موضوع اصلی شعرهای بوکوفسکی خود او و زندگی شخصیاش هستند که شاید از این لحاظ به شعر جریان اعتراف پهلو بزنند، در حالی که زندگی و مرگ برای شاعران اعتراف جدی است اما برای بوکوفسکی تنها سوژهای است که میبیند و توصیف میکند و از آن میگذرد. شاید به نظر بیاید که گاهی پا فراتر میگذارد و به ریش زندگی و مرگ میخندد؛ اما همه اینها ناشی از ناملایمتیهای زیادی است که دیده و مترجم در مقدمه این کتاب، شعر بوکوفسکی را متمایز از نوشتههای دیگر شاعران امریکا میداند و این را نه برای رجحان او، که برای بیان تفاوت عمده او با دیگران بیان میکند. علت اصلی این تمایز خود بوکوفسکی و شخصیت متمایز اوست. او به صنایع ادبی و سوژههای متداول توجهی ندارد. او در شعرهایش خودش را میبیند و خودش را مینویسد و برای این نوشتن نه تکلفی در محتوا دارد و نه در فرم، و در زبان هم قائل به پیچیدهنویسیها و زبان فاخر عصر خود نیست. او نظریه پردازی نمیکند و تنها با اعتقاد به زبان و فرم و آهنگ خودش مینویسد؛ زبانی خالی از جلوهگریهای متداول که با هر سوژهای کنار میآید.
انتخاب شعرهای بوکوفسکی برای ترجمه کار سختی است. او نویسندهای پر کار بود که هزاران شعر نوشته و منتشر کرده که بسیاری از این کارها دست کم برای ادبیات ایران به دلایل گوناگون قابل ترجمه نیستند و در صورت ترجمه هم چیز چندانی از شعر باقی نمیماند و تنها نثری معمولی به دست خواننده میرسد.
مترجم در انتخاب این شعرها تلاش کرده تا علاوه بر گزینش و ترجمه بهترین شعرهای بوکوفسکی، آنهایی را انتخاب کند که گوشههایی از نوع زندگی و جهانبینی او را هم مشخص کند و در روند ترجمه به حفظ سبک و زبان شاعر نیز توجه نشان داده است. زبان بوکوفسکی در کارهای مختلفش متغیر است. جایی کاملاً به زبان معیار مینویسد و جایی دیگر به زبان محاوره و جایی هم به زبان کوچه و بازار و در برخی کارها با حفظ دستور و ساختار زبان معیار، به زبان محاوره هم نزدیک میشود که اشراف به این موضوع میتواند به ما در ارزیابی میزان موفقیت مترجم کمک کند.
نظر شما