چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۶
«بگذريم»؛ جامعه‌شناسی که از همه مسائل به سادگی «گذشته» است!

در کتاب «جامعه‌شناسی خودمانی» صحيح‌ترين حرف، در پايان بسياري از پاراگراف‌ها بيان شده است: «بگذريم». يك بررسي كوتاه در كتاب، بحق بودن اين گزاره در سراسر كتاب را مشخص مي‌كند؛ اينكه نويسنده از همه مسائل به سادگي «گذشته» است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- كسري بردبارمقدم: در كتاب آقاي حسن نراقي كه به تازگي به چاپ سي‌ام هم رسيده، صحيح‌ترين حرف، در پايان بسياري از پاراگراف‌ها بيان شده است: «بگذريم». يك بررسي كوتاه در كتاب، بحق بودن اين گزاره در سراسر كتاب را مشخص مي‌كند؛ اينكه نويسنده از همه مسائل به سادگي «گذشته» است.

بررسي‌هاي حقيقي- يا آنچه جامعه‌شناسان معمولا ترجيح مي‌دهند، تجربي بنامند - به اينكه چگونه پديده‌ها رخ مي‌دهند، مربوط مي‌شود. با اين وجود جامعه‌شناسي تنها شامل گردآوري واقعيات، هر چند هم كه مهم و جالب باشند، نيست. ما همچنين مي‌خواهيم بدانيم، چرا پديده‌ها رخ مي‌دهند و براي اين كار بايد ياد بگيريم كه سوالات نظري مطرح كنيم تا بتوانيم در درك علل هر آنچه موضوع اصلي يك مطالعه است، واقعيت را به درستي تبيين كنيم. ياد گرفتن اينكه جامعه‌شناسانه بينديشيم و تخيل خود را پرورش دهيم. تخيل جامعه‌شناسانه‌اي كه خصوصا مستلزم توانايي دور ساختن انديشه‌مان از جريان‌هاي عادي زندگي روزانه براي از نو نگريستن به آنها باشد.

كتاب «جامعه‌شناسي خودماني» از هر گونه پرداخت و آسيب‌شناسي جدي شامل تاثير «ديگري بزرگ» در ايجاد فكرهايي چارچوب‌بندي‌شده و مطيع دست برداشته است و به عواملي كه باعث ناتواني و شكست اخلاقي، سياسي و اقتصادي بسياري از مردم در زندگي شده و از آنها مردمي غيرآگاه و سركوب شده ساخته، اشاره‌اي نكرده است.



كتاب شامل ١٧ بخش (جز مقدمه و يادداشتي براي چاپ) است و هر بخش با اسامي‌هايي چون: «با تاريخ بيگانه‌ايم، بي‌برنامگي ما، حسادت و حسادت‌ورزي ما و...» عنوان‌گذاري شده است. نويسنده در مقدمه كتاب صريحا اعلام مي‌كند كه مردم اين مسائل را مي‌دانند اما من اينها را بدين جهت بيان مي‌كنم چون بين دانستن با بيان كردن، فاصله عميقي وجود دارد. اما در ادامه، چندين بار بر ناآگاهي مردم تاكيد مي‌كند و در صفحه ٢٢ براي توضيح دلايلش از اين شكل پرداخت مثالي مي‌زند: «هيچ بيماري در هيچ جاي دنيا بدون شناخت و باور بيماري، مداوا نگرديده است.» اما شگفتا كه توضيح نمي‌دهد، وضعيت كسي كه چيزي را مي‌داند اما گاهي مي‌ترسد كه حتي آن را با خود بيان كند با وضعيت يك بيمار كه چيزي از بيماري‌اش نمي‌داند، دقيقا چگونه مشابه است؟

به قول خودشان بگذريم! در صفحه ١٠٠ بيان كرده‌اند: «به دنبال يافتن علل پيدايش اين وضع نيستم بلكه بيشتر دنبال تصوير كردن اين روحيه هستم.» يعني كتابي كه در دست داريد، جامعه‌شناسانه نيست. پس چرا نويسنده اسم كتاب را «جامعه‌شناسي خودماني» گذاشته است؟ در صفحه ٤٤ آماري مبني بر روي‌آوري بيش از پيش جوانان نسبت به اعتياد بيان مي‌كند، اما از دليل اين روي‌آوري سخني به ميان نمي‌آورد.

