پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۴
چاپ کتاب در چین سخت است/ دوست دارم کتاب مذهبی بنویسم

آخرین رمان یان لیانکه نویسنده مطرح چینی اخیراً توسط یک انتشارات انگلیسی منتشر شده است و به همین مناسبت روزنامه گاردین در گفتگویی نظرات وی را درباره رمان اخیرش و وضعیت جامعه چین پرسیده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)  به نقل از گاردین، یان لیانکه نویسنده چینی ساکن شهر پکن در کشورش به خاطر نوشتن رمان‌ و داستان های کوتاه انتقادی شناخته شده است. لیانکه  به خاطر فقر به جای دانشگاه در ارتش مشغول نوشتن متون تبلیغاتی شد ولی نوشتن را رها نکرد و بعد از ارتش به نویسندگی روی آورد. او در طول سی سال گذشته طیف وسیعی از آثار متعددی خلق کرده است که شامل رمان، داستان کوتاه و نقد می‌شود. اولین رمان لیانکه در سال 1979 در سن 21سالگی منتشر شد ولی خیلی از نوشته‌هایش در کشور چین هرگز چاپ نشد و حتی سه سال اجازه نداشت به خارج از چین سفر کند. لیانکه در سال 2014 توانست جایزه فرانتس کافکا را کسب کند و دو بار نیز نامزد دریافت جایزه من بوکر شده است. در ایران کتاب « روزها، ماه‌ها، سال‌ها» از وی به فارسی ترجمه شده است.
آخرین رمان لیانکه با عنوان «روزی که خورشید مُرد» نیز توسط دولت چین ممنوع اعلام شده است. این رمان داستان پسری 14 ساله به نام «لی نیانیان» را روایت می‌کند که در اصل انتقادی بر سیستم حکومتی چین است. لیانکه مجبور شد این رمان را در تایوان منتشر کند و بعد از آن اخیراً توسط انتشارات چاتو اند ویندوس انگلیس چاپ شد که به همین مناسبت روزنامه گاردین گفتگویی با وی انجام داده است:
 
ایده اولیه برای نوشته این رمان چه بود؟
شاید خوابگردها را دیده باشید که موقع خواب در شب هنگام راه می‌روند. خودم این مسئله را تجربه کردم و بارها صحنه راه رفتن دیگران در هنگام خواب را دیده‌ام. ایده نوشتن این رمان شاید به طور مستقیم به راه رفتن در خواب ارتباط نداشته باشد ولی از همین می آید. می‌خواستم داستانی درباره دنیای درونی آدم‌ها بنویسم و اینکه چگونه می‌شد آدم‌ها بر اساس درون خود یعنی رازها و آرزوهای خود رفتار می‌کردند.
 
چرا راوی قصه را یک پسر 14ساله انتخاب کردید؟
در داستانی شبیه این همیشه اتفاقات تصادفی و غیرقابل پیش‌بینی وجود دارد و اگر یک بزرگسال آن را روایت می‌کرد، کمتر از سوی مخاطب باور پذیر می‌شد. وقتی قرار باشد یک نوجوان قصه را تعریف کند، هرگونه حادثه غیرقابل باور به صورت باورپذیر درمی‌آید.

احساس می‌شود انتخاب یک فرد کم سن و سال برای روایت داستان به خاطر فضای سیاسی داستان باشد. درست است؟
بله، این روزها در کشور چین اگر بخواهی به کسی انتقاد کنی باید مشکلاتش را به جان بخری. وضعیت در این کشور کمی پیچیده است و اگر بخواهی بحث انتقادی مطرح کنی باید با صدایی غیرمستقیم صورت گیرد. در اصل باید بگویم چاپ هر نوع کتابی در چین سخت است.

منتقدان بریتانیایی مثل کارلوس روخاس مترجم این رمان می‌گویند نگاه شما در رمان به جای انتقاد اجتماعی بیشتر سیاسی بوده است. از همان اول هم همین هدف را داشتید؟
در واقع باید بگویم اولین نقدهای رمان را که خواندم خیلی شگفت زده شدم چون از همان اول می‌‌خواستم تنها موضوع شخصی باشد. در اصل می‌خواستم رمان زندگی درونی انسان‌ها را روایت کند و اینکه این درونیات در زندگی واقعی چه انعکاسی دارند ولی ظاهراً جور دیگری از آب درآمده است.

کمی برگردیم به زندگی شخصی‌تان. در روز چقدر برای نوشتن وقت می‌گذارید؟
من برنامه منظمی برای نوشتن دارم. شش یا هفت صبح بلند شده و حدود دو ساعت تقریباً 2هزار کلمه می‌نویسم. بعد از ظهر هم با دوستانم هستم.

چه کتابی بیشتر راضی تان می‌کند؟
خب در حقیقت طیف وسیعی از داستان‌ها را دوست دارم. داستان‌های واقعی، خیالی، جادویی و هر نوع داستان جذابی را دوست دارم. همین الان در حال خواندن رمان «قدرت و شکوه» گراهام گرین انگلیسی هستم. خیلی این رمان را دوست دارم. دارم روی نوشتن یک کتاب مذهبی فکر می‌کنم. کتاب‌های مذهبی زیادی از تمام مذاهب دنیا خوانده‌ام و دوست دارم خودم هم یکی از این کتاب‌ها بنویسم.

در کودکی چه کتابی را دوست داشتید. حالا هم دوست دارید آن را؟
در دوران کودکی‌ام بیشتر داستان‌ها انقلابی بود و باید بگویم تا بیست سالگی هیچ کتاب داستانی را نخوانده بودم. بعد از بیست سالگی بعضی از کتاب‌های ادبی چینی و خارجی را خواندم و دوست داشتم شبیه بسیاری از نویسنده‌ها باشم. البته در آن موقع هنوز نمی‌دانستم چگونه نویسنده‌ای را دوست دارم ولی خب فقط دوست داشتم بنویسم و همین.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها