در این نشست رویا شهری، شهره یوسفی، فرمهر منجزی، زهرا برقانی و جمعی از نویسندگان، مترجمان و مروجان کتابخوانی حضور داشتند.
اشتیاق داوران خارجی از خواندن رمان «زیبا صدایم کن»
حسنزاده درپاسخ به نخستین پرسش مبنی بر تحلیلش از رویارویی با نویسندگان و اهالی ادبیات کودکان جهان در آتن، گفت: برنامه دوسالانه IBBY به همراه برنامه اهدای جایزه هانس کریستین اندرسن و سیوششمین کنگره بینالمللی ادبیات کودک و نوجوان هر دوسال در یک کشور برگزار میگردد که میزبان سال 2018 شهر آتن بود، به عنوان محل تلاقی فرهنگ شرق و غرب. در این مراسم معمولا نویسندگان زیادی حضور ندارند و گردهمآیی کارشناسان و داوران است و خوشبختانه در این برنامه توانستم با سه تن از داورهای این جایزه دیدار کنم که داور ژاپنی، در زمره شیفتگان شخصیت کوتیکوتی و داستانهای آن بود که به اشتباه توکی توکی صدایش میزد! همچنین داور آرژانتینی تاکید کرد که رمانهای «هستی» و «زیبا صدایم کن» را بسیار دوست داشته و انتظار حضور چنین آثاری را در ادبیات امروز ایران نداشته است، چرا که تصور آنها از ادبیات ایران همچنان از شاعرانی همچون خیام و مولانا است. داور مصری نیز با اشتیاق از «زیبا صدایم کن» حرف میزد.
سپس زینالعابدین با اشاره به شائبهای که برخی منتقدین مطرح کرده بودند پرسید آیا چون در رمان زیبا صدایم کن به بخش تلخ و سیاه جامعه ایرانی و پرداختن به طبقه فرودست جامعه پرداخته شده، جایزه بینالمللی به آن تعلق گرفته؟ مانند جوایز جشنوارههای خارجی که به فیلمهای سینمایی دهه شصت و هفتاد تعلق میگرفت؟ حسنزاده در پاسخ با بیان اینکه داورهای جایزه هانس کریستین اندرسن، یکدیگر را نمیشناسند، ادامه داد: معمولاً در جوایز بینالمللی مهم، شانس کسب عناوین برتر برای نویسندگانی که نمایندهای از کشورشان در ترکیب داوران حضور داشته باشد افزایش مییابد. در دورههای گذشته این جایزه بینالمللی داورانی از کشورمان حضور داشتند. در این دوره داور ایرانی حضور نداشت بنابراین «زیبا صدایم کن» در یک داوری بی شک و شبهه، نظر داوران را جلب کرد که توانست لوح تقدیر هانس کریستین اندرسن را به خود اختصاص دهد و باعث خوشحالی است که در IBBY از «فرزاد فربد» نیز بابت ترجمه «اقیانوس انتهای جاده» و از خانم «نازنین عباسی» هم به عنوان تصویرگر قدردانی شد.
حسنزاده در ادامه افزود: این نقدها را وارد نمیدانم و به نظرم کسانی که این نقدها را مطرح کردهاند از روند اعطای جایزه IBBY مطلع نیستند؛ چرا که نماینده این کارزار بینالمللی در ایران، شورای کتاب کودک است و اعضای شورا این کتاب را تایید کرده و روانه این رویداد بینالمللی کردهاند. بنابراین این تصور اشتباه است که فقط داوران خارجی این کتاب را داوری کردهاند و به دلیل فضای تلخ و تاریک موجود در آن از «زیبا صدایم کن» قدردانی کرده باشند.
بیتفاوتی ناشران نسبت به ترجمه آثار
حسنزاده در ادامه در پاسخ به اینکه آیا در زمینه ترجمه آثارش به زبانهای دیگر همکاری لازم با او شده است، به اهمیت فراوان این موضوع اشاره کرد و گفت: متاسفانه برای تشکیل پرونده فعالیتهایم بیشترین تلاش را خودم کردم و با اینکه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و شواری کتاب کودک کمکهایی در شکلدهی پرونده کاری من کردهاند اما پیگیری من از وزارت ارشاد هم فایدهای نداشت و فهمیدم هنوز هیچ نهادی که با قدرت کامل مسئول ترجمه آثار نویسندگان ایرانی باشد وجود ندارد. حتی از برخی ناشرانم کمک خواستم و گفتم این فرصتی که فراهم شده یک افتخار ملی است و شما فرهاد حسنزاده را به چشم نماینده ایران ببینید نه یک شخص ولی نتیجهای در پی نداشت.
در بخش دیگری از این نشست صمیمانه زینالعابدین به حسنزاده گفت که خبر دارم سالهاست به مراکز نگهداری نوجوانان با شرایط ویژه مانند کانون اصلاح و تربیت یا آسایشگاهها رفت و آمد میکنید، آیا برای انتخاب سوژه داستانها میروید یا دلیل دیگری دارد؟ حسنزاده در پاسخ به این پرسش با اشاره به اینکه این ارتباطگیری بخشی از علاقه و سبک زندگی من است، ادامه داد: در وهله نخست، برای دل خودم به این اماکن میروم، ولی نویسنده امروزی واقعاً باید نسبت به موضوعات اطراف خود دارای شاخکهای حساسی باشد و موضوعات مرتبط با حوزه فعالیت خود را رصد کند و نمیتواند از واقعیت جدا باشد.
او اضافه کرد: نخستین بار، 15 سال پیش با یکی از اعضای شورای کتاب کودک به کانون اصلاح و تربیت رفتم. رفتیم که کتاب بخوانیم و بچهها را شاد کنیم. هرچند که میدانستم حکمهای سنگینی مانند اعدام در انتظار تعدادی از آنها است و میدانستم برخی از آنها به زودی در میان ما نخواهند بود و خیلی متاثر شدم. در نتیجه این شخصیتها به داستانهای من راه پیدا کردند.
زینالعابدین درباره چگونگی شکل دادن شخصیتهای نوجوانان دختر در کتابهای «هستی»، «زیبا صدایم کن»، «هویج بستنی» و «این وبلاگ واگذار میشود» پرسید و گفت از نزدیک با مخاطبان دختر نوجوانی سر و کار داشتهام که با دختران رمانهای شما همذاتپنداری کرده بودند با در نظر گرفتن اینکه این کاراکترها از کلیشههای جنسیتی دختران جامعه ما به کلی دور هستند. جالب این است مولفی به آنها میپردازد که دارای دو فرزند پسر است!
سعی کردهام به مخاطبان کتابهایم احترام بگذارم
حسنزاده در توضیح این انتخابها گفت: همواره سعی کردهام که به مخاطبان کتابهایم احترام بگذارم؛ بنابراین در پی این بودهام که دختران، خود را به شخصیت این کتابها کاملا نزدیک بدانند و ارتباط میان آنها برقرار شود. در زندگی شخصی خودم، نبود فرزند دختر را با خلق شخصیتهایی از این دست پر میکنم. بنابراین به عنوان یک نویسنده وقتی از کسی حرف میزنم، باید آن را به خوبی بشناسم تا باورپذیر شود. البته اگر شخصیت اصلی داستانم پسرها هم باشند همینقدر به دنبال باورپذیری آنها هستم. من حتی اگر از یک شی هم بنویسم تلاشم بر باورپذیر کردن این سوژه برای خواننده است.
دارنده دیپلم افتخار جایزه کتاب IBBY گفت: هرچه که داستان بطلبد را به آن اضافه میکنم. «هستی» در ابتدا یک داستان کوتاه بود از پسری در دل جنگ تحمیلی. مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان ناشر این رمان، پیشنهاد تبدیل آن به یک داستان بلند را دادند و پس از نوشتن 50 صفحه، به ذهنم خطور کرد که بهتر است شخصیت اصلی رمان، دختر باشد با علایق و ویژگیهای «هستی» که شاید بخشی از جامعه از آن محروم باشد.
حسنزاده درباره به رگههای عرفانی درونمایه «زیبا صدایم کن» توضیح داد: درباره خلق «زیبا صدایم کن» باید بگویم که یک شب خوابیدم و بعد از نیم ساعت بیدار شدم و یک فصل از آن را نوشتم و فصلهای بعدیاش هم همیشه پس از بیداری از خواب شکل گرفت. من فکر میکنم لحظات پس از بیداری هنوز روح به صورت کامل به کالبد آدمی برنمیگردد و شاید حال و هوای معنوی این رمان از همین حالت میآید. در نهایت این فصلهای جداگانه در جایی برای من پیوند خورد که در نهایت خلق «زیبا صدایم کن» را رقم زد.
آثار حسنزاده نوستالوژی ندارد
زینالعابدین در بخش دیگری از این گفتوگو با اشاره به تجربه ناموفق برخی آثار تالیفی در ادبیات نوجوان امروز به دلیل ارجاعاتی که نویسندگان به گذشته خود در کودکی و نوجوانی میدهند که ارتباط مخاطب امروزی با آنها قطع است ادامه داد که آثار حسنزاده نوستالوژی ندارد و شاید دلیل مهم فروش خوب کتابهای او همین باشد.
حسنزاده در این باره تاکید کرد: همیشه فکر کردهام که باید به مخاطب خود احترام بگذارم؛ حتی اگر داستان من در گذشته اتفاق میافتد مثل زمان جنگ ایران و عراق، از خودم میپرسم آیا مخاطب امروزی آن را دوست خواهد داشت یا نه؟ من دوست دارم نوجوان خوانندهام به من اعتماد کند ولی دوست ندارم از اعتماد او سوءاستفاده کنم و چیزی را به او بدهم که مال او نیست.
در بخش آخر زینالعابدین گفت: برخی از دوستان نویسنده ما مخالف این هستند که یک نویسنده یا شاعر به تبلیغ فعالیتهای خود در شبکههای مجازی بپردازد، چرا که میگویند پدیدآورنده باید کار خودش را بکند و دیگران مبلغ او باشند ولی حسنزاده از آن دست نویسندگانی است که وبسایت دارد و در شبکههای اجتماعی شخصیاش از فعالیتهایش گزارش مستمر میدهد.
ضرورت برقراری ارتباط نویسندگان با مخاطبان
خالق شخصیت «کوتیکوتی» در این باره گفت: فکر میکنم در دنیای امروز و با توجه به ویژگیهای جوامع نوین، روش تعامل نویسنده با جامعه فرق کرده است. دیگر نویسندهها در برج عاج نمینشینند و دستنیافتنی نیستند، بهویژه نویسندگان کودک و نوجوان لازم است تا در جامعه حضور داشته و اهل گفتوگو باشند. ضروری است که نویسندگان به مدرسهها و کتابخانهها بروند و با بچهها حرف بزنند. از این رو، رسانههای نوین مانند شبکههای اجتماعی ابزار من هستند و سعی کردهام مهارت کار کردن با آنها را داشته باشم تا در ایجاد فضای شناخت من و مخاطب از یکدیگر، کمککننده باشند. ضمن اینکه در تشکیل پروندههایی که برای شرکت در جشنوارههای بینالمللی اراسال میشود، این حضور در فضای الکترونیکی اهمیت دارد.
در بخش پایانی این برنامه حاضرین سوالات خود را از حسنزاده پرسیدند و شهره یوسفی که تجربه حضور در داوری سال 2016 جایزه هانس کریستین اندرسن را دارد گزارشی از روند و شیوه انتخاب کتاب در شورای کتاب کودک برای شرکت در این جایزه جهانی ارائه داد.
گفتنی است در حاشیه این نشست در حیاط فروشگاه کتاب «دهکده بازی و اندیشه»، لیلا نامداری، قصهگو، قصههای کوتیکوتی را برای بچههای حاضر بلندخوانی کرد و در آخر کودکان حاضر، کوتیکوتی بلندی را که با کاغذهای رنگی ساخته بودند به فرهاد حسنزاده هدیه دادند تا به کلکسیون کوتیکوتیهای منزل وی اضافه شود.
نظر شما