خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ابوالقاسم شهلاییمقدم؛ مدیر انتشارات نقش و نگار با ارسال یادداشتی به خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به بحث واردات کاغذ و لزوم توجه به توزیع عادلانه و منصفانه کاغذ در حوزه نشر پرداخته و راهکارهایی در این زمینه ارائه کرده است.
این یادداشت به شرح زیر است:
تخصیص ارز به کاغذ، رانت و کنترل صنفی
دو یا چند نرخی شدن ارز در هر حال، یک نوع امتیاز است برای کسانی که ارز ارزان میگیرند. این امتیاز، حتی اگر اسمش را رانت نگذاریم، بسیار مستعد فسادزایی است. این امتیاز را همواره یلها و پهلوانان مجاهد با نفس نمیگیرند که بر وسوسهها فائق آیند و به خطا نروند؛ چپ و راست و اصولگرا و اصلاحطلب و معتمد ارشاد و غیر معتمد ارشاد و «صلاحیتدار و غیر صلاحیتدار» و... هم نمیشناسد. همه و همه، در معرض این فسادند و تنها با ساز و کارها و مکانیسمهای خودکنترلی (Self Controling) و خودتنظیمی(Self Regulative)تا حد ممکن میتوان و باید از آن جلوگیری کرد.(شاید بعدها تفاوت این دو را بنویسم.)
در دوران جنگ تحمیلی، گاه درآمد دولت به نحو وحشتناکی پایین بود و باید با آن درآمد هم جنگ اداره میشد و هم مردم تأمین میشدند. به یاد دارم آن سالها، در یک جلسه خصوصی، یکی از نمایندگان مجلس اعلام کرد که درآمد ارزی امسال دولت (یادم میآید سال ۶۵ بود) بیش از ۸ میلیارد دلار نخواهد بود که باید ۴ میلیارد آن را صرف جنگ کنیم و با بقیه، کشور را اداره کنیم. سیستم توزیع ارزاق و مایحتاج عمومی، با همه مضیقهها و کمبودهایی که آن زمان وجود داشت به نحوی بود که همه، کمابیش، از توزیع نسبتا عادلانه بهرهمند بودند و دولت از حیث تأمین حداقلهای زندگی مردم موفق بود.
کاغذ هم توزیع میشد و چیزی به نام کمبود کاغذ به یاد نمیآورم. برای شفافیت در تخصیص ارز واردات و ارز مورد نیاز وزارتخانهها، دولت وقت، تدبیری اندیشید که بسیار قابل تأمل بود و هست که اگر همان رویه در سالهای بعد الگو قرار میگرفت، تا کنون بسیاری از پلههای توسعه را پیموده بودیم، ولی نگرفت.
اکنون که ظاهرا تا حدی بازگشت به دوران سخت و دشوار گذشته میکنیم و به هر دلیل باید با وضعیت جدید کنار آییم و مصرف کاغذ کشور نیز بسیار افزونتر از آن زمان است، باید کنترلی هوشمند بر نحوه توزیع کاغذ اعمال شود. این که چه کسی کاغذ وارد کند در مرحلهی دوم اهمیت است؛ مهم نحوه توزیع عادلانه آن است؛ زیرا ارز تخصیص یافته به واردات، سرمایه ملی است، بخشی از منابع عمومی است، بیتالمال است و تأمین منبع بدون تحدید و نظارت بر مصرف و هدایت و راهبری آن تا رسیدن به مصرفکننده واقعی نه سودجو و غیرواقعی، کاری است بس دشوار ولی شدنی.
این بار باید مراقب بود دوباره حوالههای کاغذ مصرفی سر از کاغذفروشیها درنیاورد، «نوچهها» کاغذ اضافی نگیرند، «نورچشمیها» دوباره بزرگ نشوند، صندوق رانت (به تعبیر داگلاس نورث)، به جیب وابستگان خاص، چه وابستگان به ارشاد، چه وابستگان به دولت، چه تیولداران! و افراد و گروهها و باندهای خاص سرازیر نشود و در این امر، وزارت ارشاد مسئولیتی، این بار بزرگتر و بلکه تاریخی دارد. این بار چشمهای زیادی مراقب این کاغذهاست، این بار ناشران زیادی نیازمند دریافت آنند، در این دوره، که دوران عسرت نشر و شدت بلاست و همه در رنجیم و گرفتار معضلات بسیار: گرانی، هزینههای سرسامآور اداره یک دفتر نشر، هزینههای چند برابری ملزومات چاپ، دزدان کتاب (قاچاقچیان، دانلود کنندگان غیرقانونی، کتابسازان و...) بنیاد و بنیان نشر را هدف تخریب قرار دادهاند، باید وزارت ارشاد، بیش از پیش، در کنار و همراه ناشران، خصوصا آنها که آسیبپذیرترند قرار گیرد.
اگر به خوبی و سلامت و با رضایت ناشران و اهل نشر و کتاب، از این تنگنا و از این برهه سخت بگذریم افتخاری تاریخی نصیب این وزارتخانه و این وزیر خواهد شد و اگر نتواند چنانکه باید، رسالت خود را انجام دهد، نه ما و نه آیندگان از آن به نیکی یاد نخواهیم کرد و چه چیز دردناکتر از این که فرد یا گروهی نتوانند از فرصتی که در اختیار آنهاست در جهت خدمت بیمنت و پر توفیق استفاده کنند و رضایت خلق خدا را به دست آورند، که به قول امیرالمؤمنین (ع) «الفرص تمر مر السحاب.» اینجا واقعا جایگاه امتحان سخت است؛ ایوبوار، یعقوبوار، و مسیرش، باریکتر از موست، بیاغراق.
بهترین راه و روش و اصولیترین متد و اسلوب در کنترل، حمایت از هدایت و نظارت صنفی است. هیچ ناظر صادقی شایستهتر و صالحتر از خود صنف نیست. واسپاری واقعی، آنچه در صدر برنامههای این دورهی وزارت ارشاد است، اینجاست.
انشاءالله در آینده، این مبحث را ادامه میدهیم.
نظرات