سه‌شنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۴
بزرگ‌ترین تفریح پوئرتولاس شوخی با فرانسوا اولاند است

ابوالفضل الله‌دادی می‌گوید: اگر در یک دهه بعد به ادبیات امروز مراجعه کنیم نمی‌توانیم بفهمیم مسائل امروز چه بوده است. اما وقتی پنج سال بعد به آثار امروز پوئرتولاس مراجعه می‌کنیم می‌بینیم که بحران امروز اروپا داعش و مهاجرت غیرقانونی بوده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) کشور فرانسه از قطب‌های ادبی جهان به شمار می‌رود و دارای نویسندگان صاحب‌سبک زیادی است. ادبیات معاصر این کشور دارای نویسندگانی چون آملی‌نوتومب است که در دنیا نیز طرفداران خاص خود را دارند. برخی از مترجمانی که از زبان فرانسه به برگرداندن آثار ادبی به فارسی می‌پردازند، به این امر واقف بوده و مشغول ترجمه آثار نویسندگان مطرح فرانسه هستند. یکی از این مترجمان ابوالفضل الله‌دادی است که به تازگی رمان «دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود» از رومن پوئرتولاس ترجمه کرده است. این مترجم آثار دیگری هم از رومن پوئرتولاس به فارسی برگردانده و معرف این نویسنده فرانسوی در ایران است. با او درباره سبک نوشتن و میزان محبوبیت این نویسنده در فرانسه و جهان گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
 
با توجه به اینکه آثار دیگری هم از رومن پوئر تولاس ترجمه کرده‌اید درباره سابقه این نویسنده فرانسوی و همچنین نحوه آشنایی‌تان با آثار وی توضیح دهید.
 من دو کتاب دیگر هم از این نویسنده ترجمه کرده‌ام. اولین کتابی که از این نویسنده ترجمه کردم، «مرتاضی....» بود و کتاب دوم «ناپلئون به جنگ داعش می‌رود» نام دارد. همچنین به جز کتابی که مورد بحث ماست کتاب دیگری هم از او ترجمه کرده‌ام به نام «همه تابستان بدون فیسبوک». این چهار کتابی است که تا به حال از این نویسنده منتشر شده که هر چهار تا را با خرید حق کپی رایت در انتشارات ققنوس منتشر کرده‌ایم.

نحوه آشنایی من با این نویسنده به خواندن مطلبی از مجلات فرانسوی برمی‌گردد که مربوط بود به رمان «سفر شگفت انگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود» که موضوع این کتاب در رابطه با مهاجرت غیرقانونی به اروپاست. من این کتاب را خواندم و برای ترجمه با انتشارات ققنوس وارد مذاکره شدم و درباره سه کتاب بعدی او هم با هم توافق کردیم. من هر چهار کتاب این نویسنده را به فارسی برگردانده‌ام.

پوئرتولاس در رمان «دختری که ابری به بزرگی برج ایفل بلعیده بود » روی مهاجرت و مسائلی مانند نگاهی که یک اروپایی به یک جهان‌سومی دارد این مسائل تا چه حد در دیگر آثار این نویسنده تکرار شده‌اند و آیا می‌توان گفت که مضامین مشترک رمان‌های پوئرتولاس را تشکیل می‌دهد؟
بله همان‌طور که اشاره کردید یک سری مضمون‌ها هست که در رمان‌هایش به صورت زنجیروار و نخ تسبیح تکرار می‌شود. یکی از این موضوعات همان مهاجرت است و دوم مساله اقلیت‌هاست. در کتاب ناپلئون هم به این موضوع اشارده کرده و ما می‌بینیم که اقلیت‌های نژادی مانند یک عرب وجود دارد و حتا قهرمان رمان آخرش هم یک زن سیاهپوست است. در تمام کتاب‌هایش از این قبیل شخصیت‌ها وجود دارد. مساله مهاجرت و اقلیت‌ها و بازخوردهای فرهنگی که در جامعه اروپا دارد موضوعات مورد علاقه این نویسنده است و در این داستان‌ها به مسائلی که این آدم‌ها در محیط جدید دارند و همچنین به نحوه تاثیرگذاری آن‌ها در جامعه اروپا و همچنین تاثیرپذیری‌شان از محیط جدید می‌پردازد.

                              

به نظر می‌رسد پوئرتولاس به طبقات اجتماعی هم علاقه خاصی دارد،  شخصیت‌هایی مانند زهرا، پروویدانس، رشید و لئو هر کدام نماینده طبقه خاصی در جامعه اروپایی مد نظر نویسنده هستند.
بله دقیقا همین است. اوج این ماجرا در  رمان «ناپلئون به جنگ داعش می‌رود» یعنی رمان دومش مشخص است. در این رمان هم شخصیت‌های زیادی از طبقات اجتماعی و مذهبی مختلفی وجود دارد. فرهنگ چندصدایی فرانسه به خوبی در رمان‌های او مشخص است و هر شخصیتی که او خلق می‌کند نماینده بخشی از جامعه فرانسه و در نهایت جامعه اروپایی است.

بحث منجی هم در این رمان بسیار پررنگ است.  پروویدانس در نهایت در نقش منجی زهرا ظاهر می‌شود. منجی و نجات‌‌دهنده‌ای که همیشه در پایان ماجرا ظاهر می‌شود و نقش مهمی در رستگاری باقی کاراکترها دارد،‌ مفهومی است که به کرات در فیلم های هالیوودی و بخشی از ادبیات ژانر امریکا دیده می‌شود. به نظر می‌رسد پوئرتولاس از فرهنگ آمریکایی نیز تاثیر پذیرفته است.
یکی دیگر از علاقه‌مندی‌های این نویسنده شوخی با شخصیت‌هایی سیاسی مانند اوباماست که در رمان «دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل بلعیده بود» دیده می‌شود. ممکن است این حرف شما تا حدی درست باشد. اوج این شوخی‌ها در ناپلئون به جنگ داعش می‌رود وجود دارد. که در آن‌ها با سارکوزی و مقامات فرانسه مانند فرانسوا  اولاند است. انگار که بزرگ‌ترین تفریح پوئر تولاس شوخی با اولاند است. ورود اوباما به داستان «دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل بلعیده بود» در راستای همین سیاست همیشگی این نویسنده است. اما درباره منجی بودن پروویدانس و ناپلئون هم این مساله صادق است و با توجه به این رگه‌ها می‌توان گفت که پوئرتولاس به مفهوم منجی نیز توجه داشته است.

                       
                       رومن پوئرتولاس

در رمان «دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل بلعیده بود» ارجاعات فراوانی به ادب و هنر و همچنین تاریخ اروپا و فرانسه برمی‌خوریم. آوردن نام از ژاک برل، اسماعیل کاداره و این مدل ارجاعاتی که سابقه تاریخی زیادی ندارند، نشان می‌دهد این نویسنده زمان حال است و به رویدادهای زمان معاصر توجه ویژه‌ای دارد.
یکی از علاقه‌مندی این نویسنده که سختی ترجمه آثار او را هم شامل می‌شود همین ارجاعات است. اوج این ارجاعات هم در رمان اخری است که از او ترجمه کرده ام. پوئرتولاس نویسنده زمان حال است. انگار که او خلا نوشتن از حال و مشکلاتی مانند مهاجرت غیرقانونی را درک کرده و به زمان حال توجه ویژه‌ای دارد.

                               

درباره سختی‌های ترجمه آثار پوئرتولاس با توجه به ارجاعاتی که گاه برای یک مترجم ایرانی غیرمانوس به نظر می‌رسد بگویید و اینکه برای ترجمه دقیق این آثار از چه منابعی کمک گرفتید؟
گاهی اوقات این نویسنده به عنوان مثال برای مرتاض کلماتی را به کار می‌برد که برای من فارسی زبان مانوس نیست. با توجه به اینکه من با فرهنگ وزبان فرانسه از دیروز تا ادبیات معاصر در تماس نزدیک هستم و خودم هم فارغ‌التحصیل این رشته‌ام تا حدی به این ارجاعات آشنا هستم. در کنار این‌ها دوستان فرانسوی از جمله استاد دانشگاهم نیز به کمکم می‌آیند. همچنین با خود آقای پوئرتولاس هم در ارتباط هستیم و از نظرات ایشان هم بهره‌مند شده‌ام.

رومن پوئرتولاس در ادبیات فرانسه چه جایگاهی دارد؟ نویسنده مطرحی است؟
از نویسندگان پرفروش محسوب می‌شود. انتشاراتی که کارهای پوئرتولاس را منتشر کرد؛ انتشاراتی است که از نویسندگان کار منتشر می‌کند که قبلا کاری نداشته‌اند و آنا گاوالدا از نمونه‌های خوبی است که می‌توان به آن اشاره کرد. وقتی «سفر شگفت‌انگیزمرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود» منتشر شد آن زمان منتقدان از او به عنوان پدیده جدید ادبیات فرانسه یاد کردند و فیلمی بر اساس «سفر شگفت‌انگیز مرتاضی ...» نیز ساخته شد که به دلیل استقبال به سه‌گانه تبدیل شد.

مترجم دیگری هم از پوئرتولاس اثری به فارسی برگردانده است؟
خیر معرف این نویسنده در ایران من هستم و  توانسته‌ایم با حمایت انتشارات ققنوس هر چهار اثر او را به فارسی با رعایت حقوق نویسنده‌اش ترجمه و منتشر کنیم.

به عنوان مترجم تا چه حد مطالعه آثار نویسندگان تازه‌ای مانند پوئرتولاس که آثارشان تلفیقی از چند ژانر است و می‌توان سیاست، طنز و مسائل اجتماعی را آنگونه که هست در آن‌ها دید،‌ ضروری می‌دانید؟
یکی از ضعف‌هایی که ما داریم این است که به مسائل روز در ادبیات‌مان نمی‌پردازیم. اگر در یک دهه بعد به ادبیات امروز مراجعه کنیم نمی‌توانیم بفهمیم مسائل امروز چه بوده است. اما وقتی پنج سال بعد به آثار امروز پوئر تولاس مراجعه می‌کنیم می‌بینیم که به طور مثال  در سال 2015 مساله امروز و بحران  اروپا مهاجرت غیرقانونی و داعش بوده است. حتا مساله اقلیمی هم در رمان‌های این نویسنده مورد بحث قرار می‌گیرد.

                                 

منظورم این نیست که نویسنده توانایی‌اش را ندارد. اما وجود این کتاب‌ها می‌تواند تلنگری برای پرداختن به حال باشد. به همین دلیل کتاب‌هایی نظیر آثار پوئرتولاس می‌توانند یک اتفاق ادبی باشند و صرفا از یک کتاب مفرح عامه‌پسند فاصله می‌گیرند به همین دلیل معتقدم خواندن این کتاب‌ها ضروری است.

این نویسنده آنقدر برای شما جذاب هست که از این به بعد باز هم از او ترجمه کنید؟
فعلا تصمیم گرفته‌ام که دیگر سراغ کارهای پوئرتولاس نروم. نه اینکه جذابیت‌اش کم شده باشد. اما احساس می‌کنم ترجمه 4 کتاب از این نویسنده کافیست و می‌خواهم وقتم را برای معرفی و ترجمه آثار دیگری از دیگر نویسندگان معاصر فرانسوی که کمتر شناخته شده‌اند صرف کنم.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۵:۳۶ - ۱۳۹۷/۰۶/۳۰
    یک نویسنده درجه سه. کلا این مدل نویسنده‌ها بعد یوناسن و بکمن زیاد شده اند.
  • ۱۷:۲۵ - ۱۳۹۷/۰۶/۳۰
    ایشون مترجم بدی نیستند. انتخاب‌هاشون اشتباهه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها