر حمایت میکند. به همان اندازه این واقعیت مهم است که بسیاری از ثروتهای گسترده در جهان اسلام از اقدامات فاسد و دسترسی غیر قانونی و ترجیحی به منابع طبیعی - یعنی نفت و گاز بدست آمده است. در اصل، در حالی که ثروت بیل گیتس عظیم است و هیچکس نباید ثروت زیادی را کنترل کند، منبع ثروت او شرافتمندانه بوده و آن را بیشتر از هر مسلمان ثروتمندی که من در این سیاره میشناسم به اشتراک میگذارد.
شرمندهام! باید صریح بود، زیرا هیچ راهی برای گفتن این واقعیت وجود ندارد. به طور کلی، اکثر مسلمانان توصیههای اسلام مانند نماز روزانه و روزه گیری در ماه مبارک رمضان را اجرا میکنند، اما زمانی که اسلام مطالبات رفتاری خود را بیان میکند مانند نابودی فساد و به اشتراک گذاشتن ثروت به آن بی توجه هستند. دلیل اینکه همه این موارد مهم است این است که عدالت چسبی است که جامعه را نگه می دارد و به ما امید میدهد. وقتی بی عدالتی فراگیر میشود، مردم امیدشان را از دست میدهند، و جامعه به آرامی به سمت تعارض با خود حرکت میکند و سقوط میکند.
نظر شما