فاطمه راکعی در گفت وگو با ایبنا مطرح کرد:
برخی از شعرهای بهبهانی از شعر ما شاعران انقلاب تاثیرگذارتر است
فاطمه راکعی در زادروز سیمین بهبهانی گفت: سیمین بهبهانی شعرهایی برای مادر شهید یا برای یک جانباز جنگ تحمیلی دارد که بهقدری تاثیرگذار است که مخاطب را منقلب میکند. بسیاری از این شعرها مانند آن شعر «پوتین» از خیلی از شعرهای ما که به شاعران انقلاب معروف شدهایم بهتر و تاثیرگذارتر است.
اگر بخواهیم میان شاعران معاصر دیوار بکشیم، بدون شک فاطمه راکعی و سیمین بهبهانی در یک چارچوب قرار نمیگیرند؛ چراکه دیدگاهها و اعتقادات آنها متفاوت است؛ با این حال شاید برای عدهای جالب باشد که بدانند دیدگاه فاطمه راکعی نسبت به سیمین بهبهانی چیست؟
سیمین بهبهانی بدون شک یکی از شاعران بزرگ معاصر ایران است؛ چراکه آثار فاخر بسیاری در عرصه شعر خلق کرده است. همانطور که میدانید شعر نیز مانند هر کالایی (چه فرهنگی و چه غیرفرهنگی) انواع مختلفی دارد که یک نوع آن شعر بد است؛ شعری که به هیچ عنوان تاثیرگذار نیست و بودن و نبودنش فرقی نمیکند. شعر بعدی شعر خوب است که خارج از محتوا تاثیرگذار است و مخاطب با خواندن احساس میکند که یک اثر ارزشمند خوانده و تاثیر گرفته است. دسته آخر شعر متعالی یا عالی است که هم از لحاظ مضمون و محتوا و هم از نظر شاعرانگی مخاطب را ذوق زده میکند و باید بگویم که شعرهای سیمین بهبهانی از این جنس است، البته برخی از شعرهای او هم در دسته دوم قرار میگیرد اما در کل شاعری او در دسته سوم قرار گرفته است. این صحبتها درباره شعر او بود و اگر بخواهم درباره شخصیت سیمین بهبهانی صحبت کنم باید بگویم که او را از 30 سال پیش میشناسم و آن هم به دلیل همکاری با دختر وی (امید) است؛ از این رو از نزدیک با این خانواده و تفکراتشان آشنا هستم. او بسیار انسان نازنین، دوستداشتنی و با روحیه حساس بود و شاید مهمتر از همه اینها او به معنای واقعی کلمه انسان است. به نظر من فراتر از اعتقادات، نظرها و نگاه هر شاعر، کودکانگی شاعر است که سیمین بهبهانی تا لحظه مرگ آن را حفظ کرد. ما سیمین بهبهانی، طاهره صفارزاده، منوچهر آتشی، قیصر امینپور و سیدحسن حسینی را این گونه یافتیم. یعنی شاعران بزرگ فارغ از آنکه مثل هم فکر میکنند یا فکر نمیکنند به وسیله آن روح بزرگ همدیگر را درمییابند. سیمین یکی از شاعرانی بود که آن موارد را در خود حفظ کرده بود.
بدون شک در این بین دیدگاه شاعرانی مانند شما، طاهره صفارزاده، قیصر امینپور و سیدحسن حسینی با شاعری مثل سیمین بهبهانی متفاوت است. با این اختلاف دیدگاه، شما سیمین را در تضاد و مقابل خود نمیدیدید؟
من چنین نگاهی به سیمین بهبهانی ندارم و او را آن طور قضاوت نمیکنم. او شاعری بود که تفکرات، ایدهها، منش و نوع پوشش خاص خودش را داشت و انسان آزادهای بود که علاقه داشت آن طوری که دوست دارد، زندگی کند. امثال من و کسانی که شما نام بردید، کسانی نیستیم که به دلیل اجبار در حوزه فرهنگ آمده باشیم و در منش انسانهای بزرگی که خودشان راه و روش زندگی خودشان را انتخاب کردهاند، دخالت کنیم. ما اگر تفکری هم داریم خودمان انتخاب کردیم و کسی ما را اجبار نکرده است.
ما اعتقاداتی داریم و به آن پایبند هستیم اما در زندگی شخصی یا اجتماعی هیچ کسی دخالت نمیکنیم. خانم بهبهانی مانند یک خواهر بزرگتر یا یک مادر من و امثال من را دوست داشت. شما توجه کنید کسی که با فکر و منش یک عده تضاد داشته باشد، آن هم به شکل بنیادی، آنقدر نمیتواند صمیمی باشد. البته این تنها مختص سیمین نبود و رابطه فردی مثل منوچهر آتشی نیز با ما به این شکل بود و چقدر برخی افراد شاعرانی مثل بهبهانی و آتشی و چقدر برخی دوستان ما را به دلیل این ارتباطها و رفتوآمدها سرزنش کردند. به نظر من این حرفها مهم نیست و آن چیزی که اهمیت دارد این است که آن زلالی و شاعرانگی در روح سیمین به قدری نمایان بود که همه آن را متوجه شدهاند.
فکر میکنم که آن مواضعی که بعدها او گرفت نیز از نوع اعتراض اجتماعی و مدنی بود که این اعتراض تنها برای او نبود و این اعتراضها از آن جنس اعتراضهایی بود که گاهی از زبان ما هم بیان میشود. شاید پوشش سیمین با امثال من فرق میکرد اما ما در شعرهای او به دنبال نگاه انسانی بودیم؛ نگاهی که در آثارشان به خوبی نمایان بود. تندی کلام سیمین تنها در اشعارش نبود و ما میبینیم که این صریح بودن و تندی در رفتار و کلام او هم بود و به عبارتی او با کسی تعارف نداشت. در کل من هیچ وقت این تفکیک شاعران را متوجه نشدم؛ آن هم وقتی شاعری مثل سیمین درباره تمام اتفاقات سخن میگوید.
منظور شما از همه اتفاقات شعرهایی از سیمین است که به تفکر شعر انقلاب نزدیک بوده است؟
بله. سیمین بهبهانی شعرهایی برای مادر شهید یا برای یک جانباز جنگ تحمیلی دارد که بهقدری تاثیرگذار است که مخاطب را منقلب میکند. بسیاری از این شعرها مانند آن شعر «پوتین» از خیلی از شعرهای ما که به شاعران انقلاب معروف شدهایم بهتر و تاثیرگذارتر است. بنابراین نمیتوان با بزرگان شعر، ادب، هنر و علم به این شکل برخورد کرد. فردی مثل سیمین بهبهانی معطوف به ایران نیست و باید با نگاه یک شاعر جهانی به او نگاه کرد.
برداشت من از صحبتهای شما این است که باید مرزبندیها را از بین برد. آیا درست است؟
فکر میکنم که خیلی از بزرگان فرهنگی کشور، از جمله مقام معظم رهبری درباره شعر نگاه بسیار روشنی دارند و از رفتارشان مشخص است که تمام شاعران بزرگ را دوست دارند و برای شعر احترام قائل هستند؛ چراکه این افراد شعر را یک هنر میبینند. من میدانم که بسیاری از شاعران بزرگ به دلیل منش زندگی مورد تایید نبودند اما به دلیل شعرهای ارزشمندی که سرودهاند هیچ وقت رهبر انقلاب با آنها رفتار طردآمیز نداشته است. حتی درباره فروغ فرخزاد و آن زمانی که عدهای در تلاش بودند تا اسمش را از تاریخ ادبیات این کشور حذف کنند، ایشان صحبتی انجام دادند و فرمودند که «فروغ عاقبت بهخیر شد».
رهبری این صحبت را مطرح کردند؛ چراکه پویایی و حرکت را در آثار وی دیده بودند. باورکنید اگر چنین نگاههای ادبی در کشور حاکم نبود، شاید اتفاق تلخی در ادبیات رخ میداد و ما هنوز فراموش نکردهایم که در دورهای عدهای تلاش کردند تا شعرهای نظامی را نیز سانسور کنند. به اعتقاد من انسانهای بزرگ و فرهیخته این کشور مانند رهبر انقلاب هیچگاه چنین برخوردی با شعر و ادبیات نداشتهاند. شما به همین شعرهای دفاع مقدسی سیمین نگاه کنید؛ این افراد که جانماز آب نمیکشیدند و تلاشی نداشتند تا خودشان را متشرع نشان دهند و تظاهر هم نمیکردند؛ بنابراین اگر چنین فردی چند شعر هم در راستای انقلاب گفته است ما باید آن آثار را ارج نهیم و خوشحال باشیم که سیمین شعرهایی تاثیرگذاری برای شهدا و جانبازان دارد. ما چنین نگاهی را به منوچهر آتشی هم نداشتیم و سوال من این است که چرا ما نیمه پر لیوان را نمیبینیم.
نگاه زنانه شاعری مانند سیمین با نگاه زنانه شما در شعر چقدر متفاوت است؟
این تفاوت دیدگاه باعث ندیدن زیباییهای شعر نمیشود. در آن زمان که ما مشغول تحصیل بودیم شرایط متفاوت بود و همه که شکل من نبودند. در دوست، فامیل، آشنا و همکلاسی بودند کسانی که حجاب نداشتند و با لباسهای برهنه بیرون میآمدند اما انتخاب من حجاب بود. اگر دوستان من را بشناسند، میدانند آدمی نیستم که اگر اعتقاد به چیزی نداشته باشم و فلسفه آن را بپذیرم، تن به آن کار بدهم و در کل کسی نمیتواند به من زور بگوید. من پیش از انقلاب حجاب را خودم انتخاب کردم و شاید اگر پدر، برادر و یا همسرم من را اجبار میکردند، تن به چنین اجباری نمیدادم. من میتوانم روی باورهای خودم و نوع زندگیای که انتخاب کردم تمرکز کنم و به تبلیغ آن بپردازم و شعرم را در این مسیر هدایت کنم و یک نفر دیگری میتواند چنین کاری را انجام ندهد. اگر هم در این وسط فردی شعر گفت که مخالف تفکر من بود، باید آنقدر قلمم را قوی کنم که با کلام و ادبیات اثر او را خنثی کنم و نه با زور و اجبار.
ما در شعر سیمین بهبهانی با یک سری هنجارشکنیها روبهرو میشویم که در شعر فروغ هم وجود دارد. آیا جنس این هنجارشکنیها به یک شکل است؟
من فکر میکنم اگر در مجموع بخواهیم این دو شاعر را بررسی کنیم، در هر دو یک نوع تابوشکنی وجود دارد. فروغ در آن دوران از نوعی گرایش به فمنیست رادیکال که در روزگارش بود به شکل عریان حرف زد و مسائلی که در فرهنگ ما تابو بود را شکست. شاید من راکعی این موضوع را نپذیرم و هرگز آن مدلی شعر نگویم اما نمیتوانم بگویم که این شعر نیست. شعرهای مشکلدار فروغ در ابتدای زندگیاش سروده شد، درست زمانی که با همسر اولش به مشکل خورده بود و شاید به دلیل حساسیت چنین واکنشی نشان داد. من این شعرها را دوست ندارم اما فروغ را نفی نمیکنم. سیمین هم نوعی هنجارشکنی در شعرهایش دارد اما نه به اندازه و شدت فروغ. در کل هنجارشکنی در شعر هر دو هست اما سبکهای آن متفاوت است.
بهعنوان آخرین سوال؛ شما لقب نیمای غزل را برای سیمین بهبهانی قبول دارید؟
دکتر علی محمد حقشناس یک زبانشناس بزرگ بود و من نیز در دانشگاه تهران، افتخار دانشجویی و شاگردی وی را داشتم. وی بسیار انسان فهیم، آزاده و باسواد در حوزه ادبیات و زبانشناسی بود. اولین کسانی هم که به اتفاقا خواهان آن شدند که دکتر حقشناس واحد «ادبیات زبانشناسی» بگذارند، من و هم دوره فرهیختهام کورش صفوی بودیم. دکتر حقشناس به قدری در زمینه ادبیات و زبانشناسی تسلط داشت که به راحتی میتوانست حکم دهد و وی به درستی سیمین را نیمای غزل نامید و این را از جنبههای مختلف علمی نگاه کرده بود. شاید دلیل این موضوع آن باشد که سیمین در وزن دست به تغییر زد و چندین وزن ابداعی ساخت. سیمین طرح نو در وزن داشت و در آثار آخرش مانند کولیوارهها آثار ماندگاری در بحث خلق وزن به وجود آورد. سیمین یک مرتبه شروع میکند به تغییر و تحول در حوزه وزن شعر و وزن را به زبان محاوره نزدیک میکند و در این وزنها زیباترین شعرها را گفته است و به همین دلیل و به تعبیری میتوان او را نیمای غزل نامید.
نظرات