غلامحسین سالمی در هفتادوچهارمین سالروز تولدش در گفتوگو با ایبنا:
ژاپنیها ایشیگورو و موراکامی را برنمیتابند/میشیما زمینی نیست
غلامحسین سالمی میگوید: کسانی مانند دولتآبادی و عبدالعلی دستغیب بارها به من گفتهاند که اگر میشیما میخواست فارسی بنویسد همانطوری مینوشت که تو ترجمه کردهای.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید و وضعیت آثاری که ترجمه کردهاید به چه صورت است و اینکه چه کارهای تازهای در دست ترجمه دارید؟
به تازگی کاری از میشیما به فارسی برگرداندهام به نام «دریانوردی که از چشم دریا افتاد». من عادت دارم بعد از اینکه مدتی کار میکنم کار را برای مدتی کنار میگذارم تا ذهنم کمی استراحت کند و بعد در مقام شخص دیگری دوباره آن را دست میگیرم و در نهایت بیرحمی آن را ویرایش میکنم. این کار را تا مهرماه دوباره دست میگیرم تا با فرم شیکی بیرون بدهم. ناشرش هم به طور قطع نشر نگاه خواهد بود. چون ناشر آن چهارگانه هم که به ترتیب «برف بهاری»؛ «اسبهای لگامگسیخته»، «معبد سپیده دم» و «زوال فرشته» نام دارند، نگاه بوده است. از این چهارگانه تا به حال استقبال خوبی هم شده است.
کدامیک از آثاری را که تا به حال به فارسی برگرداندهاید از همه بیشتر دوست دارید؟
من این چهارگانه را خیلی دوست دارم. این چهارگانه یکی از زیباترین شاهکارهای ادبی هنری و عاشقانه دنیاست. این چهارگانه مملو از مضامین فلسفی، آداب و سنن ژاپن و چیزهایی که کمتر از دیگران درباره اش صحبت کردهاند. من در درجه اول این چهارگانه را دوست دارم و بعد از آن هم به «گل افتابگردان» بسیار علاقهمندم.
میشیما نثر شاعرانهای دارد. شاعر بودن شما چه تاثیری در انتخاب آثار این نویسنده برای ترجمه داشت؟
خیلی تاثیر داشته به ویژه در گزینش واژگان. من به گونهای واژه انتخاب میکنم که نزدیک به لحن نویسنده باشد. کسانی مانند دولتآبادی و عبدالعلی دستغیب بارها به من گفتهاند که اگر میشیما میخواست فارسی بنویسد همانطوری مینوشت که سالمی ترجمه کرده است.
اینکه شاعری بتواند مترجم هم باشد و از قضا آثار میشیما را ترجمه کند موهبت بزرگی است که نصیب خوانندگان شده است.
خود ژاپنیها میگویند ما سه نویسنده ژاپنی با نثر شگفتانگیز و گویای فرهنگ ژاپنی داریم. بعضی از نویسندگان را هم معتقدند که اسمشان ژاپنی است اما کارشان ژاپنی نیست. به طور مثال ایشی گورو و موراکامی را برنمیتابند و میگویند که نوشتههایشان ژاپنی نیست. سه نویسندهای که ژاپنیها شدیدا به آن اعتقاد دارند؛ یوکیو میشیما، کنزا بورو اوئه و یاسوناری کاواباتا هستند. این سه نویسنده در میان ژاپنیها از جایگاه ویژهای برخوردارند. نکته جالب اینجاست که یاسوناری کاواباتا، میشیما را کشف میکند و میشیما کنزا بورو اوئه را کشف میکند و نکته دیگر اینجاست که نفر اول و سوم یعنی کنزا بورو و کاواباتا برنده جایزه نوبل میشوند و میشیما با اینکه سه بار هم کاندیدای دریافت نوبل بود نتوانست برنده این جایزه بشود. از این سه بار، دو بار بنا به ملاحظات سیاسی به دو نویسنده روس یعنی الکساندر سولژنیستین و میخائیل شولوخوف دادند و دیدیم که این دو نویسنده بعد از نوبل اثر خاصی خلق نکردند و بادشان خوابید. بدشانسی میشیما این بود که بار سوم به کاواباتا خورد و این کاواباتا بود که برنده نوبل شد.
چه شد که سراغ ادبیات ژاپن و ترجمه آثار میشیما رفتید و چه نکته جذابی در آثار و شخصیت این نویسنده وجود داشت که توجه شما را جلب کرد و علاقهمند شدید که آثار او را ترجمه کنید؟
در 1970 میشیما به پادگان نظامی توکیو حمله کرد. به این صورت که فرمانده پادگان خودش و سه تا از ساموراییها به پادگان حمله کردند. فرمانده پادگان را هم در نهایت گروگان گرفتند. میشیما رفت و روی بالکن پادگان ایستاد و گفت: ده دقیقه زودتر و دیرتر هیچ تاثیری در مرگ و زندگی ندارد من در اعتراض به از دست رفتن ارزشهای خانواده و اعتراض به اینکه آداب و سنن ما در حال از بین رفتن است، خودم را میکشم. او خیلی راحت روبهروی آفتاب زانو زد و خودش را کشت. تمام خبرنگاران خارجی و ژاپنی و همچنین خبرنگاران رادیو در پادگان جمع شدند و میشیما در حضور حدود تمام آنها هزار و تعداد زیادی آدم به راحتی مقابل خورشید زانو زد و شکم خود را درید و رودههایش را بیرون کشید و یکی از همراهانش با شمشیر از پشت سر او را از بدنش جدا کرد. این رفتار حرکت شگفتانگیزی بود و من مدتها از این رفتار متحیر بودم. بعدها در سفری که به ژاپن داشتم، و کتابهایش را که تهیه کردم، متوجه این نویسنده عجیب و غریب شدم. به نظرم میشیما زمینی نیست و فراسوی انسان است.
یک نمایشنامه هم از میشیما خواندهام و همانطور که میدانید چندین نمایشنامه هم از این نویسنده به فارسی ترجمه شده است.
بله و اتفاقا یکی از نمایشنامههای میشیما را بهرام بیضایی به روی صحنه برده است. البته چون ژاپنیها نخست فامیل را میگویند اسم این نویسنده را میشیما یوکیو نوشته بودند که من برای ایشان پیغامی به همراه یک نسخه از «برف بهاری» فرستادم و گفتم که اسم این نویسنده یوکیو میشیماست.
مژده شمسایی و پارسا پیروزفر در نمایش بانو آئویی
در طول مدت حرفهای فعالیتتان در حوزه ترجمه و شعر با چه مترجمانی همکاری نزدیک داشتید و همچنین از کدام مترجم تاثیر پذیرفتهاید؟
من از شخص خاصی تاثیر نگرفتهام. همیشه سعی کردهام به متن وفادار باشم و سعی کردم زبانی که به کار میبرم زبان خود نویسنده باشد. به طور مثال زبان «گل آفتابگردان» با زبان میشیما کاملا فرق دارد و همان زبان ویلیام کندی است که برنده جایزه پولیتزر است. همیشه از هر کسی کاری ترجمه کردهام، سعی کردهام زبان همان آدم را برگردانم. من از انگلیسی ترجمه میکنم و متنی است که تحت نظارت سازمان یونسکو از زبان ژاپنی به انگلیسی برگردانده شده است.
از میان مترجمان به عبدالله کوثری علاقه دارم که به نظرم در کار ترجمه آثار آمریکای لاتین بینظیر عمل کرده است. در ترجمه شعر به احمد پوری نازنین بسیار علاقهمندم و از اینکه دوست نزدیکم است بسیار خرسندم. بهآذین را نمیپسندم. احمد کریمی حکاک را صمیمانه و با تمام وجود دوست دارم. او کسی است که «تام جونز» از هنری فیلدینگ را ترجمه کرده و ناشر آن نیلوفر است و کار بسیار شگفتانگیزی است و یکی از افتخارات من این است که من آن کار را ویراستاری کردهام.
نویسندهای بوده که دوست داشته باشید از او ترجمه کنید و بنا بر دلایلی محقق نشده باشد؟
پرمدعایی نیست اگر بگویم نه؟ انتخاب اول و آخر من میشیما بوده است. البته «دختر کشیش» جورج اورول را هم من برگرداندهام. این کتاب را برای انتشارات بهجت ترجمه کردهام که سال قبل بعد از سی سال دوباره منتشر شد.
و امروز چند ساله شدید؟
من در 20 شهریور سال 1323 در سرچشمه تهران متولد شدم. وقتی به پدرم در خرمشهر خبر دادند که عیال شما یک فروند پسر زاییده، پدر سوپر ناسیونالیست من به اداره ثبت احوال خرمشهر مراجعه میکند و با وجود اینکه برادران من به نامهای ایرج، منوچهر، نادر بودند به نام غلامحسین برای من شناسنامه میگیرد چون من بعد از سه پسر مرده به دنیا آمده بودم- مادر من پنجبار زایمان کرد اما فقط اولی و آخری ماندیم- و گوش راست من را سوراخ کردند و حلقه طلایی انداختند و من شدم غلامحسین فرزند فرخ و شعبان متولد 20 شهریور 1323 خرمشهر. حسن این شناسنامه این است که دوستان خرمشهری مرا به خرمشهری بودن قبول دارند و من افتخارم این است که همه جا بگویم خرمشهری هستم.
نظر شما