آيا هر كارمند شركت آماري مي‌تواند با ارايه آمار‌ به عنوان يك جامعه‌شناس مطرح شود؟ از اين هم بگذريم! در صفحه ١١ كتاب با افتخار نوشته كه نگارنده از «ايسم»هاي متداول فرار و به ساده‌نويسي روي آورده‌ است. يكي از نتايج ساده‌نويسي تهي شده از تحليل‌ سياسي، ناتواني از فهم لزوم جدا كردن «دولت» از «ملت» است. وي در صفحه ٤٧ نوشته است: «من قبلا گفتم اصلا قصد ندارم دولت و ملت را از همديگر جدا كنم.» يعني به كلي از مساله روابط قدرت كه متفكري چون فوكو، براي توضيح آن سال‌ها تلاش كرده، چشم پوشيده و باز هم از مساله مهم تاثير «ديگري بزرگ (در اينجا همان نقش دولت)» در رفتار و تفكر ملت گذشته است.

فراموش نكنيم كه نقد و نفي هر چه انتزاعي‌تر و به دور از مباحث نظري باشد، خشن‌تر است. انتزاعي شدن اين دو در دوران فقدان تحليل‌هاي عميق و اشاره نداشتن به مسائل آسيب‌شناسي، بيش از آنكه حقيقت را در متن عيان كند، از دست و پا زدن نويسنده در باتلاق ميانمايگي رونمايي مي‌كند. امري كه بر وجود خود شهادت مي‌دهد و با گذاشتن علامت‌هاي تعجب در پسِ بسياري از جملات هم نمي‌توان جبرانش كرد. در صفحه ٨٩، نويسنده بيان كرده است: «دولت هم هر كاري مي‌كند، مطمئن باشيد از استعداد و پذيرش مردم نمي‌تواند خارج باشد.» با نگاهي به وضعيت فعلي ايران، از حيث وضعيت اقتصادي (جدا از مسائل آزادي و حقوق بشري) و نارضايتي شديد و ناتواني بسياري از خانوارها در تهيه بديهي‌ترين نيازهاي غذايي مي‌توان به اين گزاره و ادعا تنها لبخند زد.

متاسفانه اين كتاب به دليل عدم توجه به تحليل‌هاي نظري و سياست‌زدايي كردن متن، به تحليل‌هايي سطحي و غيراصولي از مسائل جامعه‌شناسانه رسيده است. افتخار به تحليل‌هاي نه چپ و نه راست (نه سيخ بسوزد و نه كباب) و دوري از «ايسم»هاي متداول، متن را در حد يك غرولند بي‌حساب و كتاب از وقايع و كنش‌هاي فردي و جمعي تقليل داده و آن را شديدا به يك متن محافظه‌كار تبديل كرده است.

شكي نيست كه ما به نظريه‌ها نياز داريم تا ما را در درك واقعيات ياري كنند. حقايق خود سخن نمي‌گويند. كار فردي كه اساسا روي مسائل تجربي كار مي‌كند، ممكن نيست كه روشنگر باشد. اين مطلب حتي در مورد تحقيقاتي كه با هدف‌هاي دقيقا علمي اجرا مي‌شوند، درست است. اهل عمل معمولا نسبت به نظريه‌پردازان بدگمان هستند و ممكن است دوست داشته باشند خود را عملي‌تر از آن بدانند كه نيازي به توجه به انديشه‌هاي انتزاعي‌تر داشته باشند، اما همه تصميمات عملي بر مبناي برخي فرض‌هاي نظري و «ايسم»‌هاي گوناگون استوارند، حتي اگر اين فرض‌ها بيان نشده باقي بمانند. نتيجه چپ بازي در آوردن (صفحه ٧١) از نظر نويسنده مخرب بوده است. حالا بايد پرسيد نتيجه محافظه‌كاري چه بوده است؟ به چاپ سي‌ام رسيدن؟
منبع: روزنامه اعتماد

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها