اشتری گفت: در مورد چاوز یک تناقض وجود دارد و آن، این است که با استفاده از ابزارهای دموکراتیک به قدرت رسیده و برآمده از صندوقهای رای است. خبرنگاری که نویسنده کتاب هم هست، در این انتخابات حضور داشته و نوشته که تقلبی در این انتخابات صورت نگرفته گرچه منصفانه نبوده است.
اشتری در معرفی نویسنده کتاب گفت: روری کارول، خبرنگار ارشد روزنامه گاردین در آمریکای لاتین، این کتاب را نوشته است و چهار سال پیش هم از سوی انتشارات پنگوئن منتشر شد. این کتاب، زندگینامه هوگو چاوز است که با رویکردی پژوهشی و روزنامهنگاری نوشته شده است.
این مترجم با بیان این نکته که کتاب «رفیق پرزیدنت» در مجموعه کتابهای سرخ نشر ثالث منتشر میشود، گفت: بیشتر کتابهای این مجموعه که تا کنون دوازده، سیزده عنوان آن منتشر شده است، مربوط به رهبران کشورهای کمونیستی یا دیکتاتورهای چپ است که از آن جمله میتوان به لنین، انور خوجه و تروتسکی اشاره کرد. همانطور که میدانید، چاوز هم اندیشههای چپ داشته و به همین دلیل، عنوان «رفیق پرزیدنت» را برای این کتاب مناسب دیدم.
اشتری توضیح داد: نویسنده در این کتاب کوشیده تا چاوز را از نگاه کسانی که دستاندرکار سیاست، اقتصاد و فرهنگ ونزوئلا هستند، مورد بررسی قرار دهد. او با اشخاص مختلفی درباره چاوز گفتوگو کرده است؛ یک زندانی سیاسی، یک قاضی، یک وزیر و حتی یک دستفروش. این خبرنگار، با تک تک این افراد گفتوگو کرده است. او چند سالی در ونزوئلا زندگی کرده، همسرش اهل این کشور است و خودش هم به زبان اسپانیایی احاطه دارد.
وی افزود: در این کتاب تلاش شده تا تصویر جامعی از ونزوئلای دوره چاوز ارائه دهد که مهمترین شباهتش به کشور ما، در حوزه اقتصاد نفتی است. روری کارول برای نگارش این کتاب، علاوه بر مصاحبه با دیگران درباره چاوز، با خود چاوز هم گفتوگوی مفصلی داشته، از کودکی او شروع میشود و به دیگر مراحل زندگیاش میپردازد. این کتاب از ابتدای حکمرانی چاوز تا مقطعی که به سرطان مبتلا میشود و میمیرد را دربرمیگیرد.
اشتری در پاسخ به این پرسش که آیا چاوز هم در جرگه دیکتاتورهای چپ میگنجد، گفت: در مورد چاوز یک تناقض وجود دارد و آن، این است که با استفاده از ابزارهای دموکراتیک به قدرت رسیده و برآمده از صندوقهای رای است. خبرنگاری که نویسنده کتاب هم هست، در این انتخابات حضور داشته و نوشته که تقلبی در این انتخابات صورت نگرفته، گرچه منصفانه نبوده است.
وی در ادامه افزود: مردم آزادانه در این انتخابات شرکت کردهاند. چاوز هم تقلبی نکرده و برآمده از آرای مردم است. اما هنگامی که به قدرت رسیده است، رفتار و منش دیکتاتورانهای داشته است. جامعه مدنی را از بین برده و عوامل خودش را بر کشور حاکم کرده است. رسانههای آزاد را با روشهای ظریف از دور خارج کرده و نوعی تکصدایی را حاکم کرده و یا مصادرههایی که در اقتصاد انجام داده است. در واقع تناقض چاوز در همین نکته است؛ خودکامهای که برآمده از صندوقهای رای بود.
او تاکید کرد: البته او یک پایگاه رای، قابل توجه هم دارد که قسمت اعظمش را درماندگان جامعه و فقرا تشکیل میدهند و آن هم به خاطر کمکهایی است که به این قشر میکرد. گرچه کمکهایش به فقرا هم قابل انتقاد است؛ او پول نفت را بین مردم تقسیم میکرد. و همین امر، باعث شد که او سی، چهل درصد رای ثابت داشته باشد. البته در مقابل این، سی، چهل درصد هم مخالف جدی داشت که بیشتر از طبقه متوسط و مرفه جامعه بودند و تعدادی هم در این میان بودند که گاهی به این سو میلغزیدند و گاه به سوی دیگر.
اشتری تاکید کرد: چاوز یک تفکر التقاطی داشت و تثلیث او عبارت بود از مسیح، مارکس و سیمون بولیوار. بولیوار رهبر انقلابی دو قرن پیش بود که باعث آزادسازی آمریکای لاتین از اسپانیا شد و کشورهایی نظیر بولیوی، ونزوئلا و ... با تلاشهای او از استعمار اسپانیا نجات پیدا کرد.
نظر شما