یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۲
مسائل مذهبی نباید به صورت کلیشه در رمان مطرح شود

سجاد خالقی می‌گوید: غربی‌ها انقدر مسائل مذهبی‌شان را به شکل هنری و در لفافه می‌آورند که هم مخاطب متوجه عمق مطلب می‌شود و هم احساس زدگی به او دست نمی‌دهد و به نظرم ما هم باید همین رویه را در پیش بگیریم.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): رمان ژانر همواره از آثار پرمخاطب در سراسر جهان بوده و هست. هر ساله ترجمه‌های زیادی از موفق‌ترین رمان‌های ژانر جنایی،‌ فانتزی و ... وارد بازار کتاب ایران می‌شود. سوالی که این میان پیش می‌آید این است که چرا در ادبیات ایران این ژانرها آن‌طور که باید و شاید پا نگرفته است. از مشکلاتی که بر سر راه ژانرنویسی در ایران وجود دارد،‌ ایرانیزه کردن فضای آخرالزمانی و جنایی- پلیسی آثاری است که شاید با فرهنگ ما فاصله داشته باشند. در این بین راهکارهایی مانند بهره‌بردن از تاریخ و مذهب پیشنهاد می‌شود تا در ساخت فضایی ایرانی موثر واقع بیفتد. به تازگی رمانی در ژانر جنایی به نام «روز داوری» نوشته سجاد خالقی از سوی انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است که رویکردی ایرانی- مذهبی نیز دارد. با نویسنده این اثر درباره روند نگارش این رمان،‌ منابع تحقیق وی و چگونگی ساخت مدل بومی برای روایت یک رمان ژانر گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید:
 
دلیل انتخاب برهه زمانی دوران حکومت پهلوی برای رمان «روز داوری» چه بود و اینکه چرا این زمان را برای روایت این رمان مناسب دیدید؟
چند سالی است که در پی به هم ریختگی و نابسامانی اوضاع مملکت عده‌ای سعی دارند بگویند که دوران پهلوی به اصطلاح دوران گل و بلبلی بوده است. اما در حقیقت هرگز اینطور نبوده و  به همین دلیل من سعی کردم واقعیت‌هایی را از دوران پهلوی به تصویر بکشم و در این راه به منابع معتبری استناد کردم تا حرف بدون مدرک هم نزده باشم.

 شما در ساخت چنین فضایی از توصیف وسایل نقلیه، لباس کاراکترها و حتا لحن آن‌ها نگذشته‌اید و مشخص است که تعمدی در این کار بوده، برای ساخت و اشراف به چنین فضایی از چه منابعی کمک گرفتید و چقدر مطالعه و تحقیق داشتید؟
مسلما هر رمانی در پس خود یک پروسه تحقیق طولانی دارد و همان‌طور که خودتان اشاره کردید به نظرم همین وسایل نقلیه، لباس و حتا روابط بین مردم و درجه‌های نظامی بسیار مهم است. من از کتاب‌های تاریخی که در این رابطه موجود است کمک گرفتم. حتا برخی از چیزهایی که می‌خواستم  را نه از کتاب‌های تاریخی بلکه از رمان‌های متعلق به قبل از انقلاب اقتباس کردم و مطمئن بودم که نویسندگان آن‌ها هم با مدارک مستند دست به چنین توصیفاتی زده‌اند.  از رمان‌هایی مانند «تهران مخوف» و «چشم‌هایش» که متعلق به قبل از انقلاب هستند، کمک گرفتم و حتا  فیلم‌هایی که  از آن زمان وجود داشت را تماشا کردم.  جالب است بدانید که من برای توصیف درجات نظامی کتابی پیدا نکردم و از سایت‌های اینترنتی استفاده کردم و به صورت کامل روابط نظامی و درجات و لباس‌ها را در آن‌ها رویت کردم و در نوشتن رمان از تمامی این منابعی که ذکر کردم بهره بردم.

می‌توانید به طور مشخص به منابع مکتوب و همچنین فیلم‌هایی که به شما درساخت این فضا کمک کردند نام ببرید؟
فیلم‌های زنده یاد ضیاءالدین دری مانند «کلاه پهلوی» و «کیف انگلیسی» خیلی کمک کرد و همچنین سریال «در چشم باد» از آقای جوزانی.  چون کتاب به هر حال فضای بصری ندارد و دیدن این فیلم‌ها در تصویری کردن اثر بسیار کمک می‌کند. به عنوان مثال «تاریخ مشروطه ایران» از احمد کسروی را برای نوشتن این رمان خواندم و البته از اینترنت و ویکی‌پدیا هم برای اطلاعات تاریخی بسیار کمک گرفتم.



 این رمان در درجه اول رمانی ژانر است و در ژانر جنایی  قرار می‌گیرد. با توجه به اینکه در  رمان‌های ژانر مشکل اساسی دوری از  فضای غربی و ایرانیزه کردن داستان است اما در این رمان توانسته‌اید فضا را کاملا ایرانی کنید. برای ساخت این مدل بومی چقدر انرژی صرف کردید؟
دغدغه من همین بوده. من خودم را یک نویسنده ژانرنویس می‌دانم. در «ظلمت سفید» هم ژانر تعقیب و گریز را دنبال کرده‌ام و کلا در برنامه آینده نوشتنم این است که به سمت ادبیات فانتزی و ژانر پلیسی بروم و دغدغه‌ام این است که از معمولی‌نویسی و ساده‌نویسی جدا شوم و ژانر بنویسم. به همین دلیل فکر کردم کاری بنویسم و در آن ژانر پلیسی را بومی کنم و به نظرم اگر بتوانیم ژانرهای پلیسی و جنایی را بومی کنیم مخاطب بیشتری را جذب داستان‌های فارسی می‌کنیم. مخاطب از خواندن رمان‌های معمولی خسته شده است و این نوع ادبیات می‌تواند مخاطب بیشتری جذب کند.

یکی از راهکاری که به نظرم رسید برای بومی‌سازی این رمان ژانر انجام داده‌اید همین انتخاب برهه زمانی دوران حکومت پهلوی است که به ایرانیزه شدن این رمان جنایی کمک زیادی کرده است. چه تکنیک‌های دیگری را برای بومی‌سازی به کار برده‌اید؟
اولین‌اش همانی است که اشاره کردید؛‌ فضا و زمان و همان روابط خاص آن دوران. دیگر اینکه از مقهور تکنیک‌های غربی‌شدن باید جدا شویم. در حال حاضر ایرانیان خوانندگان و رمان‌خوانان قصه‌دوستی هستند و حتا رمان‌خوانان حرفه‌ای ما هم دنبال قصه هستند و به همین دلیل سعی کردم خیلی وارد بازی‌های تکنیکی و معماسازی به سبک نویسندگان ژانرنویس غربی مانند آگاتا کریستی و ... نشوم. به نظرم بهتر است در این زمان از اینگونه نوشتن فاصله بگیریم و فضا و قصه را خیلی پیچیده نکنیم و در همین حد فعلا جواب می‌دهد که یک فضای ایرانی برای روایت در نظر بگیریم و بر روبط بین آدم‌ها تمرکز کنیم.

در کنار این‌ها به نظرم دغدغه شمای نویسنده تنها از نوشتن چنین رمانی تنها یک رمان ژانر و قصه‌ای جنایی نبوده و در پس لایه سطحی آن مفهوم عمیق‌تری وجود داشته و به نحوی فرم و محتوا در هم تنیده شده‌اند. دغدغه اصلی‌تان از روایت این داستان در قالب ژانری جنایی چه بوده است؟
دغدغه من از نام رمان مشخص است. نبرد و جدالی همیشه بین خیر و شر و به طور کلی بین تمام انسان‌ها وجود دارد و من از رویارویی خیر و شر در نشان دادن اواخر سال 1357 استفاده کرده‌ام. به این شکل که عده‌ای در حال مبارزه‌کردن با شر مطلق هستند و به توجه به اینکه خدا پشت‌شان است به موفقیت می‌رسند. و این وعده‌های خدا را نشان می‌دهد و جدال خیر و شر را در برهه‌ای از تاریخ مملکتم می‌خواستم نشان بدهم.



در سراسر رمان شما رنگی از مذهب وجود دارد که کمرنگ هم نیست. همین مساله خیرو شر و همچنین در برخی جاها اشاراتی به برخی آیات قرآن در رمان وجود دارد. نویسندگان غربی هم گاهی از انجیل کمک می‌گیرند و ارجاعاتی به طو رغیر مستقیم همواره در آثارشان به انجیل دارند. به نظر شما در مقام نویسنده «قرآن» چه پتانسیلی برای اینگونه استفاده دارد؟
به نظرم قرآن پتانسیل بالایی برای بهره بردن دارد. ما مخاطبانی داریم که به کشف و شهود علاقه دارند به طوری که اگر ما به فلان مطلب ارجاعی بدهیم مخاطب علاقه دارد که بداند آن مطلب به چه چیز خاصی اشاره می‌کند و به دنبال کشف آن می‌روند. در جایی از این رمان هست که حاج صولت به تفرقه اشاره می‌کند که من منظورم اشاره به آیه خاصی است و سعی کردم اگر چیزی از قرآن می‌گویم غیر مستقیم اشاره کنم تا شاید از برخی مخاطبان بازخورد منفی بگیرم و این را بشنوم که نویسنده پای منبر رفته است. چون همیشه  به یک حالت کلیشه‌ای از قرآن گفته‌اند و من سعی کردم این کار به شیوه خارجی‌ها و غیر مستقیم انجام بدهم. حتا می‌گویند فیلم «ماتریکس» نمونه موفقی از یک فیلم مذهبی است و «بازی‌های تاج و تخت» نمونه دیگری از این دست فیلم هاست. همچنین در نقدهای  فیلم «شکل آب»  خوانده‌ام که نمونه موفقی از ترویج مسیحیت است. غربی‌ها انقدر مسائل مذهبی‌شان را در شکل هنری و در لفافه می‌آورند که  هم مخاطب  متوجه عمق مطلب می‌شود و هم احساس زدگی به او دست نمی‌دهد و به نظرم ما هم باید همین رویه را در پیش بگیریم.
 
چه کاری در دست نوشتن دارید؟
همان‌طور که گفتم بسیار به ژانر فانتزی علاقه‌مند هستم.  چون از این ژانر بسیار استقبال می‌شود و جایش در میان رمان‌های ایرانی خالیست. جای کتاب‌هایی مانند «ارباب حلقه‌ها» و «هری پاتر» در ادبیات ما خالیست. بعد از دو سه رمان رئالی که نوشته‌ام،‌ تصمیم دارم که به دلیل تفکراتی که خودم دارد در زمینه رمان فانتزی فعالیت کنم و مسائلی مانند مسائل مذهبی و عشق به وطن را در آن بگنجانم. رمانی دارم که آخرین مراحل چاپ را می‌گذرانم و کتابی زیست محیطی است که فضای پسارستاخیزی دارد و به فانتزی سیاه نزدیک است. البته در این اثر سعی کرده‌ام که نشان دهم محیط زیست اگر از بین برود چه بلاهایی را موجب می‌شود و چون دغدغه‌ام ایران است فضا و لوکیشن را ایران انتخاب کرده‌ام و سعی کرده‌ام از طریق رمانی فانتزی جنگی را که بر سر آب  به راه می افتد را نشان بدهم. سعی کرده‌ام خیلی کلیشه‌ای و رو به آن نپردازم تا مخاطب آن را پس نزند. قهرمان داستان در زمان‌های مختلف در ایران سفر می‌کند و جنگ‌هایی را که در کشور بر سر آب بوده می‌بیند و می‌فهمد که آب همیشه از مسائل بحرانی کشور بوده است.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها