حنیف قلندری به مناسبت بزرگداشت ابوریحان بیرونی در یادداشتی وی را اینگونه توصیف میکند: «بوریحان بیرونی در مقایسه با دانشمندان دیگر همعصرش میتوان به آثار ریاضی او نیز پی برد. وی در آوردن روشهای حل یک مسأله تلاش میکند تا آنچه از پیشینیان در بارۀ آن نقل شده است یک به یک بیاورد و اگر اشکالی در برهان میبیند، آن را روشن کند.»
بر این اساس، از مشهورترین اموری که دانشمندان سدههای میانه را به آن منسوب میکنند عرضۀ استدلال بدون آزمایش و تجربه است، به عبارت دیگر آنکه ایشان گزارههای مربوط به امور طبیعت را بدون مشاهده یا انجام آزمایش در بارۀ آنها میپذیرفتهاند و از این رو بسیاری از باورهای ایشان در بارۀ امور طبیعی صحیح نیست. این داوری نیز در بارۀ علم سدههای میانه صادق نیست و در میان دانشمندان این دوره کسانی هستند که خود به تجربههایشان اشاره کردهاند و این تصور کلی در بارۀ علم و دانشمندان سدههای میانه را برهم میزنند؛ ابوریحان بیرونی از جملۀ این دانشمندان است.
ابوریحان بیرونی در نیمۀ دوم سدۀ چهارم هجری و نیمۀ نخست سده پنجم هجری/سدههای دهم و یازدهم میلادی میزیسته است. بیرونی بر این باور است که «تعصب چشمهای بینا را کور و گوشهای شنوا را کر میکند و انسان را به کاری وامیدارد که خرد و دانش آن را گواهی ندهد.» بیرونی بارها درآثار خود به مطالبی از دانشمندان پیش از خود اشاره میکند که آنها را میآزماید که از مشهورترین آنها دو آزمایش است که در الجماهر (کتابی در گوهرشناسی) به آنها اشاره میکند: یکی آزمودن باور سمی بودن الماس است که بیرونی با خوراندن الماس به سگ آن را آزموده است و دیگری آزمودن گزارهای است که بر اساس آن اگر مار به زمرد بنگرد، چشمانش ضعیف یا کور میشوند؛ بیرونی اشاره میکند که بارها و به طرق مختلف این را آزموده است و نادرستی آن باور را دریافته است.
دلبستگی بیرونی به آزمودن نظر پیشینیان یا تکرار مشاهدههای آنها را در کارهای نجومی او نیز میتوان سراغ گرفت. بیرونی در آثار نجومی خود به کمیتهایی که خود اندازهگیری کرده است و تنها مقدارهای گزارش شده را نقل نکرده است اشاره کرده است. این روش بدیع علمی بیرونی را در مقایسه با دانشمندان دیگر همعصرش میتوان در آثار ریاضی او نیز پی گرفت. او در آوردن روشهای حل یک مسأله تلاش میکند تا آنچه از پیشینیان در بارۀ آن نقل شده است یک به یک بیاورد و اگر اشکالی در برهان میبیند، آن را روشن کند. این موجب شده است گاه راهحلهای ارائه شده توسط برخی ریاضیدانان پیش از بیرونی را تنها از میان آثار او بشناسیم.
از مشهورترین این گزارشها آن است که بیرونی در مقالید علم الهیئة آورده است. این کتابی است در بارۀ مثلثات و از آنجا که در آن زمان هنوز مثلثات بسیار به مسائل نجومی وابسته است عنوان کتاب «کلیدهای علم هیئت» است. دانشمندان اسلامی در این حوزه میراثدار سنت یونانیان و هندیان بودند. در سنت یونانی توابع مثلثاتی ناشناخته بودند و در سنت هندی دو تابع سینوس (جَیب) و کسینوس (جَیب تمام) وجود داشتهاند. در سنت یونانی برای انجام محاسبات مربوط به اندازهگیری طولِ برخی کمانهای دایرههای عظیمۀ آسمانی از رابطهای استفاده میشده است که آن را «شکل قطاع» میخواندند. در این رابطه یک کسر به صورت حاصلضرب دو کسر دیگر نوشته میشود، پس اگر یکی از ارکان رابطه مجهول باشد و پنج رکن باقی معلوم باشند، میتوان مقدار مجهول را بهدست آورد. بهکار گرفتن سنت هندی در این قضیه موجب شد که دانشمندان اسلامی رابطۀ سادهتری بهدست آورند که چهار جزء داشته باشد و بدین ترتیب دردسر یافتن مقادیر معلوم کمتر شود.
آنچه محل تردید است، آن است که کدامیک از ریاضیدانان اسلامی برای نخستین بار چنین رابطهای را بهدست آوردند؟ آنچه میدانیم آن است که در پایان سدۀ چهارم و اوایل سدۀ پنجم گروهی از ریاضیدانان فضل تقدم دست یافتن به این قضیه را از آنِ خود میدانستند و بر سر این مسأله اختلافی بوده است. بیرونی در این کتاب تلاش کرده است با یاد کردن از همۀ کسانی که مدعی هستنند و آوردن برهانهای ایشان، نشان دهد که ادعای چه کسی بیش از دیگران قابل اعتنا است. بهراستی اگر بیرونی این خوی را نمیداشت امروز حل این مسأله برای مورخان علم بسیار دشوار بود!
نظر شما