یکی از خبرنگاران قدیمی کتاب، مصطفی وثوقکیا است که اکنون در روزنامه صبح نو دبیر بخش فرهنگی است و قلم میزند. او با بیان اینکه کتاب خواندنش تابع شرایط زمانی و مکانی است میگوید: معمولا سعی میکنم روزی یک ساعت کتاب بخوانم که آن هم بیشتردر مترو (هنگام عزیمت به محل کار و بازگشت از محل کار به منزل) و در تاکسی است. البته شبها قبل خواب هم ساعتی را مطالعه میکنم. البته در محل کار هم اگر کارهای روزنامه و صفحهبندی تمام شده باشند و سوژه خاصی هم نباشد نیم ساعتی مطالعه میکنم.
حوزه مطالعاتی وثوقکیا در زمینه ادبیات است و سعی میکند در این باره بیشتر، رمانها و کتابهای شعر موجود در بازار را بخواند. البته کتابهای تاریخی هم در حوزه علاقه او هست و گهگاهی به این حوزه هم سرکی میکشد. خودش میگوید که به تازگی سفرنامه خوانی را هم به حوزه مطالعاتیاش اضافه کرده است. او تاکید میکند که کتابهای شهید مطهری تاثیرگذارترین آثاری بوده که تاکنون خوانده است.
از او درباره آخرین کتابهایی که خوانده میپرسیم که در این باره بیان میکند: اکنون همزمان در حال خواندن سه کتاب هستم ؛ «الف لام خمینی؛ زندگینامه امام خمینی» نوشته هدایت الله بهبودی، کتاب «رقص برزیل با شیطان» نوشته «دیوید رزن» و کتاب «976 روز در پس کوچههای اروپا» نوشته محمد دلاوری. کتابی را هم که به تازگی به پایان رساندم اثری درباره جنگ بوسنی و بالکان است به نام «آزارشان به مورچه هم نمیرسید» که نشر ستاک منتشر کرده است.
سید مهدی موسویتبار را پیشتر در روزنامه صبح نو با مطالب خواندنیاش در بخش فرهنگی میشناختیم امروز اما او در جایگاه دبیر سرویس فرهنگی ایرناپلاس به کار و عشق در حوزه کتاب ادامه میدهد. موسوی تبار با همکاری برخی از دوستانش یک داستان بلند نوشته که قرار است تا دو ماه دیگر منتشر شود. او تلاش میکند تا از امکانات تکنولوژی هم برای مطالعه استفاده کند و به همین دلیل بخشی از مطالعاتش از روی تلفن همراه است.
به گفته این خبرنگار کتاب، زمان مطالعاتی او برای خواندن آثار مورد علاقهاش بین نیم ساعت تا دو ساعت در حوزه ادبیات داستانی و شعر است. موسوی تبار آثار عباس معروفی و مصطفی مستور را دوست دارد و هم اکنون هم در حال خواندن کتاب «ملت عشق» و «فوتبال و فلسفه» است.
هادی حسیننژاد هم از آن دسته خبرنگاران حوزه کتاب است که خودش هم صاحب اثر است. او میگوید از میزان کتابخواندن روزانهاش، راضی نیست و عوامل مختلفی این سالها، این زمان را کوتاه کرده است. اما دستِ کم روزی یک ساعت کتاب میخواند. باقی مطالعاتش اما برمیگردد به حرفهاش که خبرنگاری است... خواندن مقالات تخصصی یا عمومی؛ از اخبار گرفته تا تاریخ و... که البته هیچ کدام جای کتاب را نمیگیرند؛ ولی لازمند!
او ادامه میدهد: شاید خندهدار باشد اما مدتهاست به خاطر مشغلههایی که دارم، بهترین زمان مطالعهام، در مترو است. البته اگر در واگنها فضا کافی باشد و ازدحام جمعیت بگذارد.
از او میپرسم که چه کتابهایی بیشتر میخواند؟ پاسخ میدهد: قطعا علاقهمندی اصلیام، ادبیات است. شعر و رمان. به دلایل مختلفی، مدتهاست رمان را به شعر ترجیح میدهد. سراغ کارهایی هم میروم که از آنها تاثیر بگیرم؛ کارهای بزرگ. چه کلاسیک باشند و چه مدرن و پست مدرن. مثلا اخیرا «مرشد و مارگاریتا»ی بولگاکوف را که هیچ وقت فرصت خواندنش دست نداده بود، خواندم. از امروزیترها هم میتوانم به «سفر در اتاق تحریر» و «مردی در تاریکی» پل استر اشاره کنم. یا «جشن بیمعنایی» از نویسنده مورد علاقهام میلان کوندرا.
آخرین کتابی که حسینینژاد خوانده، اتفاقا یک مجموعه شعر دلچسب بوده است. در این باره میگوید: لابد میدانید که در این دوره و زمانه، کتاب شعرِ خوب، کیمیاست. مجموعه شعر «برسد به استخوانهایت» از روزبه سوهانی. کتاب شعر باید جذبت کند تا بخوانیاش. وگرنه یکی دو شعر اول، دلت را میزند و کتاب را میبندی. من این طوریام.
دبیر بخش مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران، امسال با تازهترین مجموعه شعرش با نام به نمایشگاه کتاب آمد. سال قبل هم «ترانهای که من میشناسم» تجدید چاپ شد. خودش میگوید که کتابهای دیگری هم هست که نمیداند چه زمانی بختشان باز شود! مثلا کتاب «راه دور خانه پدری؛ تاریخ شفاهیِ حیات و حضورِ سیدعلی صالحی» که کار جالبی از کار درآمده است. بعد از «زخم باز» باز هم ناخنکی به حوزه فیلمنامه زدهام که نیمه کاره است. شعر نه؛ اما مشغول نگارش نسخههای اولیه یک رمان هم هستم که اصلا معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظارش باشد.
حمید نورشمسی را سالهاست که با فعالیتهایش در خبرگزاری مهر میشناسیم. خودش هم اهل نوشتن است و اخیراً کتاب «کیمیای پارس» از او منتشر شده است. او که این روزها نگارش رمانی به نام «دایرهها» را در دست دارد و رمان «بازگشته» را به ناشر سپرده، درباره میزان مطالعهاش میگوید: تلاش میکنم در مکانهایی مانند مترو مطالعه کنم. گاهی هم در محل کار و شبها در خانه کتاب میخوانم.
داستان ایرانی حوزه مورد علاقه نورشمسی است و آثار بیژن نجدی و جعفر مدرس صادقی بیشترین تاثیر را رویش داشته است. او در این باره میگوید که بسیاری از کارهای داستانی ایرانی را تورق می کند. احمد محمود،گلشیری. کاتب، سلیمانی، بایرامی، دهقان، امیرخانی و قیصری نویسندگانی هستند که اغلب آثارشان را مطالعه میکند. نورشمسی هم اکنون «انسان خردمند» را در دست مطالعه دارد.
آناهید خزیر دبیر گروه علوم انسانی خبرگزاری کتاب ایران است که سالهاست در این رسانه مشغول به کارست، میگوید: به دلیل فعالیت در خبرگزاری کتاب، کتاب همراه همیشگی من است و افزون بر مطالعه کتاب برای معرفی و نقد و بررسی در این رسانه تخصصی ساعاتی را در هفته به خواندن کتابهای مورد علاقهام میپردازم. معمولا جای خاصی را برای کتاب خواندن انتخاب نمیکنم و از پشت میز کار گرفته تا مترو و اتوبوس کتابهایی را در زمینه روانشناسی، تاریخ و رمان میخوانم اما به شکل تخصصی برای نگارش کتابهایم پایان هفته چندین ساعت را به کتاب خواندن ویژه میکنم.
او درباره کتابهای تاثیرگذار زندگیاش بیان میکند: نمیتوانم تنها از یک یا چند کتاب نام ببرم که از آنها تاثیر گرفتم اما شاهنامه به دلیل اینکه شناسنامه و هویت ملی ایرانیان است اثر بسیاری بر من داشته و میتوان در این کتاب سترگ خرد، انسانیت، جوانمردی و... را مشاهده کرد.
وی درباره کتابی که به تازگی خواندن آن را به پایان رسانده میگوید: کتابی که به تازگی خواندم «انسان در پی معنا» ویکتور فرانکل بود که با ترجمه زهره زاهدی منتشر شده است. این کتاب همانطور که از نامش پیداست نکاتی را درباره معنای زندگی به انسانها یادآور میشود و از نیچه نقل میکند: «کسی که برای زندگی کردن چرایی دارد، از عهده هر چگونگی بر خواهد آمد.»
«نماد فروهر» نخستین کتابی است که آناهید خزیر در زمینه تاریخ ایران باستان نوشته که تاکنون چندین بار بازچاپ شده است. او اکنون روی شخصیتهای شاهنامه کار میکند و چهرههای گوناگونی از شاهنامه فردوسی مانند فرود، سیاوش، کیومرث، رستم، سهراب و... را به نثر ساده درآورده و در تلاش است که روایتهایی داستانی از این چهرههای ایرانی ترسیم کند.
سمیرا شاهقلی از خبرنگاران قدیمی کتاب، سالهاست در حوزه فرهنگ مشغول به کار است، از سال 1386 تاکنون با حوزه کتاب و فرهنگ دمخور بوده و میگوید که مشغلههای فراوان خبرنگاری شاید نگذارد که او برخلاف سالهای گذشته بیشتر کتاب بخواند، با این وجود از فرصت استفاده میکند و پشت میز کارش اغلب کتابها را تورق و مطالعه میکند. حوزه مورد علاقهاش، ادبیات و کتابهای آموزشی و تربیتی ویژه کودکان است، با این وجود بودهاند کتابهایی که هنوز هم تصاویر آن برایش زنده هستند! کوری نوشته ژوزه ساراماگو و بار هستی نوشته میلان کوندرا از جمله این آثارند.
شاهقلی اخیرا هم کتابهای «غریب قریب» نوشته سعید تشکری و «من پنیرم» را مطالعه کرده و مطالعه آن را هم به مخاطبان کتاب توصیه میکند.
محمد آسیابانی یکی دیگر از خبرنگاران فعال حوزه کتاب است که از سال 1386 به طور جدی وارد این عرصه شده است. جدیدترین کتاب او به «احمد فردید: زندگینامه و شرح احوال و آرایی انتقادی» اختصاص دارد که این هفته به فهرست پرفروشهای کتاب راه یافته است. آنها که او را بیشتر میشناسند میگویند که به اصطلاح خوره کتاب است و هر جا کتاب خوبی ببیند به راحتی از کنارش نمیگذرد. او معتقد است که خبرنگار کتاب بنا به عرصه کاریاش باید بیشتر از دیگر کتاب بخواند و دغدغه آن را داشته باشد. از همین منظر او تلاش میکند تا روزها بیشتر به مطالعه کتابهای مرتبط به حوزه تخصصی اقدام کند و شبها تا چندین ساعت به کتابهایی بپردازد که در دایره علایقش قرار دارند.
این خبرنگار حوزه کتاب، شرح شطحیات، جامعهشناسی پسامدرنیسم، تهافتالفلاسفه، شعر مدرن (از بودلر تا استیونس) را تاثیرگذارترین کتابهایی میداند که تاکنون خوانده است. اخیراً هم به واسطه برخی پژوهشهایش در این حوزه کتابهای تحریر العقلا، میرزا مهدی اصفهانی (از مکتب سلوکی سامرا تا مکتب معارف خراسان) را در دست مطالعه دارد.
از محمد آسیابانی تاکنون کتابهای فلسفه هنر اسلامی و .... منتشر شده و دو کتاب دیگر درباره شرح افکار و زندگی نامه شیخ هادی نجم آبادی و میرزا آقاخان کرمانی را در دست انتشار دارد.
شهاب دارابیان پرشور است! مخاطبان او را بیشتر با مطالبش در صفحه ادبیات خبرگزاری ایبنا میشناسند. البته دارابیان این روزها با گزارشها و گفتوگوهای مختلف در رادیو نیز تلاش دارد تا بیشتر کتاب را به میان دوستدارانش ببرد.
او میگوید: با توجه به فعالیت در حوزه خبرنگاری کتاب معمولا روزانه در محل کار مطالعه دارد، که شاید در مجموع بتوان عددی بین 60 تا 90 دقیقه را برای آن در نظر گرفت. همچنین معمولا شبها قبل از خواب کتابی را باز میکنم وچند صفحهای از آن ورق میزنم که شاید حدود 30 دقیقه زمان ببرد. از طرفی هر شب به دیوان حضرت حسین منزوی سر میزنم و چند غزلی نوش جان میکنم. روزها بیشتر کتاب شعر میخوانم و معمولا شبها سری به کتابهای داستانی میزنم.
دارابیان تاکید میکند که کتابهای مورد علاقهاش بسیار زیاد است؛ او در این باره توضیح میدهد: «جزء از کل» اثر استیو تولتز با ترجمه پیمان خاکسار یکی از کتابهایی که در دو سال گذشته سه بار به سراغش رفتهام. فکر میکنم که تا به امروز چهار بار این کتاب را خریدهام اما در حال حاضر در کتابخانهام آن را ندارم؛ چراکه این اثر به قدری خوب و دلچسب است که دوستان وقتی میگیرند، دیگر پس نمیدهند! در حوزه شعر هم باید بگویم که مجموعه شعر «افراد»، اثر مهدی اشرفی بی شک یکی از بهترین کتابهای شعری است که در چند سال گذشته منتشر شده است. مهدی اشرفی در این کتاب چنان تصویرهای زیبایی را پیش روی مخاطب میگذارد که مخاطب دلاش نمیآید با یک بار خواندن از شعرها عبور کند. اغراق نیست اگر بگویم که برخی شعرهای این مجموعه چندصد بار خواندهام. همچنین مجموعه شعر «پروردگارا ایران را به خاطر بسپار» اثر کورش کرمپور بی شک یکی از قویترین کتابهایی است که در 10 سال اخیر مطالعه کردم. این مجموعه به معنی واقعی کلمه یک کتاب شعر سیاسی-اجتماعی است که حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
او میگوید آخرین کتابی که خوانده، کتاب «هشت پیانیست»، اثر مهدی بهرامی است که به اعتقادش امسال تمام جوایز ادبی را از آن خود میکند. خواندن این کتاب را نیز مثل سه کتاب بالا به همه علاقهمندان کتاب پیشنهاد میدهد.
خبرنگار ادبیات ایبنا درباره آثار در دست انتشار خود هم عنوان میکند: واقعیت این است که در حال حاضر مجموعه شعرهای محاورهام آماده انتشار است اما به دلیل وسواس زیاد و وضعیت بد کتابهای شعر تا به امروز تصمیمی برای انتشار آن نگرفتهام؛ چراکه فروش چهار پنج هزار نسخهای مرا راضی نمیکند. تا به امروز سه ناشر برای چاپ این مجموعه اعلام آمادگی کردهاند و شاید این مجموعه در نمایشگاه سی و دوم عرضه شود. همچنین این روزها مشغول نگارش یک رمان به نام «تقاطع بنبست» هستم که اگر خدا بخواهد تا پایان سال 97 راهی بازار نشر خواهد شد. این رمان حدود 300 تا 400 صفحه حجم دارد و حدودا 50 درصد کار جلو رفته است.
عاطفه جعفری سالهاست که در رسانههای مختلف از کتاب مینویسد و میگوید. او مدتی است که از دریچه روزنامه فرهیختگان با مخاطبانش از کتاب حرف میزند. جعفری هم میگوید که در روز حتما یک ساعتی را به مطالعه اختصاص میدهد و معمولا در مترو و قبل از خواب کتاب میخواند.
این خبرنگار کتاب درباره بهترین کتابی که خوانده بیان میکند: چون عاشق امیرخانی هستم برخلاف دیگران رمان «رهش» را دوست دارم. به صورت کلی عاشق رمانم و ادبیات داستانیام. آخرین کتابی هم که خواندم، «طریق بسمل شدن» نوشته محمود دولت آبادی است.
گفتوگو با برخی خبرنگاران کتاب که به پایان میرسد، چهرههای بسیاری از آنها که نامشان در این گزارش نیامده در ذهنم نقش میبندد. بسیاری پس از سالها فعالیت در رسانههای مختلف خانه به دوش میشوند و تنها قلمشان را با خود میبرند! دلشان میگیرد اما ذهنشان نه! هنوز مینویسند و مینویسند شاید گوش شنوایی... شاید گوش شنوایی...
نظر شما